چکیده: در این نوشتار با بررسی تاریخی قمه زنی و با استفاده از گزارش هایی که در مورد عزاداری در اعصار گوناگون رسیده به این نتیجه میرسیم که قمه زنی از قدمتی چندان برخوردار نبوده و در زمان قاجاریه توسط بعضی عوام آغاز و ترویج گردیده است.
کلید واژه: قمه زنی، تاریخ، صفویه، قاجاریه
مقدمه
در قمهزنی معمولا این سؤال پرسیده میشود که انجام این عمل از چه زمانی آغاز گردیده است؟ آیا سابقهی این عمل به زمان ائمه، علیهم السلام، یا نزدیک آن عصر میرسد؟ چه کسانی در ابتدا به انجام این عمل پرداختند؟ در این نوشتار قصد داریم تا به بررسی تاریخی این عمل بپردازیم.
قمه چیست؟ قمهزن کیست؟
قمه نام سلاحی است شبیه شمشیر امّا کوتاهتر و پهنتر بدون انحنا و کجی، و به کسی که با این سلاح در روز عاشورا سر خویش یا دیگران را مجروح میسازد «قمهزن»، و به این عمل «قمهزنی»گویند.
کسانی که میخواهند صبح روز عاشورا «قمه» بزنند، در شب عاشورا قمهی خویش را تیز کرده در جلسهی عزاداری به نام «مشققمه» شرکت میکنند و در صبح روز عاشورا بعد از نماز صبح سر برهنه، پابرهنه و کفنپوش قمهها را در دست گرفته از پهنا به سر میزنند و با نوحهخوانی و گفتن «حیدر، حیدر» آماده قمهزنی میشوند. استاد قمهزن با زدن دو- سه ضربه سر افراد را مجروح ساخته و سپس آنها از پهنای قمه بر روی زخم زده و حسین- حسین میگویند؛ بعضی افراد نیز که خود توان زدن قمه را دارند به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح میسازند و گاهی آنقدر قمه میزنند تا از هوش بروند.
مشاهده و دیدن این چهرههای خونآلود دل هر بینندهای را آزرده و پریشان میسازد و بسا افرادی که از دیدن این چهرهها مضطرب شده از هوش میروند.
اگرچه قمهزنی از مراسم صبح عاشوراست امّا بعضی افراد نیز در هر مناسبتی مانند ایّام شهادت حضرت امیر و حضرت زهرا، وفات حضرت زینب و حضرت رقیّه، علیهمالسلام، و در مناسبتهای دیگری چون اربعین یا سالروز شهادت حضرت علی بن محمدباقر، علیهماالسلام، قمه میزنند و به خصوص اخیراً با شدّت بیشتری به وسیلهی برخی از جوانان همیشه سیاهپوشِ این جلسات ترویج و تبلیغ میشود.(1)
قمهزنی از منظر تاریخ
از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در قبل صفویه هیچگونه سابقهای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است؟ و یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است؟
بعضی از محققان بر این عقیدهاند که قمهزنی در زمان صفویه تأسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بودهاند. از دیدگاه این افراد ایجاد و ظهور قمهزنی در این عصر بدین صورت بوده است که در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخشهای خاصی از افواج ارتش غزلباش خود که به گروه فدائیان قزلباش مشهور بودند دستور میدادند تا به طور منظم و دستهبندی شده، دستههای عزاداری راه بیندازند. نصرالله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر که یکی از وسیعترین و دقیقترین تواریخ است(در پنج جلد) به تفصیل فوج فدائیان را تشریح میکند. فدائیان قزلباش که همیشه سرشان تراشیده بود (به نشانه آماده به خدمت بودن)در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون میآمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین، علیهالسلام، داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که امامحسین، علیهالسلام، و اصحابش، و بنیهاشم تیر میخورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان میدهیم که ما در راه امام حسین، علیهالسلام، فدوی هستیم؛ و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمهزنی شد.(2)
امّا بعضی دیگر از محققان و تاریخنگاران نیز بر این عقیده میباشند که آغاز قمهزنی مربوط به دوره قاجار بوده و چنین عزاداریهایی حتی در عصر صفویه نیز وجود نداشته است. محقق ارجمند استاد رسول جعفریان در اینباره میگوید:
