اینکه سینمای ایران در کنترل فیلمهای کمدی است، غیرقابلانکار است. اینکه نام فیلمساز و ستارههای فیلم در موفقیت فیلم در گیشه نقش مهمی بازی میکنند هم حقیقتی پذیرفتهشده است. موفقیت یک فیلم در جشنواره فجر، حاشیههای قبل و بعد از اکران و زرقوبرقی که فیلم را احاطه کرده است همه میتوانند از عوامل فروش بالای یک فیلم باشند، درعینحال، میزان فروش یک فیلم، صرفاً نمیتواند ملاک ارزیابی ساختاری و محتوایی فیلم باشد، اما مسلماً معیار دیده شدن فیلمها همین فروششان در گیشه است. به همین دلیل و همه دلایلی که گفتیم، خیلی از آثار ساختهشده که یک یا هیچکدام از ویژگیهای بالا را ندارد، شکست میخورند یا آنچنانکه باید دیده نمیشوند. حال که به پایان سال نودوشش نزدیک میشویم و آرامآرام پرونده اکران این سال را میبندیم، بیایید نگاهی به فیلمهایی بیندازیم که علیرغم همه شایستگیهایشان رقابت را به فیلمهای کمدی، پرحاشیه، پرستاره و پرزرقوبرق باختند.
1- خانه دختر؛ کاش اکران نمیشد«خانه دختر» حاصل همکاری شهرام شاهحسینی و پرویز شهبازی، بیشک مظلومترین فیلم سال گذشته بود. «خانه دختر» در زمان اکران جشنواره در لحظات آخر قبل از اکران با یک حذف اساسی روبرو شد و نقطه عطف ماجرا که گرهگشایی نهایی روایت است حذف شد و از همانجا زمزمهها شروع شد که فیلم روایت تجاوز پدر به دخترش بوده که به دلیل تابو بودن موضوع قبل از اکران در جشنواره این قسمت از فیلم حذفشده است. بالاخره بعد از دو سال فیلم اکران شد. دو دقیقه دیگر هم حذف شد تا حذفیات «خانه دختر» را به چیزی حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت برساند و مخاطبان در سالن سینما سردرگم، با روشن شدن چراغها، ناباورانه از پایان فیلم، کلی بدوبیراه حواله سازندگان فیلم کنند. غافل از اینکه، «خانه دختر» فقط اکران شد تا پروندهاش از روی میز آقایان کنار برود و «عصبانی نیستم»، «آشغالهای دوستداشتنی» و «خانه پدری» جایش را بگیرد. «خانه دختر» به خاطر همه حاشیههایش بد نفروخت، اما درک نشد و ارتباطی با بیننده برقرار نکرد. ایکاش، با این شرایط، اصلاً اکران نمیشد چراکه نسخه نهایی فیلم توهینی به مخاطب و عوامل فیلم است.
2- برادرم خسرو- محافظهکاری، محافظهکاری و بازهم محافظهکاری
اغراق نیست اگر «برادرم خسرو» را یکی از بهترین فیلمهای سال گذشته سینمای ایران بدانیم. اولین ساخته احسان بیگلری، یک درام روانشناختی بهتماممعنا بود و با به تصویر کشیدن کاراکترهای جذاب و یک موقعیت دراماتیک، در بطن داستان بهظاهر سادهاش، لایههای درونی شخصیتهای دور برمان را بهخوبی به تصویر کشید. بیگلری رویکرد مشابهی در «نقطه کور»، در مقام نویسنده فیلمنامه ارائه میدهد و مهدی گلستانه، در مقام کارگردان، با رویکرد گیشهایاش، نگاه روانشناختی بیگلری را تحت تأثیر قرار میدهد اما مسلماً، «برادرم خسرو» از هر لحاظ از «نقطه کور» بهتر است و از بازی بازیگران حرفهای چون شهاب حسینی و مهدی هاشمی بهره میبرد. «برادرم خسرو» به دلیل اعتراض شهاب حسینی به کنار گذاشتن «آشغالهای دوستداشتنی» از جشنواره سی و چهارم و کنارهگیریاش از سمت دبیری این جشنواره، از بخش رقابتی حذف شد و فیلمی که بهراحتی چند سیمرغ در آستین داشت، از چرخه رقابت کنار رفت. «برادرم خسرو» در اکران هم وضعیت بهتری نداشت و نبود تبلیغات کافی و گمنامی کارگردان، موجبات دیده نشدن این فیلم را فراهم آوردند.
3- ایتالیا ایتالیا- سلام تهران
آخرین باری که یک عاشقانه جذاب در سینمای ایران دیدید کی بود؟ آخرین باری که عشق، خود واژه عشق، موضوع یک فیلم باشد کی بوده است؟ «ایتالیا ایتالیا»، اولین ساخته کاوه صباغ زاده یکی از عاشقانهترین فیلمهای سالهای اخیر ایران، یک فیلم جمعوجور مستقل باحال و هوای دوستداشتنی و جذاب، هم در جشنواره مظلوم واقع شد و هم در اکران. بازی بینظیر سارا بهرامی در این فیلم، در مقابل بازی شگفتانگیز لیلا حاتمی در «رگ خواب» شانسی برای برنده شدن نداشت، اما اگر قرار بود حاتمی سیمرغش را باکسی تقسیم کند، بیشک این سارا بهرامی بود که لیاقت کسب سیمرغ را داشت. «ایتالیا ایتالیا» نزدیکترین برداشتی است که در سینمای ایران از سینمای پستمدرن میتوان یافت که زرقوبرق الکی ندارد و با ارجاعات سینماییاش و حال و هوای فانتزیاش، گوهری ناب محسوب میشود. «ایتالیا ایتالیا» دنباله هامون و همه عاشقانههای دیگر سینمای ایران است که آنگونه که باید دیده نشد.
