نتیجه چه شد؟ ٣٠ کاندیدای اصولگرا (از تهران) وارد مجلس
هفتم شدند. این نشان میدهد مردم الزاما به تندترین حرفها رأی نمیدهند.
ما هرچه را زورمان میرسید برای جلوگیری از انتخاباتی که حق نامزدشدن را
بسیار محدود کرده و بیش از هفت هزار نفر در آن ردصلاحیت شده بودند، در مجلس
ششم به کار بستیم. از طرفی، دوستان اصلاحطلبی که ردصلاحیت نشده بودند،
اکثرا نتوانستند رأی بیاورند و اقلیت کوچکی را در مجلس هفتم تشکیل دادند.
در انتخابات ٩٤، موج ردصلاحیتها خیلی بیشتر از انتخابات مجلس هفتم بود؛
بهطوریکه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مجبور شد از طریق یک آگهی
اینترنتی از اصلاحطلبانی که صلاحیتشان در تهران تأیید شده بود، بخواهد
برای نامزدی و حضور در فهرست، خود را معرفی کنند. حدودا ٢٠٠ نفر فرم پر
کردند و از میان آنها ١٧ یا ١٨ نفر را گزینش کردند. مردم هم به آن فهرست
رأی دادند. حالا این کار بهتر بود یا کار ما در مجلس ششم؟
*ما در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردیم، چه اتفاقی افتاد؟ چه نتیجهای گرفتیم؟من برای شما انتخابات مجلس هفتم و دهم را مقایسه می کنم. در
انتخابات دور هفتم، اصلاحطلبان ردصلاحیتنشده که در رأسشان آقای کروبی
بود، فهرستی ٣٠نفره برای تهران دادند که هیچکدام رأی نیاوردند. آرای مردم
را هم آقای موسویلاری که وزیر کشور بود، شمارش میکرد. ولی در انتخابات ٩٤
با وجود اینکه هیچکس باقی نمانده بود و از طریق اینترنت فهرستی عمدتا از
افراد ناشناس تهیه شد، همه آنها رأی آوردند.
*من سیاست صبر و انتظار را قبول ندارم؛ چون معتقدم شرایط به گونهای است که
میتوان فعالیت کرد. ممکن است نتایج دلخواه ما حاصل نشود و بسیار کُند به
سمت اهداف اصلاحی پیش برویم؛ اما این روش بهمراتب بهتر از نشستن در کنج
خانه است.
45302