ماهان شبکه ایرانیان

میزان گزارش می‌دهد

پُلی از عاطفه بر گسلِ زندگیِ مهندسِ پل‌ساز بزنیم

برخی اوقات حادثه‌ای ناگوار مسیر زندگی یک خانواده را تغییر می‌دهد و چه بسا نان آور آن خانواده در غم و اندوه بسر می‌رود.

به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان،باران شروع به باریدن کرد، بارانی که بین سردی زمستان و طراوت بهار گیر کرده بود، ایوب سرش را در میان دستانش گرفته بود و آرام آرام گریه می‌کرد، نزدیکتر که شدم نگاهش را به دیوار کهنه دوخت تا اشک هایش را نبینم، ولی کنجکاوی من این فرصت را از وی گرفت و چهره پراز اشکش مرا غرق اندوه نمود.

زندانی گلستانی علت این همه بدبختی و بیچارگی اش را بیکاری می‌دانست و می‌گفت: وقتی کارباشد انسان از کار‌های پرریسک و پرمخاطره پرهیز می‌کند.
شهریور ماه سال 1356 در یک خانواده کارگری در یکی از روستا‌های شهرستان آزاد شهر به دنیا آمدم.
پدرم کارگر بود، صبح زود برای کار از خانه خارج می‌شد و شب دیرهنگام از کارگری بر می‌گشت هر روز دستمزد ناچیزی می‌گرفت که کفاف زندگی خانواده را هم نمی‌داد مادرم برای جبران این کمبود‌ها من و خواهرم را به خانه پدربزرگ می‌برد تا در زمین‌های کشاورزی مردم کار کند و هزینه زندگی مان را تامین.
روز‌ها از پی هم می‌گذشتند و هرچه که بود سختی و اندوه بود. با مشقت فراوان و مشکلات عدیده مالی و اقتصادی که داشتیم بالاخره توانستم در دانشگاه در رشته عمران قبول شوم هر طوری که بود لیسانسم گرفتم.
پس از پایان خدمت سربازی با پادرمیانی یکی از آشنایان مادری ازدواج کردم که ثمره آن دو دختر معصوم و زیبا به نام‌های زهرا 11 ساله کلاس چهارم ابتدایی و فاطمه 3 ساله است.
خانواده 4 نفری ما در زیرزمین 24 متری خانه پدرم با دستمزد ناچیز کارگری روزگار را سپری می‌کرد چرا که با مدرک کارشناس عمران هر کجا که رفته بودم و به هر کسی متوسل شده بودم که براساس تخصص و تحصیل کار کنم از کار خبری نبود که نبود به همین خاطر برای امرار معاش خانواده صبح زود مثل پدرم به کارگری می‌رفتم و شب دیرهنگام بر می‌گشتم.

از وضع موجود خیلی ناراحت بودم، چون صبح هنگامی که دخترهایم خواب بودند می‌رفتم و باز هنگامی که خواب بودند بر می‌گشتم؛ فرزندانم همیشه در طول روز بهانه دلتنگی بابا را می‌گرفتند ان‌ها هم مجبور بودند که گذران عمر کنند، من هم چاره‌ای جز تسلیم به مشیت الهی نداشتم. با کارگری کم کم مبلغی پول پس انداز کردم و یک ماشین پراید مدل 88 خریدم و شب هنگام که از سرکار بر می‌گشتم مسافرکشی می‌کردم تا اینکه یک روز یکی از آشنایان گفت: برای ساخت پلی در شهرمان مناقصه برگزار شده است.
تا آن زمان مبلغ 15 میلیون تومان علاوه بر ماشین پراید مدل 88 پس انداز کرده بودم با طی مراحل قانونی در مناقصه شرکت کردم و خوشحال از این بودم که در مناقصه با قیمت منصفانه‌ای که زده بودم قبول شدم.
کار ساخت پل گردنه خوش ییلاق شروع شده بود و مدت 6 ماه شبانه روزی مشغول کار بودم و خدا را شکر می‌کردم که بالاخره با توجه به تخصص و تحصیلاتم مشغول به کاری هستم که علاقه به آن دارم کار تمام شد مدت قرار داد بیمه هم تمام شده بود، فقط باز کردن قالب‌ها و جمع نمودن داربست‌ها مانده بود و به دلیل اینکه کار تمام شده بود و فقط باید قالب‌ها باز می‌شد از تمدید مجدد بیمه خودداری کردم.

اما این همه داستان زندگی ایوب نبود، کارگر 54 ساله برای باز کردن قالب‌ها بالای داربست رفت و مشغول باز کردن قالب‌ها بود که ناگهان صدای داد و بیدار کارگران را شنیدم سریعاً خودم را به محل سر و صدا رساندم که دیدم کارگر از ارتفاع چهار متری به خاطر عدم تعادل بر روی گراویه‌های کف سقوط کرده است.
سریعا وی را به بیمارستان شهرستان گنبدکاووس انتقال دادم که پس از معاینه پزشکان تحت عمل جراحی قرار گرفت و خدا را شکر بهبودی وی حاصل و مرخص شد.
از همان لحظه بستری کلیه هزینه‌های درمان و بیمارستان کارگر و حتی مخارج امرار معاش خانواده کارگر مصدوم را پرداخت کردم. ولی هنگامی که او از بیمارستان مرخص شد از من که در طول مدت بستری هیچ کوتاهی برای هزینه‌ها و کمک به وی نکرده بودم شکایت کرد. طی این شکایت بنده به مبلغ 19 میلیون تومان دیه محکوم شدم. از قاضی پرونده برای گرفتن رضایت وقت گرفتم، ولی رضایت نداد که نداد در نهایت نامه زندانم زده شد.
شاکی به بچه هایم هم رحم نکرد با مامور اومد دم خانه مان، کل وسایل زندگیم 2 میلیون هم ارزش ندارد التماس هایم فایده‌ای نداشت و با هزار یک بدبختی راهی زندان شدم و حالا روزگارم را به یاد فرزندانم در زندان می‌گذارنم.. اگر شما می‌خواهید در پرداخت بخشی هر چند کوچک از بدهی مالی و در نهایت آزادی این پدر سهیم باشید، با مددکاران نمایندگی ستاد دیه استان گلستان با شماره تلفن 01732437543 تماس بگیرید و باکمک‌های سبزتان یاری گر این زندانی در روزهای ابتدایی سال باشید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان