خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: وقتی شهید عباس کریمی قهرودی به شهادت رسید؛ این جملات در یکی از صفحههای سررسید شخصی و به خط خودش دیده شد: «خصوصیات یک فرمانده به این شرح است: سلامتی جسم و فزونی علم، مشورت با نیروها، سعه صدر و نداشتن حس انتقام، برخورد با افراد تحت فرماندهی از راه ارشاد و موعظه در کنار همه تاکتیکها. از همه مهم تر، فاصله نگرفتن از خداست. فرمانده ای که ابتکار عمل نداشته باشد؛ تسلیم است. ابتکار عمل، سلاحِ برنده ی مؤمن است ...»
و او خود تلاش کرد تا همه این ویژگیها را داشته باشد؛ آنجا که همواره از شُهرت گریخت و تلاش کرد تا مانند یک بسیجی ساده و در خطّ مقدّم جهاد و مبارزه، در خدمت مردم باشد و بر این نهج، باقی بماند.
وی همواره مانند یک برادر دلسوز و مشاور امین برای نیروهای تحت امرش بود و در عین حال، ابتکار عمل را در طرحهایش لحاظ میکرد.
یکی از این ابتکارات، دقت نظر و نوآوریهای او در انجام وظیفه اطلاعاتی – عملیاتی در غائلههای ابتدای انقلاب و همچنین ایام جنگ تحمیلی بود.
نقل است که تاکتیک او در واحد اطلاعات و عملیات و در ماههای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، حضور مستقیم در منطقه و ملاقات با سران گروهکها بود که بیشتر وقتش هم صرف همین رفت و آمد و مذاکرهها میشد؛ آنگاه که غالبا هم تنها و بدون اسلحه به میان آنان میرفت؛ مدتی با آنها رفت و آمد میکرد و حتی با آنها غذا میخورد و اصلا از اینکه او را سر ببرند و سرش را روی سینهاش بگذارند؛ واهمهای نداشت.
جالب این است که این جملات هم، دستنوشتههای یکی از همان سران گروهکهاست که به دست ایثارگران انقلابی افتاد: «چندبار تصمیم گرفتم او را از بین ببرم؛ ولی دیدم این کار ناجوانمردانهای است. او بدون اسلحه و آدم نزد ما میآید که اینها همه، حُسن نیت او را نشان میدهد و کار درستی نیست که به او صدمه بزنم...»
سخن از فرمانده شهید، عباس کریمی قهرودی است؛ همو که در سال 1336 هجری شمسی در قهرود کاشان به دنیا آمد. در ایام نوجوانی و جوانی با مبارزات انقلابی مردم همراه شد و در پخش اعلامیههای امام مشارکت میکرد. همین امر هم سبب شد تا تحت تعقیب ساواک قرار گیرد و چند بار هم دستگیر و شکنجه شود.
او یکی از اعضای کمیته ی استقبال از حضرت امام(ره) در سال 57 بود. انقلاب اسلامیکه به پیروزی رسید، راه اندازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامیکاشان را بر عهده گرفت و در عین حال مأمور حفاظت از بیت بنیانگذار جمهوری اسلامیدر قم شد.
چندی بعد که غائلههایی در شمال، شرق و غرب کشور پدید آمد، وی به آن مناطق شتافت و در همان روزها بود که با حاج احمد متوسلیان و حاج محمدابراهیم همت آشنا شد تا بر اساس یک کار گروهی، اساس تیپ حضرت محمد رسولالله(ص) بنیان نهاده شود؛ تیپی که بعدها به لشکر 27 محمد رسولالله(ص) تغییر وضعیت داد.
او در آن تیپ، کار اطلاعاتی – عملیاتی را ادامه داد و به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات آن مجموعه منصوب شد.
عباس کریمی در عملیاتهای مختلف هشت سال دفاع مقدس حاضر بود که از آن جمله میتوان به عملیاتهای فتح المبین، مسلم بن عقیل و والفجر اشاره کرد.
و اما شهادت فرمانده لشکر 27، یعنی شهید محمدابراهیم همت، او را علیرغم میل باطنیاش، به فرماندهی این لشکر رساند و این در حالی بود که خانواده اش از این امر اطلاعی نداشتند؛ تا اینکه روزی برای نصب یک تلفن مخصوص فرماندهان لشکر، به منزل آنها آمدند و در آن روز بود که خانواده متوجه این امر شدند.
حاج عباس کریمی پس از پُشت سر گذاشتن مجروحیتهای مختلف در عملیاتهای متعدد، سرانجام در اثر مجروحیت حاصل در عملیات بدر از ناحیه پشت سر و در حین انتقال به پشت جبهه، به ملکوت اعلی و همرزمان شهیدش پیوست.
این اتفاق در بیست و سوم اسفند ماه سال 1363 در شرق رودخانه دجله و چند روز پس از آغاز عملیات بدر رُخ داد و این در حالی بود که ترکشی، پشت سرش را شکافته بود؛ اما او همچنان نیروهای تحت امرش را راهبری میکرد و نگران آنان و سرنوشت عملیات بود.
از سردار شهید عباس کریمی ، وصیت نامه ای هم بر جای مانده است که آنچه در ادامه میآید؛ جملاتی از آن است: «هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود؛ بهتر نیست و من میخواهم که با این قطره خون به عشق ام برسم که خداست. شهید کسی است که حقیقت و هدف الهی را درک کرد و برای حقیقت پایداری کرد و جان داد. شهادت در اسلام نه مرگی است که دشمن به مجاهد تحمیل میکند؛ بلکه انتخابی است که وی با تمام آگاهی و شعور و شناختش به آن دست مییازد.»
این شهید والامقام در ادامه این وصیت نامه الهی و معنوی، از همه شهدا میخواهد تا وی را از شفاعت در آن دنیا محروم و فراموش نکنند: «شهادت برای من یک فیض بزرگی است. من لیاقت یک شهید را ندارم و امیدوارم که آنها که قبل و بعد از من به درجه شهادت نائل آمده اند؛ من را در آن دنیا شفاعت نمایند. إن شاء الله و از قول من به تمام اقوام و خویشاوندان خصوصاً پدر و مادر و خواهرم و همسرم و برادرانم بگویید بعد از من برای من گریه و زاری نکنند و در عوض به همه دوستان و آشنایان با چهره ای خندان تبریک بگویند و به آنها بگویند جان او هدیه ای برای اسلام عزیز و امام امت و امت امام بود.»
و اما با این حال؛ آنچه برای شهید کریمی مهم تر از همه چیز نشان میداد و آن را در دستنوشتههایش هم قلمیکرده بود؛ آن بود که هیچ گاه از خدا فاصله نگیرد.
بر همین اساس، انس ویژه با نماز و قرآن و دعا و توسل و همچنین همیشه با وضو بودن، سیره دائمیوی بود و همچنین تا وقتی زنده بود؛ سرکشی همیشگی به خانوادههای معظّم شهدا و بویژه شهدای لشکر 27 را از یاد نبُرد و بر آن پای فشرد.
اینچنین است که باید گفت نام شهید حاج عباس کریمی ، به عنوان یکی از برجسته ترین الگوهای مدیریت و فرماندهی، در تاریخ ایثار و شهادت این مرز و بوم ثبت شده است؛ با اینکه او تلاش کرد تا گمنام بماند و در گمنامیخدمت کند.