4- ویلاییها- جنگ خریدار ندارد، حتی زنانهاشبیشک سیاهترین نقطه جشنواره سی و پنجم جایی بود که اولین ساخته منیر قیدی، «ویلاییها» با بیتوجهی روبرو شد و درخشانترین نقطه این جشنواره زمانی است که ثریا قاسمی، سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن را برای این فیلم دریافت کرد. بازی قاسمی در کنار دیگر زنان نقشآفرینان «ویلاییها» در فیلمی مربوط به دفاع مقدس اما بدون هیچگونه شعارزدگی و احساسات گرایی، یکی از بهترینهای ژانر دفاع مقدس را آفرید و خود قربانی همین ژانر شد. مردمی که هنوز تصویرشان از ژانر دفاع مقدس، فیلمهای اکشن یا شعارزده دهه شصت است، در برقراری ارتباط با نگاه فیلمسازان جدید و تازهوارد هم مشکلدارند. «ویلاییها» زنانهترین نگاهی است که میتوان به جنگ کرد و درعینحال مردانهترین فیلم ژانر دفاع مقدس سینمای ایران است.
5- انزوا- منزوی و بیسروصداوقتی از مظلوم واقعشدن فیلمی صحبت میکنیم دقیقاً درباره «انزوا» حرف میزنیم. «انزوا»، به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی، یک فیلم اولی دیگر است که در هیاهوی اکران گم شد. قبلاً در مطلبی که در مورد این فیلم نوشته بودم اشاره کردم که «انزوا» یک بازی هوشمندانه با کلیشههاست. آنچه «انزوا» را متمایز و درخور توجه میکند، یک روایت جدید نیست، نگاه فیلمساز و پرداختش است. «انزوا» روایت دوباره شناختن آدمهاست، دوباره شناختنشان همانگونه که هستند و میرزایی در این فیلم آنچنان موشکافانه شخصیتهایش را شکل میدهد و روایتش را قدمبهقدم جلو میبرد که کلیشه همیشگی که روایت اصلی را شکل میدهد خیلی زود رنگ میبازد و آنچه باقی میماند جهانی بدیع و هنرمندانه است. «انزوا» در جشنواره توانست نظر منتقدان را جلب کند اما در میان فیلمهای پرحاشیه و پرهیاهوی دیگر مجال درخشیدن نیافت، همانطور که بهواسطه تبلیغات کمرنگ و ستارههای کمتر شناختهشدهاش در گیشه هم رقابت را به فیلمهای کمدی و پرستاره باخت.
6- صفرتا سکو- مستند تا داستانی
از مخاطبی که عادت به تماشای مستند ندارد، آنهم در سینما، نمیتوان انتظار داشت که میلیونی به تماشای نبرد سه خواهر در زندگیشان برای بقا، رشد و موفقیت صف بکشند. «صفرتا سکو» ساخته سحر مصیبی، روایتی از فقر و یاس در مقابل خوشبختی و امید است و روایت هرلحظه و ثانیه مبارزه کردن برای بودن و ماندن. روایت زنانه سحر مصیبی، باآنکه از حمایت مهتاب کرامتی برخوردار بود و تمام پتانسیلهای یک فیلم جذاب و پرکشش برای مخاطب عام را داشت فروش موفقی در گیشه نداشت. یکی از ایراداتی که به فیلم وارد میشد، حضور خواهران منصوریان در برنامه ماهعسل و روایت کامل زندگیشان در این برنامه بود و درنتیجه خیلی از مخاطبان که با آن برنامه اشک ریخته بودند و جذب کاریزمای این سه خواهر شده بودند، این سؤال مطرح بود که «صفرتا سکو» چه چیزی جدیدی برای عرضه دارد، غافل از اینکه، این فیلم سراپا نو و بکر است. در این فیلم شاهد برشی مقطعی از زندگی سه خواهر و روایت موازی مبارزهشان در زندگی شخصی و کاری هستیم. فیلمی با ریتم بسیار خوب، جذاب و تأثیرگذار. البته باید واقعبین بود، همینکه «صفرتا سکو» در جریان اکران عادی به نمایش درآمد و همین تعداد مخاطب هم داشت یک پیروزی بزرگ است، درست است که «صفرتا سکو» پتانسیل تبدیلشدن به یکی از پرمخاطبترین فیلمهای سال را داشت اما همین هم غنیمت است و شروع کار.
7- کمدی انسانی- سمبلیک یا خستهکننده
«کمدی انسانی» از آن دسته فیلمهای عجیب است که عادت به دیدنشان در سینمای ایران نداریم، آنقدر عجیب که حتی درکشان هم سخت است. «کمدی انسانی» روایت پسربچهای بینام است که با تاریخ پرفرازونشیب ایران، سرنوشتش عوض میشود و از عرش به فرش میرسد و دوباره از فرش به عرش. این روایت نمادین، با یک فضاسازی عالی، فاقد عناصر دراماتیک جذاب برای مخاطب عام سینماست و روایت تاریخ ایران در قالب زندگی نقش اول فیلم و نماهای بینظیر خیلی زود بیننده را خسته میکند و او را پس میزند. البته «کمدی انسانی» بهتازگی اکران خود را شروع کرده و هنوز فرصت درخشیدن دارد، اما زمان اکران مناسبی ندارد و رقبای قدری چون «بدون تاریخ، بدون امضا» و «آیینه بغل» در حال تسخیر گیشه هستند.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «ایتالیا ایتالیا»: زندگی زیبا
بررسی فیلم «انزوا»: یک کلیشه متفاوت
معرفی فیلم «برادرم خسرو»: ما همه خوبیم
نقد و بررسی «خانه دختر»: لاشه سلاخی شده یک فیلم
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
51