ماهان شبکه ایرانیان

نقش سازنده امید به خدا در زندگی(۱)

چکیده   آدمی فطرتاً کمال طلب است، هرآنچه را که مطلوب است و موجب کمال آدمی است، دوست دارد و به امید نیل بدان، تلاش می کند

نقش سازنده امید به خدا در زندگی(1)

چکیده
 

آدمی فطرتاً کمال طلب است، هرآنچه را که مطلوب است و موجب کمال آدمی است، دوست دارد و به امید نیل بدان، تلاش می کند. زمانی انسان می تواند به کمال مطلوب خویش نائل گردد که علاوه بر تلاش و امیدواری، اسباب و شرایط بهره مندی از آن را نیز بشناسد. با شناخت اسباب و شرایط و بهره گیری از آنها و امید به رحمت الهی، و تلاش صادقانه می توان امیدوار بود که فرد به «مطلوب» خویش نایل آید. این امید«صادق» است، اما انسان با صرف امیدواری و با تلاش بدون شناخت اسباب و شرایط بهره مندی از کمال، ره به جایی نمی برد. در واقع، امید چنین فردی «کاذب» خواهد بود.
این مقاله به تفصیل به موضوع امید و رجا به رحمت الهی و شرایط، اسباب و زمینه های نیل به کمال مطلوب می پردازد. بازشناسی امید کاذب از صادق و امید به رضوان الهی و اخلاص در عمل وداشتن انگیزه الهی از جمله این شرایط است.

کلیدواژه ها:
 

امید، خوف، رجا، بهشت، جهنم، امید کاذب، امید صادق، کمال، مطلوب.

