ماهان شبکه ایرانیان

سخنی با سخنگوی ملت

کسی که خود را سخنگوی ملت می‌داند، نمی‌تواند هر روز در تریبون عمومی به بخش عظیمی از ملت اهانت کند و ناسزا بگوید و نهایتا آنها را به جهنم حواله بدهد تنها به صرف اینکه حکومت مسئول به بهشت فرستادن مردم نیست!

سخنی با سخنگوی ملت

رئیس جمهور چهارشنبه گذشته سخنان قابل تاملی در جلسه هیئت دولت عنوان کرد. وی گفت: « اگر کسی بناست از طرف مردم سخنگو باشد، او رئیس جمهور است.» این حرف هم درست است هم نادرست!

این حرف درستی است، چرا که رئیس جمهور هرچند توسط اکثریت مردم انتخاب شده، اما وی رئیس جمهور اقلیت و حتی کسانی که اصلاً در انتخابات شرکت نکرده‌اند، نیز هست. او مطابق اصل 121 در برابر ملت سوگند می‌خورد و تعهداتی وفق این اصل به خدا و مردم بازگو می‌کند.

رئیس جمهور باید تا آخر دوره، خود را در این مسند ببیند و بداند وقتی در برابر ملت ظاهر می‌شود و ملت را خطاب قرار می‌دهد سوگند صیانت از اسلام، استقلال کشور، پاسداری از مذهب رسمی و نظام و قانون اساسی را فراموش نکند.

او نمی‌تواند در مسند سخنگویی ملت، بخش عظیمی از ملت را که به او رای نداده‌اند «کم عقل» خطاب کند. او نمی‌تواند به 16 میلیون نفری که در انتخابات اخیر به او رای نداده‌اند ناسزا بگوید! او نمی‌تواند در برابر نقد مشفقانه علما، فقها، مراجع عظیم الشان تقلید و نخبگان جامعه بی‌اعتنا باشد و به بهانه سخنگویی از پاسخ به آنها طفره رود.

هفته گذشته آیت الله العظمی نوری همدانی در نقدی دلسوزانه خطاب به مسئولین فرمودند: «رای مردم چک سفید نیست، نمی‌توانید هر چه دلتان خواست عمل کنید. مسئولین باید به وعده‌های خود براساس قانون اساسی عمل کنندو مردم به شما رای دادند که در معیشت در سختی نباشند.» مخاطب این سخن کیست؟

آقای رئیس جمهور نمی‌تواند رای خود را همواره به رخ ملت بکشد و اجازه نفس کشیدن به مردم ندهد. تا صدایی از جایی برخاست بگوید شما «کم عقل » ، «کم سواد» ،‌ «افراطی» ،‌ «کاسب تحریم» ، « جیب ‌بر» ، « بیکار» ،  «متوهم»، « دین نشناس»، « فاسد»، « عصرحجری ،  «حسود» ، «کودک» ، «هوچی باز»، «تازه به دوران رسیده» و ... هستید. کسی که خود را سخنگوی ملت می‌داند، نمی‌تواند هر روز در تریبون عمومی به بخش عظیمی از ملت اهانت کند و ناسزا بگوید و نهایتا آنها را به جهنم حواله بدهد تنها به صرف اینکه حکومت مسئول به بهشت فرستادن مردم نیست!

فرض می‌کنیم در مسند سخنگوی ملت ، رئیس جمهور در ناسزا گویی به منتفدین و کسانی که او را رقیب می‌دانند مجاز باشد. همین روزنامه‌های اصلاح طلب و طرفدار دولت پر از نقد دلسوزانه در مورد رفتار و کردار دولت و رئیس جمهور در حوزه‌های مختلف به ویژه حوزه اقتصادی است. کافی است رئیس جمهور صفحه 2 روزنامه کیهان نیم تای پایین که اخبار ویژه را منعکس می‌کند، بخواند. در این اخبار نقد دوستان خود را در روزنامه‌های اصلاح‌طلب در مورد بیکاری ، مسکن، رکود اقتصادی، تورم و...  ملاحظه فرمایند.

نقد اقتصادی دوستان به اصطلاح  اصلاح‌طلب رئیس جمهور به عملکرد دولت اگر بیشتر از اصولگرایان نباشد، کمتر نیست. ناسزاگویی رئیس جمهور به منتقدین، آنها را هم در برمی‌گیرد. شان سخنگوی ملت این نیست که دامنه بی ‌مهری را حتی به دوستان خود توسعه دهد. از این مهم‌تر مردمی هستند  که به هرحال زندگی در این نظام را پذیرفته‌اند و به هر دلیل در انتخابات همت آمدن به پای صندوق رای را ندارند اما جزء 80 میلیون جمعیت ایران هستند. این‌ها از کارکرد دولت ناراضی‌اند و چون ارگانی ندارند و عضو گروهی هم نیستند، این عدم رضایت خود را به گونه‌ای اعلام می‌کنند که ممکن است ناسزاگویی رئیس دولت و سخنگوی ملت آنها را هم در بربگیرد. این یک جفا در حق آنان است.

آیا وقت آن نرسیده که آقای روحانی در ادبیات گفتاری خود با مردم در کسوت سخنگویی ملت تجدید نظر کند؟

رئیس جمهور نقد منتفدین را به «مخالفت» و « مبارزه» با دولت ترجمه می‌کند. این ترجمه صحیحی نیست. در همین نطق اخیر واژه جدیدی استخراج فرموده و نقد را «ضربه به دولت» معنا کرده است! استفاده از این واژگان در مسند سخنگویی ملت، شایسته ایشان که طبق سوگندنامه باید مروج دین و اخلاق باشد، نیست.