پرسیدهاند قمهزنى و سینهزنی از کجا شروع شده است؟ حقیقت این است که دو - سه احتمال هست. یک نظر جدّى این است که بخشهایى از صورتهاى عزادارى از هند آمده است. تشیع در زمان صفوى به هند رفت و در برگشتش از بندر بوشهر و شیراز وارد ایران شد. در مورد لبنان هم همینطور است. در نبطیّه، نص داریم که یک عالم شیعه گفته یک عدّه ایرانى اینجا آمدند و یک رسم و رسوم خاصى در عزاداری دارند که جلوى اینها باید گرفته شود.(3) این عبارت مال اواخرِ زمان قاجار است.... عزادارى ریشهاش از خود ائمه، علیهمالسلام، است؛ ولی شکل عزادارى عربها به گونه دیگری است.(4) شکل عزادارى ایرانىها بعدها به وجود آمد. راجع به سینهزنى و قمهزنى، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمیرسد... یکى از دلایل این است که فتاوایى که از علما داریم همهاش مال اواخر قاجاریه است. و مطلقاً در استفتائات قدیمىتر راجع به این نصى نداریم.(5) این سیستم سینهزنى یا زنجیرزنى یا قمهزنى مطلقاً در متون صفوى نیست. عزادارىها معمولاً در خانهها برپا میشد؛ به این صورت که روضةالشهداء را روبهروی خودشان مىگذاشتند و از روی آن مىخواندند.(6)
امّا اگر بخواهیم به یک جمعبندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشههای اینگونه عزاداریها از زمان صفویه نشئت میگیرد ولی در آن زمان نیز این اعمال نه به صورت کنونی، بلکه به صورت فردی و بسیار محدود و بیضابطه انجام میگرفته است. و خواستگاه آن نیز معمولاً شهرهایی بوده است که دراویش و صوفیه در آن نفوذ بیشتری داشتهاند. گزارشی از اولیاء چلپی در عهد شاه صفی در مورد عزاداری مردم تبریز که مرکز اصلی تجمع دراویش و صوفیان بوده اظهارات فوق را تأیید میکند:
هنگامی که خوانندهی کتاب به قسمتی میرسد که طرز کشته شدن امام حسین مظلوم به دست شمر ملعون را توصیف میکند، درست در همان لحظه تصاویر اجساد اطفال کشته شدهی امام را از چادر شهیدان کربلا بیرون میآورند. از تماشای این منظره فریادها و ناله و شیونهای «وای حسین» گوش فلک را کر میکند و تمامی تماشاگران گریه و ناله سر میدهند. صدها تن از مخلصان با شمشیر و قمه به سر و صورت و پیکر خود زده مجروح میشوند.(7)
با این حال در طول دورهی صفویه و زندیه، عزاداری رسمی و سنتی شیعیان همواره به صورت روضهخوانی و برگزاری تعزیه انجام میگرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی که گزارشی از عزاداری ایرانیان ارائه نمودهاند حرفی از قمهزنی یا زنجیرزنی به میان نیاورده و فقط اشارهای به رفتاری داشته باشند که میتوانسته سرآغازی برای این اعمال باشد. امّا این سبک عزاداریها در دورهی قاجاریه صورت منظمتری به خود گرفته و با گسترش نفوذش در میان عوام، توانست به مراسم رسمی عزاداری ایرانیان رسوخ نماید. از گزارش سیاحان خارجی هم بر میآید که این سبک عزاداری در اواسط دوره قاجاریه به اوج خود رسیده و تا پایان دورهی قاجاریه به قوت خود باقی بوده است. «پیر لوتی» که در زمان مظفرالدین شاه (1901م/1317ق) به ایران سفر کرده طی گزارشی در مورد قمهزنی مینویسد:
مردان سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خونآلودی ایجاد کردهاند(قمهزدهاند) و عرق و قطرات خون روی شانههایشان جاری است.(8)
نتیجه
با استفاده از گزارش هایی که در مورد عزاداری در اعصار گوناگون رسیده به این نتیجه میرسیم که ریشههای اینگونه عزاداریها از زمان صفویه نشئت میگیرد ولی در آن زمان نیز این اعمال نه به صورت کنونی، بلکه به صورت فردی و بسیار محدود و بیضابطه انجام میگرفته است. و خواستگاه آن نیز معمولاً شهرهایی بوده است که دراویش و صوفیه در آن نفوذ بیشتری داشتهاندامّا این سبک عزاداریها در دورهی قاجاریه صورت منظمتری به خود گرفته و با گسترش نفوذش در میان عوام، توانست به مراسم رسمی عزاداری ایرانیان رسوخ نماید.