مفهوم رجا و جایگاه آن در نظام اسباب و مسببات
 

چهارمین مناجات از مناجات های خمس عشر مناجات راجین و امیدواران است که امام سجاد(ع) در آن، امید به خداوند و رحمت بی انتهای او را به تصویر می کشند.
بی شک کسانی که بار گناه بر دوششان سنگینی می کند و پشیمانی و ترس از عذاب الهی سینه شان را سنگین ساخته، لازم است این مناجات شریف را با توجه بخوانند تا امیدوار به رحمت و مغفرت الهی گردند و با نور امید به خداوند، درصدد جبران کوتاهی ها و گناهان و حرکت در مسیر تعالی و کمال برآیند.
«رجا»بمعنای انتظار حصول خیر و میل بدان است.(1) به تعبیر دیگر، وقتی انسان گمان دارد که درآینده نعمتی نصیب او می شود و ازآن لذت می برد و بهره مند می گردد، احساس خوب و حالت مطلوب و شیرینی به وی دست می دهد که آن را «رجا» و«امید» می نامند.
در رجا، چون خوف، دو ویژگی وجود دارد. یکی توجه به آینده، و از این رو، امید به گذشته تعلق نمی گیرد. دوم آنکه منشأ اصلی امید و رجا نیز لذت و شیرین کامی است که برای انسان حاصل می شود و بالعرض این حالت به چیزهای دیگر نیز نسبت داده می شود. به عنوان نمونه، گاهی توجه انسان به نعمتی که باعث لذت و راحتی او می شود جلب می گردد و به آن نعمت دل می بندد و بدان امیدوار می گردد. گاهی هم به کسی که این نعمت را به او می دهد توجه می کند و امید دارد، یا به زمان و مکانی توجه دارد که درآن از آن نعمت بهره مند خواهد شد. در این صورت، می تواند رجا و امید خود را به آن زمان یا مکان و یا آن شخص نیز نسبت دهد؛ ولی متعلق اصلی و نخستین منشأ پیدایش این حالت در نفس انسان همان التذاذ و بهره مندی است که برای انسان فراهم می شود؛ یعنی علت آن، درونی و مربوط به خود انسان است.(2)
انسان فطرتا آنچه را خیر و مطلوب است و باعث کمال او می گردد، دوست می دارد، در نتیجه، درصدد دست یابی بدان برمی آید و آن علاقه و دوستی، امید به خیر و کمال را در او برمی انگیزاند.
خداوند درباره این میل فطری می فرماید: (وانه لحب الخیر لشدید)(عادیات:8)؛ و به راستی انسان سخت خیر را دوست می دارد.
براساس آیه شریفه دوستی و علاقه به خیر فطری است، منتها انسانها درشناخت و تشخیص مصادیق خیر متفاوت هستند. البته تبیین حقیقت خیر و مصادیق آن در جای خود باید انجام پذیرد.
اکنون بحث ما درباره رجا است و مجالی برای پرداختن تفصیلی به آن مسئله وجود ندارد. اما به اختصار متذکر می شویم که گرچه انسان طالب خیر است، اما دست یابی به خیرمشروط به شرایطی است که برخی از آنها از دایره قدرت و اختیار انسان خارج هستند وتا اسباب و شرایط آنچه را انسان برای خود خیر و کمال می داند فراهم نگردد، دسترسی به آن محقق نمی گردد. آن اسباب و شرایط هم در قالب نظام اسباب و مسببات و با چینش و ترتیب خاصی حاصل می گردند. به عبارت دیگر، وقتی همه عوامل و اسباب تاثیرگذار در معلولی تحقق یافتند، علت تامه تحقق یافته است و بی درنگ معلول نیز تحقق می یابد.
اما در اینجا ما با دومسئله مواجه هستیم: مسئله اول اینکه چه اسبابی باید تحقق یابند تا معلول نیز تحقق یابد و سهم هریک از اسباب درتحقق معلول چه میزان است و چه رابطه منطقی و واقعی بین تحقق هریک از اسباب و مجموعه آنها با تحقق معلول و مطلوب ما وجود دارد؟
مسئله دوم آنکه تصور ما از اسباب دخیل در تحقق معلول و سهم هریک از آنها چگونه است؟ اگر فرض کنیم صد عامل به طور مساوی در تحقق معلولی دخالت دارند، با
تحقق آن صد عامل، که سهم هریک درتحقق معلول یک صدم است، علت تامه تحقق می یابد.
درنتیجه، معلول نیز محقق می گردد. اما گاهی مجموعه اسباب مؤثر در تحقق معلول و ترتیب و سهم هریک به درستی در ذهن ما ترسیم نمی گردد و گاهی عامل و سببی هنوز تحقق نیافته، اما ما خیال می کنیم تحقق یافته و بالعکس، گاهی ما خیال می کنیم که عاملی تحقق نیافته درحالی که آن عامل تحقق یافته است. در این صورت، چون نظام ذهنی و برداشت ما از عوامل واقعی و رابطه منطقی آنها با معلول متفاوت است، ما به خطا رفته ایم و اگر براساس نظام فکری خود و احتمالات روانشناختی که در ذهن ما ترسیم یافته اند امید داشته باشیم که معلولی تحقق یابد( درحالی که در واقع اسبابش فراهم نگردیده است) آن امید کاذب خواهد بود.
گاهی انسان دقیقاً عوامل و اسباب دخیل در مطلوب خود را می شناسد و بر سهم هریک در تحقق مطلوب و معلول واقف است، آنگاه با توجه به این نظام واقعی و منطقی که بدان واقف است، احتمال می دهد که آن اسباب تحقق یافته باشند. در این صورت احتمال او صادق و منطقی است. اما اگر بدون آنکه شناختی از آن اسباب و عوامل و سهم هر یک داشته باشد و چنین احتمالی دهد، آن احتمال روانشناختی و کاذب می باشد؛ نظیر آنکه انسان گاهی به چیزی یقین دارد، اما آن یقین و قطع کاذب است؛ زیرا منشأ آن جهل مرکب است و در واقع قطع و یقینی برای انسان حاصل نگردیده است.

