ماهنامه سفر: سفر به ناشناختههای روسیه برای بسیاری از ایرانیان تازگی دارد. اینجا از آن مقصدهای پروپیمان گردشگری است که از دیدنی و خاطره، سرشار است. موزههایی که هوش از سرتان می برد با آثار گرانبها و هدایایی که از اطراف و اکناف به امپراتوری تزار اهدا شده و نمایانگر هوش، ذوق و هنر مردمان آن دوره بوده است. به گفته «لوان جاگاریان» سفیر روسیه در تهران در سال گذشته 60 هزار نفر از هموطنانمان به مسکو، سنتپترزبورگ و منطقه ساحلی سوچی سفر کردهاند. حالا با میزبانی روسیه برای جام جهانی 2018 مقصدهای کمتر شناخته شده این کشور یکی پس از دیگری رونمایی میشود.
هواپیمایی ایرفلوت، در یک صبح ابری در فرودگاه مسکو به زمین نشست. تقریبا سه ساعت طول کشید تا راهبندان سنگین منتهی به هتل آزیموت AZIMUT OLYMPIC محل اقامت مان را طی کنیم. با وجودی که مسکو، متروی کارآمدی دارد ، بزرگراه چندبانده، لبریز از خودروهاست و در هر مسیری که مشاهده میکنید راهبندان بیداد میکند.
ساختمان آجری در میدان سرخ با سقفهای نقرهاندود موزه تاریخ مسکو است
در مسکو فرصت، غنیمت است. در همان هنگام ورود به هتل و با استراحتی کوتاه، برنامه بازدید از کاخ کرملین تدارک دیده شد. «والریا کارووینا» که فارسی را شمرده صحبت میکند راهنمای مسلط و مجربی است. والریا میگوید که بیش از دو دهه در بازار تجاری و گردشگری ایران حضور داشته است و به همین منظور شناخت کافی از آداب و رسوم و فرهنگ ایرانیان دارد. همین نقطه قوتی بود تا اطلاعات قابل توجهی را از روسیه گردآوری و به روز کنم. بهویژه در ایالت باشگیردستان که اگر روسی ندانی به واقع درماندهای و زبان دیگری به غیر از ایما و اشاره به کار نمیآید.
مردمانی جدی، کمتر بذلهگو، بیشتر شنونده و سرسخت تصویری است غالب از روسها که در ساخت شخصیت آنها سرمای کشنده طبیعت هم بیتاثیر نبوده است. روسیه امروزی با آن تصویر غالبی که در میان ایرانیان رواج دارد قدری متفاوت است. شادی در میان روسها تعریفی دیگر دارد، روابط مشخص اجتماعی، نبود دغدغههای خاص، مراکز تفریحی متعدد، ورزشگاهها، کافه ها، سرگرمیهای درون مدرسه و دانشگاه بدون هیچ ترس و فشار از سوی جامعه اسباب شادی روسها است. 150 سینما و باله و زندگی فرهنگی در موزه های مختلف و 15 پارک پروسعت مسکو را فرا گرفته است. یک سوم شهر مسکو جنگل و پارک است. این الگو بیتردید با سبک زندگی ایرانیها متفاوت است و همین میتواند کشش و جاذبه این مقصد سفر را دوچندان کند.
کلیسای واسیل مقدس با آن گنبدهای پیازیشکلش است که حالا بر تمام کارتپستالها و کارزارهای تبلیغات گردشگری روسیه نقش بسته است. یک معماری بینظیر که به پاس پیروزی روسیه بر علیه تاتارها به فرمان ایوان مخوف ساخته شد. در روایتها هست که معماران این کلیسا به دستور ایوان مخوف کور میشوند تا دوباره چنین شاهکاری در هیچ کجای عالم ساخته نشود
قدم زدن در کاخ کرملین در آبانماه، با کلاه پشمی و پالتوی گرم حس و حال دیگری دارد. بدون اینها، سرمای مسکو لحظاتی بعد تا مغز استخوانتان نفوذ میکند. بنابراین ممکن است متوجه نباشید که نبض قدرت سیاسی این ابرقدرت در کنار شما میتپد.
همینجاست که تزارها، کمونیستها و روسای جمهور مدرن و امروزی روسیه تاریخ روسیه را از بدترین تا بهترینها رقم زدهاند و چه بسا جهانی را تحت تاثیر قرار دادهاند.
سربازان به یاد کشتهشدگان روس در جنگ جهانی دوم همه روزه بدون حرکت ایستادهاند
در بلندای تپه بورویتسکی Borovitsky در کرانه رودخانه مسکوا، کرملین با دیواری به طول 2.5 کیلومتر ارتفاع احاطه شده است که میدان سرخ در قسمت شرقی آن قرار دارد. پیش از آن که به کرملین وارد شوید، متعلقاتتان توسط ماموران بازرسی میشود.
کرملین خاستگاه کلیساهای ارتدکس و تاثیرگذار در تاریخ روسیه است. کلیسای پنداشت (Assumption) قدیمیترین و باشکوهترین آنهاست. متعلق به قرن 13 میلادی که بنای آن را ایوان کبیر در 1326 میلادی گذاشت که مبداء آغاز ترویج مسیحیت ارتدوکس در روسیه بود. معماری، هنر ناب و کهن روسی بر دیوار و سقف کلیسا نقش بسته که شاهکار هنر معمار ایتالیایی «آلبرتی فیوراوانتی» (Alberti Fioravanti) است. در 1479 ایوان سوم این کلیسا را توسعه داد و در همین مکان شاهزادگان ولایتها را زیر لوای قدرت روس متحد کرد. کلیسای پنداشت، به مدت شش قرن مرکز رویدادها، تصمیمگیریهای ملی و مذهبی در روسیه بوده است. شاهزادگان، در این جا حاکم میشدند، تزارها تاج گذاری میکردند و امپراتوریها هم خلع ید میشدند. بیانیهها در این جا خوانده میشد و مکانی بود برای شکرگزاریها و ترویج و ترغیب و ایجاد شور برای سربازان به جنگ و دفاع از میهن. در زیر این کلیسا نیز رهبران مذهبی و چهرههای سلطنتی از قرون گذشته آرمیدهاند برای همین وجههای مقدس در پیشینه تاریخی روس دارد.
کلیسای جامع بشارت The Annunciation Cathedral با گنبدهای طلایی زیبایش، یادگاری از حکمرانی ایوان سوم در سالهای 1484-1489 است. این کلیسا برخلاف کلیسای «پنداشت» که سبک و سیاق معماری ایتالیایی دارد، هنر و معماری روسیه را بازتاب میدهد.
ساختمان آجری در میدان سرخ مسکو با سقفهای نقرهاندود درست روبروی کلیسای واسیل، موزه تاریخ مسکو است. در این موزه، با تاریخ روسیه همراه با سبک زندگی مردم این کشور آشنا میشوید. ابزارآلات، بشقابها و جواهرات چشمگیر و کالسکه تزارها در دورانهای مختلف و روند توسعه آن به نمایش درآمده است. در موزه جواهرات کاسههایی را مشاهده میکنید که آراسته به گوهرهایی گرانقیمت است. شاهان که باده مینوشیدند اگر ناخالصی و یا سمی در نوشیدنی بود، رنگ گوهرها عوض میشد و شاه را از دسیسهای آگاه میکرد. شمشیرها و هدایای کشورها که با هنر ناب و طلاکاریهای بیحساب و کتاب عجین شده است، جملگی مکنت و ثروت این سرزمین را به رخ میکشد .
میدان سرخ اما خود به تنهایی گویای حقایق تاریخی بسیاری است. در محوطه وسیعی از آن، آتشی همیشه روشن یاد رزمندگان شهید را زنده نگاه داشته است. با نگهبانانی که بدون کوچکترین حرکت ایستادهاند تا به رهگذران مقاومت و پایداری این کشور را در جنگ جهانی دوم یادآوری کنند. در این نبرد خانمانسوز، 26 میلیون روس جان باختند به طور متوسط روزی 18 هزار نفر. اینجا برای ادای احترام، مکان ویژهای است. به گفته والریا، عروس و دامادها نیز قبل از ازدواج در مکان یادبود سرباز گمنام حضور مییابند.
چهره شاخص میدان سرخ، اما کلیسای واسیل مقدس با آن گنبدهای پیازیشکلش است که حالا بر تمام کارتپستالها و کارزارهای تبلیغات گردشگری روسیه نقش بسته است. یک معماری بینظیر که به پاس پیروزی روسیه بر علیه تاتارها به فرمان ایوان مخوف ساخته شد. در روایتها هست که معماران این کلیسا به دستور ایوان مخوف کور میشوند تا دوباره چنین شاهکاری در هیچ کجای عالم ساخته نشود.
در میدان سرخ، گردشگران برای ورود به آرامگاه لنین و بازدید از جسد سالممانده آن صف کشیدهاند. هنگام ورود به آرامگاه، سکوت اختیار میکنند و کلاه از سر برمیدارند. نگهبانان در جای جای آن ایستادهاند و مشاهدهگران به آرامی عبور کرده و اجازه تصویربرداری ندارند.
صف طولانی گردشگران برای بازدید از جسد سالم نگاه داشته شدن لنین در میدان سرخ.
لنین در پشت شیشه
جسد چشم بسته لنین با کت، شلوار و کراواتش در جعبهای شیشهای زیر نور مهتابی میدرخشد. روسها 90 سال است که موفق بودهاند شکل ظاهری این جسد را سالم نگه دارند و به فنونی در این خصوص دست یافتهاند. به نقل از نشریه «ساینتیفیک آمریکن» گروه چهار تا شش نفره متشکل از زیستشناس، جراح و آناتومیست مسئولیت زنده نگاه داشتن بازماندههای رهبر شوروی سابق را برعهده دارند. آنها همچنین این فنون را برای سه رهبر درگذشته کشورهای دیگر شامل هوشیمین در ویتنام و کیم السونگ و کیم جونگ ایل در کره شمالی انجام دادهاند. آلکسی یارچاک، Alexei Yurchak پروفسور دانشگاه انسانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی درباره این فنون میگوید: این فنون برای زندهنگاه داشتن شکل ظاهر جسد، وزن، رنگ ، انعطافپذیری اندام جواب داده است. کلیه اندامهای داخلی بدن خارج میشود. این روش علمی شبه بیولوژیکی quasibiological با روش مومیایی قدیم متفاوت است و کل ظاهر تا مدتها حفظ میشود. یارچاک پیش از این کتابی درباره بدن لنین نوشته که در آن به تواناییهای علمی شوروی سابق در این دست کارها در زمان مرگ لنین اشاره دارد که چگونه حکمرانی سیاسی، بدن و علم در شوری سابق و پس از آن نقش داشته است.
از آرامگاه لنین که خارج میشوی پیش رویت مقبرههای چهرههای شاخص سیاسی، صنعتی و علمی در محوطهای در یک ردیف مشاهده میشود. در پشت سر مقبرهها نیز، خاکستر افسران بلندپایه و برخی دیگر از چهرههای تاثیرگذار تاریخ روسیه در دیوار تعبیه شده است. در زمان خروشف و جلسههای بعد حزب کمونیست تلاش شد از ارزش استالین کاسته شود و استالین را همتراز دیگر چهرهها دفن کردند. با این وجود، آن چه که مشاهده کردم علاقه شدید سالخوردگان روس به او بود که گویا خاطرههای خوشایندی از حکمرانی دوران استالین دارند. دستگلهای بزرگی بر مقبره او میگذاشتند و با آن عکس یادگاری میگرفتند
در فضای پشت آرامگاه لنین، مقبره رهبران شوروی سابق به چشم میخورد.
روسها، بیشترین دست گل را بر مقبره استالین گذاشتهاند.
نقش استالین البته در مدرنسازی روسیه قابل توجه است. توسعه مترو و ساخت هفت ساختمان یکشکل با عنوان هفتخواهران و یا «آسمانخراشهای استالینی» از یادگارهای آن دوره است. از هر نقطه از مسکو این ساختمانها قابل مشاهده هستند و اگر این موضوع را ندانید که این هفت ساختمان بزرگ، نعلبه نعل هم ساخته شدهاند ممکن است در جهتیابی خیابانها و مسیرها دچار مشکل شوید.
در مسکو و سایر شهرهای روسیه تابلویی نمیبیند که به زبان انگلیسی نوشته شده باشد. همهجا، زبان روسی است و به ندرت کسی انگلیسی متوجه میشود. بنابراین بهتر است قبل از سفر به روسیه با عبارات و کلمات روسی تا حدودی آشنا باشید که بسیار به کارتان میآید.
پارک پیروزی در شهر مسکو یکی از خاصترین موزههای جنگی است. به ویژه برای نسل جدید و نوجوانان بسیار آموزنده است. سالنهای این موزه، روایت لحظهبه لحظه جنگ جهانی دوم، حمله ارتش نازی به روسیه و در نهایت فتح برلین توسط ارتش سرخ را با بهرهگیری از افکتها و فناوریهای روز به تصویر میکشد.
موزه جنگ مسکو روایتی حیرتانگیز از 26 میلیون کشته روس در جنگ جهانی دوم است
موزه جنگ در مسکو
در هنگام ورود، ستون سنگی عظیم و کندهکاری شده به ارتفاع 141 متر و 80 سانتیمتر به شما خوشامد میگوید. هر یک سانتیمتر نماد 10 روز جنگ است. بازدیدکنندگان به سالنی هدایت میشوند که سالن «اشک مادر» نام دارد که در سقف آن دو میلیون و 600 هزار زنجیر به یاد 26 میلیون کشته روس آویزان است و تندیس مادری که فرزند شهید خود را در آغوش گرفته است. سالنهای این موزه هر کدام با تندیسهای عظیم تزئین شدهاند. پارک پیروزی در سال 1995 میلادی به مناسبت پنجاهمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم مورد بهرهبرداری قرار گرفت. این پارک دقیقا در محلی بنا شده که زمانی ناپلئون بناپارت پس از شکست دادن روسیه، تشریفات خاصی را برگزار کرده بود. روسها اما مسکو را به آتش کشیدند تا زمین سوخته و عاری از هرگونه امکانات و آذوقه را تحویل فرانسویها بدهند و خود به جنگلها و تپههای همجوار متواری شدند. همین موضوع سبب شد تا ناپلئون نتواند مدت زمان زیادی در روسیه باقی بماند و مجبور به عقب نشینی شود.
شبهای مسکو البته خاطرهانگیز است. به ویژه اگر قرار باشد با کشتی کروز در جوار یکی از آسمانخراشهای استالینی که حالا هتل زنجیرهای است بر رودخانه مسکوا گردش کنید. تمام چشماندازهایی که در طول روز در میدان سرخ و کرملین دیدهاید این بار از زاویه دیگری از روی رودخانه و در نورپردازیهای رویایی شب پیشرویتان است.
آب درمانی در قلب کوههای اورال
هتل اوزیموت را به سمت فرودگاه برای سفر به شهر اوتا در ایالت خودمختار باشگیردستان ترک میکنم. پرواز به «اوفا» دیرهنگام برنامهریزی شده و پاسی از صبح به فاصه کمتر از دو ساعت به این شهر در دمای منفی 5 درجه زیر صفر، وارد میشوم. این شهر با مسکو 5/1 ساعت اختلاف زمان دارد. قرار است تا در سفری شش روزه مسیری مثلثی شکل را زمینی طی کنم.
قدری با «اوفا» آشنا شویم. مرکز جمهوری خودمختار باشگیردستان از نظر طول سومین شهر بزرگ در روسیه بعد از سوچی و ولگراد است که به آن شهر هفت تپه هم میگویند. شهری مدرن و امروزی با یک میلیون و 300 هزار نفر جمعیت و چشم انداز رودخانه و طبیعتی زیبا که برندهای تجاری و هتلهای زنجیرهای از جمله هیلتون وشرایتون در زیرساختهای گردشگری آن سرمایهگذاری کردهاند. البته بخش عمده جذابیت این شهر به سبب این است که به عنوان نقطه کانونی مبادلات تجاری و حمل و نقل در روسیه نقش ایفا میکند و برای برپایی رویدادهای تجاری و جذب مسافران از کشورهای مختلف جهان و برپایی جشنوارهها موقعیت ویژهای دارد. سال 2015 سالن بزرگ کنگره «اوفا» میزبان دو اجلاس مهم بریکس BRICS و سکو SCO بود.
از فرودگاه بینالمللی «اوفا» پروازهای مستقیم به مقاصدی چون پکن، پراگ، استانبول، مسکو و شهرهای دیگر برقرار است. همینطور اوفا تنها شهری در روسیه است که توسط دو بزرگراه به مسکو متصل است و ایستگاه قطار آن در واقع نقطه اتصال اروپا و آسیا است.
عسلهای جمهوری باشگیردستان در کوههای اورال از شهرتی جهانی برخوردار است. این عسلها را زنبورها در تنه درخت پرورش میدهند
اما جمهوری باشگیردستان کجاست؟ باشگیردستان Bashkortostan سرزمینی محصور در خشکی نزدیک به مرز قزاقستان و شمال شرقی دریای خزر مابین کوههای اورال و رودخانه ولگا قرار دارد که جمعیت غالب آن چندملیتی هستند. این جا چشماندازهای خیرهکننده دارد. هوایی بسیار پاکیزه و سرشار از اکسیژن که برای ریههای درمانده شهرنشینان اکسیر زندگی دوباره است. برای کسانی که چندصباحی به دنبال آرامش و تمدد اعصاب میگردند یک گزینه ایدهآل بهشمار میرود. نکته کاملا ملموس در این جمهوری آن است که باشگیرها به سنتها و آداب خود همچنان پایبند ماندهاند. از نقاط معدود روسیه است که مذهب اسلام از اینجا در سراسر اوراسیا ترویج شده و در این منطقه است که با اسلام روسی آشنا میشوید.
باشگیردستان به راستی منطقهای دست نخورده است، گستره وسیع جغرافیایی و تراکم اندک جمعیت سبب شده تا طبیعت بکر را با تمام جان احساس کنی. در جایجای باشگیردستان مکانهایی را نشانتان میدهند که برایشان مقدس و قابل احترام است. چشمههای فراوان که به دلیل املاح غنی و ترکیبات خاص معدنی برای درمان مردم استفاده میشود و سالخوردگان و جوانان در لجنهای حاصل از دریاچهها غوطه میخورند تا پوستی شفاف، ریههایی سالم و عضلاتی توانمند داشته باشند. در سنت این مردم، بسیاری از این چشمهها مقدس است و برای هر کدام افسانهها دارند که چه طور نوشیدن و یا غوطه خوردن در این آبها در شفای نیاکان تاثیراتی معجزهوار داشته است. به همین دلیل در قلب کوههای اورال، مجتمعهای بسیار کارآمد آبدرمانی ساختهاند و صنعت گردشگری سلامت رونق قابل توجهی دارد که مطالعه تجربیات آن میتواند الگوهای کارآمدی برای گردشگری سلامت نوپای ایران باشد.
نکته جذاب باشگیردستان آن است که هم اقامت در کلبههای گرم در زمستان سرد و هم اتراق در تابستان سبز هر دو خاطرهانگیز و فرحبخش است.
