دونالد ترامپ در آغاز ریاست جمهوری خود با صدور فرمانی ورود اتباع 7 کشور از جمله ایران را به خاک آمریکا تا اطلاع ثانوی ممنوع کرده بود؛ تا اینکه پس از اعتراض های فراوان اجرای این حکم به دستور قوه قضاییه ایالات متحده متوقف شد.
دستور ترامپ آنقدر غیر منطقی و خارج از تعقل بود که بیش از صد شرکت بزرگ فناوری آمریکا از جمله اپل، مایکروسافت، فیسبوک و گوگل تلاش کردند از راه های قانونی موجود به مقابله با آن بپردازند.
بسیاری از کارکنان شرکت های بزرگ، مهاجرین نخبه از کشورهای دیگر از جمله کشورهای مورد اشاره در فرمان دونالد ترامپ هستند و این موضوع به نگرانی زیادی در مورد ادامه ی فعالیت چنین نیروهایی در بازار کار کشور منجر شده است.
حدود یک ماه پیش و اندکی پس از صدور نخستین فرمان مهاجرتی، یک عکاس اهل سانفرانسیسکو به نام هلنا پرایس از مهاجرین شاغل در سیلیکون ولی درخواست کرد برای ثبت یک پرتره و انجام مصاحبه ای کوتاه در استودیوی وی حضور یابند.
ریاست جمهوری آمریکا حالا فرمان مهاجرتی جدیدی صادر کرده که در حقیقت نسخه ی اصلاح شده از فرمان پیشین به حساب می آید و در آن عراق از جمع 7 کشور ممنوعه حذف شده و دارندگان گرین کارت ایالات متحده هم از ممنوعیت ورود مستثنی شده اند.
به همین مناسبت، 6 عکس پرتره و بخشی از مصاحبه های عکاس آمریکایی با نیروهای مهاجر فعال در دنیای فناوری آمریکا را از نظر می گذرانیم. در ادامه با ما باشید.
امید شیبانچی، نیروی سابق گوگل و دانشجوی ارشد دانشگاه استنفورد در حال حاضر
امید شیبانچی اهل ایران است و در آلمان بزرگ شده. امید در سال 2011 برای کار در حوزه ی فناوری به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. شیبانی می گوید این شهر بیشترین نقش را در رشد وی داشته و به همین دلیل احساس می کند به سانفرانسیسکو تعلق و دِین خاصی دارد. شیبانی می گوید در تمام 7 سالی که در آمریکا زندگی کرده هرگز حس نکرده یک مهاجر به حساب می آید، تا اینکه ناگهان با فرمان ترامپ از رفت و آمد به خاک این کشور منع شده است. به گفته ی امید شیبانی: «هرگز پیش نیامده بود که لازم باشد برای معرفی خودم از برچسب مهاجر استفاده کنم. البته به دلیل اینکه اقامت این کشور را ندارم خودم را آمریکایی نمی دانم، اما به خوبی در جامعه ادغام شده و به نوبه ی خود به تلاش و کوشش مشغول هستم.»
شهروز توکلی، طراح محصول در پینترست
شهروز هنگامی که 2 سال داشت با خانواده ی خود از تهران به سانفرانسیسکو مهاجرت کرد. توکلی می گوید: «بلافاصله پس از اینکه ترامپ به ریاست جمهوری منصوب شد با خودم گفتم خوب شد پسرم سفید پوست به نظر می رسد، فکری که در حالت عادی نباید به ذهن انسان خطور کند. اینکه احساس کنید دشمن پنداشته می شوید از نظر روانی فشار زیادی به شما وارد می کند، خصوصاً در کشوری که به آن عشق می ورزید و پتانسیل هایش را ستایش می کنید. افرادی که شما و خانواده تان را نمی شناسند بدون هیچ دلیل خاصی اعتقاد دارند می خواهید به آنها صدمه بزنید و این موضوع در بهترین حالت دردسر ساز است.»
فرید صفایی، طراح برند در Zendesk
فرید صفایی متولد ایران است و در هفت سالگی به سوئد مهاجرت کرده است. فرید در هفت سال اخیر برای تحصیل تبلیغات و کار کردن به سانفرانسیسکو رفت و آمد داشته است. صفایی در توضیح اینکه مهاجر بودن در آمریکا چه شرایطی دارد می گوید: «همواره باید 10 برابر از دیگران بهتر باشید. باید از همه بیشتر کار کنید. باید خودتان را بهتر از هر کس دیگر نشان دهید، اما با وجود تمام این تلاش ها هر لحظه امکان دارد یک فرمان بی منطق صادر شود و تمام آنچه برای محقق کردنش تلاش کرده اید را در یک چشم بر هم زدن نابود کند.»
طارق، محقق تجربه کاربری در گوگل
طارق می گوید در آمریکا متولد شده ولی بیشتر عمر خود را در سوریه بوده است. «در سوریه بزرگ شدم و اواسط دوران مدرسه به مصر نقل مکان کردم. تا سال دوم کالج را در مصر ماندم تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتم برای ادامه ی تحصیل و زندگی به آمریکا بیایم.» طارق پس از پنج سال زندگی در آمریکا می گوید انگار نفرتی خفته در این کشور وجود داشته که حالا در حال سر بر آوردن است و احساس ناخواسته بودن و انزجار را از جامعه به من منطقل می کند.
روثیا، طراح محصول در فیسبوک
روتیا 3 سال و نیم است از پکن به آمریکا آمده، دوستان زیادی پیدا کرده و از زندگی در این کشور بسیار راضی به نظر می رسد. این شهروند چینی پس از گذراندن دوره ی لیسانس در دانشگاه کارنگی ملون به استخدام فیسبوک درآمد و حالا احتمال دارد ویزای کار وی دیگر تمدید نشود. «با این شرایط جدید نمی توانم پیشبینی کنم 3 ماه دیگر پس از پایان ویزای فعلی کجا خواهم بود. باید برای دریافت مجدد ویزا وارد برنامه ی قرعه کشی شوم که تنها 60 درصد احتمال برد دارد. اگر چنین نشود، وادار به ترک شغل فعلی و خاک ایالات متحده خواهم بود.»
گابریل والدیویا، طراح محصول واقعیت مجازی در فیسبوک
گابریل اصالت کوبایی دارد و در 16 سالگی پس از مدتی زندگی در کاستا ریکا به آمریکا مهاجرت کرده است. گابریل در مورد سختی های زندگی در این کشور می گوید: « چه سیاه باشید چه سفید، اسپانیولی یا آمریکایی، مسلمان یا مسیحی، همیشه گروهی وجود دارند که معتقد هستند شما محق نیستید و تمام حق و حقوق زندگی باید به خودشان تعلق داشته باشد. این موضوع حالا از ضمیر ناخودآگاه جامعه به شکل علنی در آمده و در دنیای سیاست هم اعمال می شود، موضوعی که می تواند آمریکا را به یک کشور آسیب پذیر و شکننده تبدیل کند.» والدیویا می گوید حالا دیگر نمی تواند با گفتن اینکه «من سیاسی نیستم» به دنبال گذران زندگی خودش باشد. «حالا دیگر گفتن چنین چیزی مسئولانه نیست، خصوصاً به عنوان شخصی که تا حدی شناخته شده هستم و در نوک پیکان قانون جدید قرار دارم. هرچند با وجود اینکه احساس می کنم باید کاری کنم، چندان هم کاری از دستم ساخته نیست. احساس می کنم در این زمینه کاملاً ناتوان هستم و همین موضوع اثر روانی زیادی روی من داشته است.»