رئیس دولت بر اساس قانون اساسی وظایف کلیدی در خدمت به مردم و اعتلای کشور دارد. خوب است یک بار دیگر فصل نهم قانون اساسی را که مربوط به قوه مجریه و وظایف رئیس جمهور است بخواند. مردم اعم از اینکه اصلاً در انتخابات شرکت کردند یا اصلا نکردند کمترین انتظارشان عمل رئیس جمهور به وظایف مقرر در قانون اساسی است.

رئیس جمهور محترم در جلسه هیئت وزیران گفته است: «کسی که طبق قانون اساسی می‌تواند راجع به قانون اساسی حرف بزند،‌ سوال کند و تذکر دهد و توضیح بخواهد، رئیس جمهور است. برخی فکر می‌کنند سخنگوی مردم هستند و دولت باید صرفا پاسخگو باشد.» سخنگویی ملت از زاویه ‌ای حقوقی هم می‌تواند نادرست باشد. چرا که؛ کافی است رئیس جمهور اصل 113 قانون اساسی یعنی اولین اصلی که در فصل نهم در مورد وظایف قوه مجریه آمده را بخواند و از تفوه به این سخن پرهیز کند. این اصل می‌گوید؛ «پس از مقام معظم رهبری، رئیس جمهور عالی ‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود، به عهده دارد.»

اصل 122 قانون اساسی می‌گوید: «رئیس جمهور در حدود اختیارات و وظایفی که قانون اساسی یا قوانین عادی به عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است.»

این دو اصل، تفسیر پذیر نیست. کافی است فقط آدم سواد خواندن داشته باشد. از درون این دو اصل نه « سخنگویی ملت» در می‌آید و نه به تعبیر آیت الله العظمی نوری همدانی  چک سفید به منتخبان ملت!

روسای جمهور قبل هم گاهی همین توهّم فلسفه و مقدار رای مردم، آنها را آزار می‌داد و دچار کژروی می‌شدند. اولین رئیس جمهور نگون بخت جمهوری اسلامی  بنی‌ صدر بود که هر چه امام بیشتر او را نصیحت می‌کرد کمتر گوشش به این حقایق بدهکار بود و رفت به همانجایی که به او خط تفسیر وارونه قانون اساسی را  می‌دادند.

رئیس جمهور نباید در برابر سوال ملت و سوال نمایندگان ملت و از همه مهم‌ تر نصایح رهبری مقاومت کند و به حاشیه ‌سازی بپردازد. این متن قانون اساسی است. یکی دیگر از حرف‌های نادرست رئیس جمهور این است که اگر کسی سوالی و نقدی مطرح کرد بگوید؛ مگر تو سخنگوی ملت هستی! اصلاً چه کسی چنین ادعایی کرده که او متعرض وی شده است؟ نمایندگان  ملت در مجلس شورای اسلامی به دلیل اینکه رای مستقیم از مردم گرفته ‌اند همین شان رئیس جمهور را دارند، و الّا سوگند نمایندگان مجلس بی معنا بود.

چرا رئیس جمهور باید مسیر حاکمیت دوگانه را برود که سرویس‌های دشمن در رسانه های داخل و خارج، مبلّغ و مروج آن هستند؟ این بیراهه را همه می‌دانند.

ملت ما پس از 40 سال یک دولت نیرومند و یکپارچه به معنای دقیق کلمه را تشکیل دادند. منظور از مفهوم دولت در شمار زیادی از اصول قانون اساسی، نظام و کل حاکمیت است. چرا رئیس جمهور رای ملت را تجزیه می‌کند و می‌خواهد گریزی برای خود از پاسخگویی در شکاف‌های صوری حاکمیت جستجو کند؟ دولت به ماهو رئیس جمهور و هیئت وزیران،

بخشی از حاکمیت است نه تمام حاکمیت.‌ رای مردم را نباید تجزیه و سپس بر آن تقسیر گذاشت. اصل 57 قانون اساسی تکلیف قوا و مدیریت  آنها را در حاکمیت، دقیق مشخص کرده است. کسی که مجری قانون اساسی است باید حداقل این‌ها را بداند.

رئیس جمهور، مخالف خود و دشمن ملت را باید در غرب به ویژه آمریکا جستجو کند. هیچ جناحی  در داخل در صدد مخالفت و مبارزه با دولت نیست. غفلت از آمریکا و اروپا و دشمنی‌های پایان‌پذیر آنها، آقای روحانی را به این وادی کشانده است. قرار بود برجام، آفتاب تابان باشد و به  همه جا نور بیفکند و همه مشکلات را حل کند، که نکرد. الان در دولت همه به این واقعیت اعتراف دارند که دستاورد برجام تقریباً هیچ بوده و دشمن «دبّه» کرده و ما را فریب داده است. لذا به فرموده امام ( ره) همه فریادها را باید بر سر آمریکا بکشیم. چرا رئیس جمهور در این فریاد، دولت، حاکمیت و  مردم را همراهی نمی‌ کند؟

 دیپلماسی تهاجمی در برابر آمریکا و مقابله به مثل در برجام، عمل  به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برای پاسخگویی به مطالبات معیشتی مردم و از همه مهم‌ تر ترویج  وحدت ملی و انسجام اسلامی، راهبرد روشن نظام برای برون رفت از مشکلات است. چرا آقای رئیس جمهور، این راه  را که مسیر واقعی ملت است طی نمی‌ کند؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان