به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: در روزهای بازدید از بخشِ زنان زندان پلچرخی، ناجیه نسیم دختر کوچکی به نام داهلیا را میدید که بیرون از سلول مادرش، در حالیکه کولهپشتی کوچکی در پشت داشت، آرام ایستاده بود. درون کولهپشتی داهلیا، لباسها و چند وسیله شخصیاش بود.
در ادامه گزارش آمده است: خانم نسیم به طور مرتب به زندانها، در جستجوی اطفالی که بیشتر از پنج سال سن دارند –و واجد شرایط برای آزادشدن اند- میرود تا آنها را به یکی از یتیمخانههای سازماناش منتقل کند. این کودکان، فقط بخاطر زندانیبودن مادرانشان در زندان بهسر میبرند و هیچکس دیگری را در خانوادههای خود که مایل یا قادر به سرپرستی از آنها باشد، ندارند.
داهلیا به سختی بزرگتر از یک کودک نوپا بوده اما مادرش ادعا میکرده که او 5 ساله است. ادعایی که خانم نسیم آن را باور نمیکرده. او میگوید که داهلیا چهار سال سن بیشتر ندارد.
نسیم میگوید: مادر او همیشه میگفت که آخرین باری که شما او را با خود نبردید، تمام روز را گریه کرد.
یتیمخانههای موسسه خانم نسیم، تجهیزات برای اطفال کوچکتر از 5 سال نداشت، اما داهلیا از سناش بزرگتر شده و پیشرفت کرده بود: میتوانست خودش به توالت برود و لباسهایش را نیز خودش بپوشد. بالاخره خانم نسیم تسلیم شد و او را از زندان به یتیمخانه انتقال داد. خانم نسیم میگوید: چارهی دیگر نداشتم.
اکنون داهلیا در میان 108 کودکی است که در مرکز حمایت از کودکان در کابل زندگی میکنند. یتیمخانهای که توسط زنان برای زنان افغان اداره و از سوی دولت ایالات متحده، به عنوان یک پناهگاه برای کودکانی که مادرانشان زندانی اند، حمایت مالی میشود. خانم نسیم رییس کشوری این گروه است.
بسیاری از زنان محبوس در افغانستان، بخاطر جرایم به اصطلاح اخلاقی مانند رها کردن شوهر، یا متهمشدن به فرار از خانه به قصد زنا در زندان به سر میبرند.
خانم نسیم میگوید که به سختی میتوان گفت که این زنان جنایتکاران حرفهای هستند. بسیاری از آنها بهترینها را برای کودکان شان میخواهند و زندانها هم زندان بزرگسالان نیستند. خانم نسیم میافزاید: برخی از آنها آنقدر شکسته و ناامید بودند که ما را تهدید میکردند در صورتیکه کودکان شان را از آنجا منتقل نکنیم، آنها را لتوکوب خواهند کرد.
داهلیا در هنگام بازدید اخیر نیویورک تایمز از این مرکز، فقط چند ماه میشد که از زندان بیرون شده و تا هنوز به مدرسه نرفته بود. (بخاطریکه سال تحصیلی کابل در اوایل دسامبر به پایان میرسد). اما این دختر یاد گرفته بود که چگونه سرود ملی افغانستان را بخواند.
در روزی که نیویورک تایمز به این مرکز رفته بود، او سرود ملی را به تنهایی و بدون موسیقی اجرا کرد و از سوی کارکنان این مرکز مورد تشویق قرار گرفت. در حدود 55 نفر کارمند که بیشترین شان زنان اند، در این مرکز کار میکنند.
سازمان زنان برای زنان افغان چهار مرکز حمایت از کودکان را در سراسر کشور اداره میکند که 356 کودک را در خود جا داده است. با اینحال، آیندهی این مراکز در معرض خطر است.
دولت امریکا انتظار دارد که دولت افغانستان تامین مالی یتیمخانهها را به عهده بگیرد اما مقامات افغان میگویند که منابع مالی و ظرفیت برای انجام این کار را در اختیار ندارند. به گفته مقامات دولت افغانستان، کمک مالی امریکا تا یک سال دیگر ادامه مییابد اما پس از آن انتظار میرود که قطع شود.
333 کودک در زندانهای افغانستان زندگی میکنند
کودکانی که در این مراکز زندگی میکنند، از جمع خوشبختها هستند. طبق یک نظرسنجی نیویورک تایمز در ماه جاری، دستکم 333 کودک دیگر، از نوزاد گرفته تا 18 ساله، با مادرانشان در 33 زندان در سراسر کشور، به سر میبرند که 103 تن آنها بالاتر از 5 سال سن دارند.
یکی از آنها مینه است. دختر 11 ساله که در زندان متولد شده و از آن زمان تا حال، در سلول زندان با مادرش که یک قاتل زنجیرهی است زندگی میکند. مادرش اجازه نمیدهد که او زندان را ترک کند، اما حتی اگر این زن موافقت کند، هیچ تسهیلاتی در جلالآباد نیست که بتوان مینه را به آن منتقل کرد.