جایگاه رحمت الهی و شفاعت در قوانین حکیمانه الهی
 

رحمت و مغفرت الهی و رسیدن به رضوان الهی مطلوب ماست، اما آنها بدون سبب تحقق نمی یابند و چنان نیست که خداوند بی جهت کسی را مشمول رحمت خود سازد و یا بی جهت کسی را از رحمت خویش محروم گرداند. خداوند حکیم است و رفتار او حکیمانه است. ممکن نیست بی حساب کسی را مشمول رحمت سازد و یا کسی را بیامرزد و بدون حساب شفاعت اولیای خود در حق گنهکاران را نمی پذیرد. به هر روی در نظام تکوین و تشریع الهی همه امور دارای حساب دقیق و حکیمانه است. چیزی که هست گاهی ما از حساب و تقدیرالهی بی اطلاعیم. گاهی ما در پرتو معرفت به خدا و صفات او وعده ای که داده است، شرایط و عوامل تحقق بعضی امور را می شناسیم، مثلاً می دانیم کسی که در همه عمرش گناهی مرتکب نگشته و همواره در مسیر اطاعت خداوند گام برداشته است به بهشت می رود. بالعکس، می دانیم کسی که در همه عمرش عبادت و کار نیکی انجام نداده و به خداوند ایمان ندارد و همواره به دشمنی با اولیای خدا پرداخته، به جهنم می رود. پس هم بهشتی شدن انسان ها شرایط و اسبابس دارد و هم جهنمی شدن آنها، و کارهای خداوند گزاف و بی حساب نیست و به اندازه سرسوزنی نیز در آنها خطا و اشتباه رخ نمی دهد.
برخی خیال می کنند که شفاعت بدون حساب و کتاب است و رسول خدا(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س) وسایر پیشوایان معصوم: بدون حساب مردم را شفاعت می کنند وآنان را از جهنم نجات می دهند و روانه بهشت می گردانند. در صورتی که شفاعت شامل حال کسی می شود که در زمره دوستان رسول خدا(ص) و سایر معصومان و اولیای خدا باشد و با ایمان بمیرد. ممکن است کسی ایمان داشته باشد و در زمره مؤمنان به حساب آید، اما در نهایت با سوءعاقبت و بدون ایمان از دنیا برود. ممکن است کسی خود بپندارد که ایمان دارد، اما از ایمان حقیقی و واقعی بی بهره باشد. تازه اگر ایمان واقعی و
حقیقی نیز داشته باشد، معلوم نیست تا دم مرگ ایمانش باقی بماند و آن را سالم به منزل مقصود برساند و اگر هم با ایمان از دنیا برود و مستحق شفاعت گردد، به جهت گناهانی که مرتکب گشته در عالم برزخ کیفرمی شود؛ چون شفاعت به عالم قیامت اختصاص دارد و در قیامت نیز ممکن است پس از گذراندن موافقی از جهنم و تحمل عذابهای الهی طی سالیانی دراز، براساس مصلحت الهی مشمول شفاعت گردد و از سایر عذابهایی که برای او در نظر گرفته شده بود رهایی یابد.
روشن شد گنهکاری که مؤمن باشد و ایمانش تا دم مرگ پایدار بماند، زمینه بهره مندی از شفاعت در او فراهم است وچون ایمان و اغلب رفتارهای او مورد رضایت و خشنودی خداوند می باشد، ممکن است مورد شفاعت قرار گیرد. اما در صورتی که فاقد ایمان باشد و عقاید، اخلاق و اغلب کردارهای او مورد رضایت خداوند نباشد، زمینه بهره مند گشتن از شفاعت در او فراهم نیست و حتی شفاعت پیامبران خدا و فرشتگان مقرب و معصوم نیزسودی به حالش ندارد. خداوند می فرماید: (وکم من ملک فی السماوات لاتغنی شفاعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء ویرضی)(نجم:26)؛ و بسا فرشتگانی در آسمانها که شفاعتشان هیچ سود نکند، مگر پس از آنکه خدای برای هر[شفیع یا برای هر انسانی] که بخواهد وپسندد، اجازه دهد.