اگر بخت یارتان باشد و یک روز برفی در «اوفا» از خواب برخیزید، آن زمان را هرگز از یاد نخواهید برد. خودرو به فاصله زمانی اندکی به جاده باریک کوهستانی وارد شد و راننده روس با تسلط کامل به رانندگی در جادههای یخی و با سرعتی متعادل خودرو را هدایت میکرد.
به ویژه در مسیرهایی که جاده کاملا یخزده بود. اما سرعت یکنواخت، تنشی به حرکت خودرو وارد نمیکرد.
خانواده «یولباریسوف»، اقامتگاههای کوهستانی را برای پذیرای گردشگران در قلب باشگیردستان سرمایهگذاری کرده است. «آرتور» فرزند برومند خانواده در این سفر همراهیام میکند و درباره ویژگیهای منطقه و سبک زندگی اهالی باشگیر توضیح میدهد. این خانواده شبی، ضیافتی باشکوه در مجموعه اقامتگاهی خود ترتیب داد و ضمن آن مرا با غذاهای خوشمزه اهالی باشگیر آشنا کرد. او توضیح میدهد که این منطقه سرشار از نعمت است. رودخانههای کوچکی به هم میپیوندد و حیات وحش آن نیز کمنظیر است. گوزن شمالی، گرگ، روباه و خرس به وفور یافت میشود و شکارچیان تنها با مجوزهای خاص مجاز هستند غاز و اردک و یا سایر حیوانات ترفه را در زمانی که تعدادشان در منطقه زیاد میشود، شکار کنند. اما شکار پلنگ اورال مطلقا ممنوع است. مردم این روستاها اغلب هیزم شکن یا شکارچی هستند و تابستان میوههای جنگلی و دارویی را می فروشند. آرتور تاکید میکند که120 قومیت مختلف در باشگیر از جمله تاتارها و روسها در کنار هم زندگی میکنند. در بخشی از سفرمان به پارک «شولکانتاش» رسیدیم که دو ویژگی منحصر به فرد دارد. این پارک تحت حفاظت یونسکو است و مردم این منطقه برای پرورش سبک خاصی از زنبورعسل تبحر دارند. باشگیرها به جای کندو، این نوع عسل را در تنه درخت پرورش میدهند. زنبورهای وحشی از لابه لای درختان به دنبال گیاه «لیپووایا» پرواز میکنند و این نوع عسل «لیپووی» نام دارد.
اهالی باشگیر، با حفر شیارهایی در درختان تنومند و ایجاد حصارهای ویژه برای جلوگیری از دلهدزدیهای خرسهای جنگلی، محیط زیست زنبورها را مستعد تولید عسلهای خوشمزه میکنند. از هر تنه درخت تا 60 کیلوگرم عسل میگیرند که 30 کیلوگرم آن برای غذای زنبورها باقی میماند و مابقی را به فروش میرسانند. این عسلها در نوع خود بینظیر هستند و در مواردی به سبب ترکیبات غنی به عنوان دارو طرفداران زیادی در روسیه و سایر کشورهای جهان دارد.
جذابیت دیگر این پارک، وجود غار آبی کاپووایا متعلق به دوران زمینشناسی کرتاسه با دهانهای بزرگ که در پیچوخمهای کوهستان پنهان مانده است. برای رسیدن به غار، جاده دیگر آسفالت نیست و خودرو وارد جاده مالرو می شود. هنگام ورود به غار لازم بود کلاه ایمنی بر سر کنیم. تا از سقوط احتمالی استلاگمیتها در امان باشیم. کمی جلوتر از غار، پیش از آن که تاریکی محض آغاز شود، مشاهده نقاشیهای انسانهای اولیه حیرتانگیز است. این غار دالانها و طبقات متعددی دارد که در این فصل سرما امکان مشاهده همه آنها مقدور نبود اما راهنمای غار میگفت که در فصل تابستان خودروها برای دیدن آن صف میکشند و ازدحام گردشگر به این منطقه فشار میآورد بهویژه زمانی که امکانات غذایی و رفاهی تا نزدیکیهای این غار مهیا نیست و توصیه داشت که برای گردشگران حساسیت این اکوسیستم کاملا تشریح شود. نکته جالب حوضچه ورودی غار است که تا 85 متر عمق دارد و من را به یاد عمق دریاچه تخت سلمیان در تکاب انداخت.
در این فصل سرد، باشگیردستان همچنان چشمانداز وسیعی را پیش رو میگذاشت، جنگل خشک و برف گرفته همچنان کیلومترها پیش روست. گهگداری روستایی ظاهر میشد با کلبههایی تماما چوبی که در چشمانداز سفید کوهستان، شیروانیهای رنگارنگ کلبهها لذت این سفر را دوچندان میکرد.
تراکم ساکنان به اندازهای در جنگلهای فشرده کم است که طبیعی است سوخت غالب اکثر مردم هیزمهای درختان در زمستان باشد و برداشت از این جنگلها فشاری به طبیعت و جنگلها وارد نمیکند.
اقامت در کلبههای گرم زمستانی و اتراق در فضای فرحبخش تابستانی باشگیردستان، طیف گستردهای از خوراک و نوشیدنی را پیش رو میگذارد. خوراک در روسیه پرحجم و سرشار از کالری است. نمیشود به این مناطق سفر کرد اما کومیس شیر ترشیده اسب را ننوشید و یا شیرینی لذیذ چاکچاک Chak-Chak را نوش جان نکرد.
سوپهای پرچرب حاوی گوشت و سبزیجات که به آن «بورش» میگویند گل سرسبد هر پیش غذایی است. البته گوشت مرغ و ماهی نیز در صبحانهها سرو میشود که این بخشی از فرهنگ غذایی روسیه در فصل زمستان است.
بشنو از نی چون حکایت میکند
ساقه گیاه «کورای» برای اهالی باشگیر خاستگاه ویژهای دارد. در ضیافت شامی، استاد «یمیل» با ساقه کورای حاضر شد. او زوائد و برگهای ساقه را تکاند و چاقویی کوچک از جیب بیرون آورد و حفرههای کوچک و به فواصل مشخصی را بر روی ساقه کندوکاری کرد. در عرض چند دقیقه درون ساقه دمید و ترانهای مختص به اهالی باشگیر را به زیبای نواخت و حاضران را تحت تاثیر قرار داد. این نینواز برجسته ما را با «کورای» یا همان نی آشنا کرد. در ضیافتهای مردمان باشگیر نوای حزنانگیز نی پرطنین است. اهالی باشگیر از کودکی دمیدن در این ساقه را میآموزند و مینوازند. در این ضیافت «شریف اف دنیسلامویچ» دهیار روستا از سبک زندگی اهالی باشگیر برایمان گفت. این که باشگیر تنها جمهوری روسیه است که دو سازمان فدرال بر طبیعت آن نظارت دارد. با توجه به کار حفاظت از زنبورها و حساسیت نگهداری از برخی گونهها مردم محلی ترغیب میشوند تا بتوانند همچنان سبک زندگی را حفظ کنند.
نکتهای که آقای دنیسلامویچ بر آن تاکید دارد آموزش مردم است. هرچند مهماننواز هستند اما ممکن است نتوانند ارتباط درستی با گردشگران خارجی برقرار کنند. او احساس میکرد که برای تبادل نظر، نیازمند مشاوره است. چالشهای توسعه پایدار البته در همه جوامع ماهیت یکسانی دارد اما با افتخار میگفت باشگیردستان باوجودیکه معادن غنی مواد معدنی طلا و اورانیوم دارد، مردم حاضر به بهرهبردای از این منابع زیرزمینی نیستند تا طبیعتشان تخرب نشود.