مادر داهلیا سال گذشته به خاطر قتل، که او و همسرش مرتکب شدهاند، به 18 سال زندان محکوم شده است. داهلیا سال اول محکومیت مادرش را با وی در زندان پلچرخی گذرانده است. جایی که بر اساس مطالعه اخیر دیدبان شفافیت افغانستان، جمعیت زندانیان دو برابر ظرفیت این زندان شده است.
اگر مراکز حمایت از کودکان بسته شوند، جمعیت کودکان بیگناه در زندانهای افغانستان دو برابر خواهد شد.
دولت آمریکا کمک به مراکز نگهداری از کودکان را کاهش داده است
منیژه نادری، رییس اجرایی سازمان زنان برای زنان افغان میگوید: این کودکانِ آسیبپذیر و تنها، شکار آسان برای تروریستها و جنایتکاران اند. با کاهش کمکهای دولت ترامپ به این پروژهها در سراسر جهان، آینده نامعلوم است.
سازمان زنان برای زنان افغانستان که شبکه وسیعی از پناهگاهها و دیگر امکانات را برای زنان و دختران آسیبپذیر در افغانستان، اداره میکند، در سال 2009 این یتیمخانهها را ایجاد کرده است. خانم نادری میگوید: از آن زمان با حمایت سخاوتمندانه دولت ایالات متحده، ما بیش از 1100 کودک را که مادرانشان زندانی شدهاند و خانوادههایشان نمیتوانند از آنها مراقبت کنند، پوشش دادهایم.
حامیان این مراکز میگویند که موفقیت آنها بیشتر از آنچه که در ابتدا تصور میکردهاند بوده است. کودکانی که در این مراکز زندگی میکنند، توسط بس به مکاتب عمومی انتقال داده میشوند. اما گذشته از گردشهای گاهبهگاه در خارج از یتیمخانه، بیشتر وقت آزاد آنها در داخل مرکز، صرف آموزشهای اضافی میشود. نتیجهی آن، نمرات بالاتر کودکان این مراکز نسبت به اوسط نمرات کودکانی است که در خانههای عادی زندگی میکنند. به گفته خانم نسیم، درصدی کلی نمرات این کودکان 90 درصد یا بهتر از آن است.
لیلا راسخ یکی از پر دستاوردترین کودکان این مراکز در کابل بوده است. او که 19 ساله است، آنقدر خوب عمل کرده که نخست برنده یک بورسیه تحصیلی هند برای دوره لیسه و سپس دوره کالج شد. او اکنون در دانشگاه آشوکا در هاریانا، تحصیل میکند.
خانم راسخ میگوید که مادرش او را در سن 8 سالگی به فحشا مجبور کرد. هنگامی که مادرش بخاطر این جرم به پنج سال حبس محکوم شد، خانم راسخ با اینکه یکی از شاهدان علیه مادرش بود، مجبور شد که به مادرش در زندان بپیوندد.
سپس سازمان زنان برای زنان افغانستان در مورد وضعیت خانم راسخ مطلع شده و او را به مرکز حمایت از کودکان انتقال دادند. جایی که او پنج سال را پیش از رفتن به هند در آن گذراند. خانم راسخ در این رابطه میگوید: اگر سازمان زنان برای زنان افغانستان و مرکز حمایت از کودکان نمیبود، و من با مادر خود میرفتم، اکنون در یکی از مراکز فحشا در کابل میبودم.
بشیر احمد بشارت، رییس شبکه محافظت و عملکرد اطفال میگوید، چیزی که شدیدا مورد نیاز است، مراکز بیشتر از این دست است نه بستهشدن چند مرکزی که اکنون وجود دارند. شبکه محافظت و عملکرد اطفال، همکاری مشترک دولت و بخش خصوصی است که سازمانهای خیریه، سازمانهای بینالمللی و نهادهای دولتی را برای کار در راستای برنامههای رفاهی حمایت از کودکان گردهم میآورد.
بشارت میگوید: نیاز شدید به داشتن مراکز بیشتر حمایتی وجود دارد. اما دولت ایالات متحده میگوید که دولت افغانستان باید مسئولیت آن عده مراکزی را که هماکنون وجود دارند به عهده بگیرد. اما دولت حتی نمیتواند از همین چهار مرکز فعلی حمایت کند. اگر این مراکز را ببندید، این کودکان مجبور خواهند شد که به مادرانشان در زندان بپیوندند و یا قضیه از این هم بدتر میشود.
خانم نسیم میگوید که هزینه سالانه این چهار مرکز در حدود 2 میلیون دلار میشود.
داهلیا باهوشتر از یک کودک 4 یا 5 ساله است. هنگامی که یکی از کارمندان مرکزی که داهلیا در آن زندگی میکند، از وی پرسید که زندگی در این مرکز با زندگی در زندان را چگونه مقایسه میکند، داهلیا با جدیت و صداقت گفت که من هرگز در زندان نبودم. این را که گفت با عصبانیت به اطراف خود نگاه کرد. مثل اینکه بررسی کند که آیا کسی حرف او را رد میکند یا نه. و ادامه داد من اینجا را دوست دارم.
/