پی نوشت ها :
1. . علی اصغر شاطری، واژهنامه محرم کاشان، ص93
2. . نشستمدرسهعالی فقه و معارف اسلامی، تاریخ نگاری عاشورا و تحریفاتآن(استاد یوسفیغروی)؛ این احتمال نیز وجود دارد که نخست این عمل از سوى صوفیان و درویشان انجام میگرفته است؛ چنانکه پیترو دلاواله از سیّاحان عصر شاه عباس اوّل مىنویسد: «بسیارى از دراویش در کوچههاى پر آمد و رفت شهر، تمام بدن خود تا گلو و حتى قسمتى از سر را در خمرههایى از گلِ پخته که در داخل زمین پنهان شده، فرو مىکنند بطورى که انسان تصور مىکند واقعاً مدفون شدهاند و از طلوع تا غروب خورشید و حتى تا پاسى از شب گذشته به همین نحو باقى مىمانند... جمعى دیگر در میدانها و کوچههاى مختلف و جلوى خانه هاى مردم برهنه و عریان در حالى که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگى ستر عورت کرده و تمام سر تا پاى خود را با مادهاى سیاه و براق شبیه آنچه ما براى رنگزدن جلد شمشیر یا فلزات دیگر استعمال مىکنیم، رنگ زدهاند حرکت مىکنند و تمام این تظاهرات براى نشان دادن مراتب سوگوارى و غم و اندوه آنان در عزاى حسین(علیهالسلام) است. به همراه این اشخاص عدّهاى برهنه نیز راه مىروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآوردهاند. تا نشانى از خونهایى که به زمین ریخته و اعمال زشتى که آن روز نسبت به حسین(علیهالسلام) انجام گرفته است، باشد و همه با هم آهنگهاى غم انگیز در وصف حسین(علیهالسلام) و مصائبى که بر او وارد شد، مىخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانى را که در دست دارند به یکدیگر مىکوبند و از آن صداى حزنانگیزى به وجود مىآورند و به علاوه حرکتى به سر و تن خود مىدهند که علامتى از اندوه بىپایان آنهاست و بیشتر به رقص شباهت دارد». سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه دکتر شعاع الدین شفا، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ج 2، 1370 ﻫ. ش، ص 123- 124
3. . نام این شخص شیخ حسن الحبوسی، ملقب به المکی (م1907 یا 1908/1326ق) است. وی با اینگونه مراسمات مخالفت نموده و از قائم مقام عثمانی در صیدا در این باب یاری خواست. ولی والی عثمانی بعد از دخالت مراکزی نامشخص به قائم مقام دستور داد تا در مراسم مذهبی ایرانیان دخالتی نکند. همچنین در منابعی آمده است که شخصی به نام شیخ باقر بن شیخ اسد الله دزفولی(م 1838یا 1839) نخستین کسی بود که مراسم سینهزنی را در حرم کاظمین برپا نمود.(نقباء البشر، ج2/1، ش359؛ همچنین ر.ک: لمعات الاجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج2(بغداد1971)،ص11)
4. . بنابر گزارشهای معتبر تاریخی، مراسمات قمهزنی و زنجیرزنی تا اوائل قرن بیستم میلادی در کشور عراق وجود نداشته است.(تراجیدیا کربلا، ابراهیم الحیدری، ص456) بنابر این گزارشها گردانندگان اصلی این مراسمات نیز در ابتدا ترکها و ایرانیهایی بودند که به قصد زیارت به کشور عراق سفر میکردند. گزارشی نیز حاکی از آن دارد که اولین دسته زنجیرزنی در نجف در سال1919 و برای وفات آیت الله سید محمد کاظم یزدی تشکیل شده است. (طالب علی شرقی، النجف الأشرف عادتها و تقادیها، ص271) همچنین بنابر گزارش سفارت انگلیس، تعداد افرادی که در سال1919 در نجف قمه میزدند محدود به صد نفر بوده که همه آنها نیز ایرانیها و ترکهایی بودند که به قصد زیارت به نجف آمده بودند.(ابراهیم حیدری، تراجیدیا کربلا، ص456)
5. . در منابع تاریخی از فردی به نام شیخ خضر بن شلال آل خدام نجفی (م 1840) به عنوان اولین کسی نامبردهاند که به بحث در مورد جواز لطم بر امام حسین، علیهالسلام، در مؤلفات شیعه پرداخته است. البته او بحثی از قمهزنی یا زنجیرزنی نکرده است. (همان، ص455)
6. . نشست مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی؛ تاریخ نگاری عاشورا و تحریفات آن.
7. . اصغر فروغی ابری، ایرانیان و عزاداری عاشورا، ص61.
8. . همان کتاب، ص68.
منبع:
1. منابع همگی به نقل از کتاب «قمهزنی سنت یا بدعت» تألیف: مهدی مسائلی(نویسنده همین مقاله) میباشد.
/ع