تفکیک امید صادق از امید کاذب به رحمت الهی و رضوان حق
 

اگرکسی دارای ایمان واقعی بوده، درصدد باشد که ایمانش را تا دم مرگ پاس دارد و در عین حال امید به شفاعت داشته باشد، امید او صادق و عقل پسند است؛ چون او با فرض تحقق اسباب و شرایط بهره مندی از شفاعت بدان امید دارد. اما اگر ازته دل به خداوند و دستورات او ایمان ندارد و اسباب و شرایط بهره مندی از شفاعت را در خود فراهم نیاورده است و درعین حال امید به شفاعت دارد، آن امید کاذب است. او حتی اگر واقعاً امیدوار به شفاعت باشد و احتمال قوی بدهد که از آن بهره مند شود، احتمال او روان شناختی و غیرمنطقی است و بر مبانی منطقی استوار نمی باشد. فرض کنید کشاورزی در پی آن است که در فصل درو محصول برداشت کند. او اگر به موقع زمینش را شخم زده باشد و بذر نیز در آن افشانده باشد و به موقع بدان آب داده باشد، می تواند امیدوار باشد که از آن زمین محصول برداشت کند. زیرا با تلاش و اقدامات او و شرایطی که خداوند در زمین و بذر و آب و هوا فراهم آورده است، احتمال برداشت محصول بسیار قوی است. در مقابل، احتمال عدم برداشت آن، به جهت احتمال وقوع حوادث پیش بینی نشده مثل جاری گشتن سیل در آن زمین و یا مواجه شدن گیاهان با آفتی که پیش بینی آن میسور نبود، ضعیف است و کسی بدان توجهی نمی کند. اما اگر به موقع زمین را شخم نزد و درآن بذر نپاشید و به آبیاری آن نپرداخت، نمی تواند امید برداشت محصول داشته باشد. اگر چنین امیدی در او پدید آمد، آن امید غیر عقلایی، غیرمنطقی و خیال بافی است.
در امور معنوی نیز انسان باید شرایط و زمینه های کافی را فراهم آورد، آنگاه امید آن را داشته باشد که به مراتب عالی معنوی دست یابد. نعمتها و لذتهای بهشتی برای همه ما جاذبه دارد و بزرگترین آرزوی ما وارد شدن در بهشت و برخورداری از لذتها و نعمتهایی است که خداوند می فرماید: «...وصف آن بهشتی که پرهیزکاران را وعده داده اند این است که در آن جوی هایی است از آبی دگرگون نشدنی[نگندد و بوی و مزه آن برنگردد] و جوی هایی از
شیری که مزه اش برنگردد و جوی هایی از باده ای که لذت بخش آشامندگان است و جوی هایی از عسل ناب؛ و ایشان را در آن [بهشت] از هرگونه میوه ای باشد و نیز آمرزش پروردگارشان.»(محمد:15)
بهشت منزلگاهی بس رفیع برای بهشتیان است و آنان به مرتبه ای از رفعت و عزت رسیده اند که در آستانه بهشت فرشتگان الهی به استقبال آنان می آیند و آنان را با احترام و تجلیل به بهشت بار می دهند:(وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمراً حتی اذا جاؤوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)(زمر:73)
وآنان که از پروردگارخویش پروا کرده اند گروه گروه به بهشت برده شوند، تا آنگاه که بدانجا[بهشت] رسند، و درهایش گشوده باشد، ونگهبانان آن ایشان را گویند: سلام بر شما، خوش باشید[یا پاک شوید] پس به بهشت درآیید[و درآن] جاودانه باشید.
بهشت و نعمتهای جاودانه آن که برای مؤمنان و سعادت جویان بس لذت بخش و شعف برانگیز است و جاذبه فوق العاده دارد، در برابر رضوان الهی که در انتظار دوستان خدا و تقواپیشگان است و آنان با پیروی از فرامین الهی به چنان مرتبت عظیمی دست خواهند یافت، چیزی به حساب نمی آید. از این رو خداوند می فرماید: «خداوند به مردان و زنان مؤمن بوستان هایی وعده داده است که از زیر [درختان] آنها جوی ها روان است. در آنها جاویدان اند و نیز جای های خوش و پاکیزه در بهشت های پاینده، و خشنودی خدا از همه برتر و بزرگ تر است. این است رستگاری و کامیابی بزرگ.»(توبه:72)

پی نوشت ها :
 

1- حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج4، ص84.
2- محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج1،ص339.
 

منبع:نشریه معرفت، شماره 156
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان