به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، قلعه نای که به «نای قلعه» نیز مشهور است در غرب ولایت غزنی در فرمانداری قرباغ در یک منطقه کوهستانی واقع شده و از مهمترین بناهای دوران غزنویان محسوب میشود.
محمد عظیم عظیمی، کارشناس جغرافیایی و آثار تاریخی افغانستان، در کتاب «جغرافیای ولایت غزنی»، قلعه نای را چنین معرفی کرده است: «گویا این دیار افسانه است، گویا این مه غلیظ از سوی تاریخ میآید، خوب که بنگری قلعه هم چون محبسی در مقابلت خودنمایی میکند. آری این زندان دهشتناک همان «قلعه نای» زندان معروف غزنویان است که نامش بارها در تاریخ آمده است.»
موقعیت کوهستانی که این زندان را در خود محصور کرده است، موجب شده است که تا به امروز توسط مورخین و تذکره نویسان به درستی شناخته نشود.
این قلعه که بزرگترین زندان غزنویان محسوب میشد در زمان خود از چنان دیوارهای بلند و مستحکمی برخوردار بود که نفوذ به داخل آن غیرممکن بود و دیوارههای نیمه ویران آن که تاکنون پا بر جا است، نشان از استحکام این بنا تاریخی دارد.
آنگونه که در کتاب جغرافیایی ولایت غزنی آمده است، قلعه نای، زندانی است که در دل طبیعت خشن کوه، با مهارت و استادی هر چه تمام تر کنده شده و عملیات حجاری بی نظیر سلطنت غزنویان را به نمایش میگذارد.
اصل زندان عبارتست از یک قلعه مرتفع که از فاصله نزدیک چنین متصور میشود که از هر طرف آن را تراش دادهاند و به صورت یک عمود هندسی ایستاده در آوردهاند که ارتفاع آن 80 متر تخمین زده میشود.
هم اکنون در شرق این زندان، 2 سالن بزرگ و یک مسجد قرار دارد، که نشان از آن دارد که در نهایت استادی ساخته شده و در میان مسجد نیز محرابی به طول 4 متر و عرض 2 متر وجود دارد.
در زندان قلعه نای، یک حلقه چاه نیز وجود داشته و آنگونه که در کتاب جغرافیای ولایت غزنی آمده است، این چاه توسط نردبانی به صورت منحنی به قعر کوه میرود و شاید علت ساخت این چاه این بوده که مبادا هنگام محاصره، رابطه آن با خارج قطع و آب در اختیار نگهبانان و ماموران قرار نگیرد.
در یکی از اتاقهای سنگی این قلعه، منارههای مرتفع کشیده شده که در اثر مرور زمان، یکی از این پیچها، تخریب گشته و راه را مسدود ساخته است.
در نواحی بالای قله، خانههایی به چشم میخورد که برخی به صورت سنتی دارای بام هستند و برخی در دل کوه و با کندن سنگهای سخت، ایجاد گشتهاند. در انتهای محوطه نیز، یک حوض، برای استفاده نگهبانان و زندانیانی که در قسمت قله کوه بودهاند، با حفر سنگهای کوه ساخته شده است.
در این زندان، زندانیان عصر «آل ناصر» نگهداری میشدند و «مسعود سعد سلمان»، شاعر بزرگ زبان فارسی که در دوران غزنویان میزیست به خاطر مخالفت با آل ناصر در این زندان سالها محبوس بود.
آنگونه که عظیمی کارشناس آثار تاریخی و جغرافیایی غزنی در مورد این بنا نوشته است، در واقع قلعه نای با زندگی پررنج و غم انگیز شاعر بزرگ فارسی، مسعود سعد سلمان آمیخته است، دورهای که خود نیز متحیرانه دربارهاش چنین گفت:
محبوس چرا شوم نمیدانم؟
دانم که نه دزدم و نه عیارم
مسعود سعد سلمان، از قصیده سرایان به نام نیمه قرن پنجم است که پدرش از عمال غزنویان و از مستوفیان مشهور بود.
مسعود سعد هفت سال در قلعههای «دهک» و «سو» و 3 سال در «قلعه نای» زندانی بود و چنان چه خود سروده است:
هفت سالم بکوفت سو و دهک
پس از آنم سه سال قلعه نای
در مرنجم کنون سه سال بود
که ببندم درین چو دوزخ جای
اشعار مسعود سعد سلمان در مورد این زندان این قلعه تاریخی را در ادبیات فارسی ماندگار کرده است.
نالنده تر از نایم در قلعه نای
همسایه ماه گشتم از تندی جای
نه طبع مرا به جای نه دست و نه پای
ای شاه جهان رحم کن از بهر خدای
مسعود سعد سلمان در اشعار خود، مکرر از سموچهای تاریک یاد میکند، که در داخل سنگ سیاه کوه کنده شد و زندگی افراد بسیاری چون سعد سلمان را با تاریکی و وحشت همراه ساخت. شاعر این دوران را در ابیات خود این چنین بیان کرده است:
مسعود که بود، سعد سلمان پدرش
اندر سمجیست بسته چون سنگ درش
در حبس بیفزود بر آتش خطرش
عودیست که پیدا شد از آتش هنرش
در دوران غزنویان از این قلعه به عنوان یک مرکز که حالت موزه را داشته نیز استفاده میشده است و هدایا، آثار و سرمایههای مهم آن دوران و غنایم جنگی در آن نگهداری میشد.
در حدود نیم قرن قبل در دوران ظاهر شاه حدود 1500 خانواده در داخل این قلعه زندگی میکردند و در حال حاضر نیز حدود 200 خانواده در آنجا روزگار میگذرانند.
/