آب درمانی و لجندرمانی در جمهوری باشگیردستان از ظرفیتهای قابل توجه برای جذب گردشگر درمانی است
غوطهدر لجنهای سلامت
روسها و اهالی باشگیر از سالها پیش به تاثیرات شگفتانگیز چشمههای این کوهها بر روی سلامت شهروندانشان آگاه بودهاند به همین خاطر مجتمعهای تمدد اعصاب در جای جای این کوهستان تجهیز شده است. کراسنوسولسک Krasnousolsk قدیمیترین این مجتمعهای درمانی است که بهرهبرداری از آن به سال 1924 بازمیگردد. نه تنها در باشگیردستان بلکه در تمامی روسیه شهرت دارد. اینجا در 140 کیلومتری اوفا بیش از 200 چشمه با ترکیبات غنی املاحی از زمین میجوشد و در کنار رودخانه سولکا Usolka این آبهای ارزشمند به همراه لجنهای رودخانه امکانی را برای ساخت مجتمعهای درمانی و تمدد اعصاب فراهم کرده است. شخصی که درباره این مجتمع توضیح میداد گفت که اهالی باشگیر از قرن 16 میلادی به تاثیر معجزهآسای لجنهای این منطقه آگاه بودهاند. پروفسور آلگسی نچاوو
(Alexi Nechaev) بین سالهای 1903 تا 1907 از نظر ترکیبات شیمیایی آب این منطقه را آزمایش کرد و در گزارش خود این ترکیبات معدنی را برای درمان طیف گستردهای از بیماریهای پوستی، عصبی و گوارشی سودمند دانست. حالا این مجتمع درمانی پزشکانی دارد که پرونده بیماران را در زمینههای مختلف عضلانی، استخوانی، عصبی و سوهاضمه مورد بررسی قرار میدهند و بر اساس هر نوع بیماری مدت اقامت و نحوه استفاده از آبها را تجویز میکنند. فرآیند درمانی تمامی مراجعه کنندگان به این مرکز با مشورت پزشک انجام میشود که معمولا 10 تا 15 روز اقامت دارند.
گِلهای درمانی به صورت خودکار از لولههایی از دریاچه، وارد وانهای این مجتمع درمانی میشود و در دمای 37 تا 40 درجه، تاثیرات عمیقی بر روی پوست میگذارد. فرد طوری در این گِلها دراز میکشد که محل بیرونی قلب با گِلهای داغ در تماس نباشد. این گِلها پر از مواد معدنی و آمینواسیدهاست که برای بیماریهای پوستی عصبی و درد مفاصل و بیماریهای گوارشی آن را سودمند تشخیص دادهاند.
مجتمعهای دیگر همچون «آسی» نیز هرکدام مجموعههای جاافتادهای هستند که در این گشت چند روزه از امکانات آنها بازدید شد. سفر مثلثی شکل ما به روزهای پایانی نزدیک می شد روز آخر از موزه تاریخ اوفا دیدن کردم. این موزه تمام دیجیتال تاریخ روسیه را به شیوایی تمام از زمان اتراق چادرنشینها تا آغاز ریاستجمهوری پوتین بازگو کرده است. به گفته مسئول موزه، این سبک از معرفی تاریخ و فرهنگ بخشی از برنامههای دولت روسیه است تا در تمامی جمهوریها گسترش یابد.
در موزه مردم شناسی اوفا نمایشگاه موقت عکسهای ایران برپا بود. مدیر موزه توضیحاتی درباره ارتباط اجتماعی و تاریخی بین ایران و باشگیردستان ارایه داد. او میگفت که بر اساس شواهد تاریخی بین بشاگرد در ایران و باشگیردستان در کوههای اورال ارتباط تاریخی وجود دارد. برای مثال هنوز هم هر کسی با لباسهای خاکی وارد میشود به او میگویم که مگر از خراسان آمدهای! در سابقه تاریخی ما گویا نیاکان ما در عبور از کویر و خراسان، گرد خاک ایران بر لباسهایشان داشتهاند و همین موضوع در ضربالمثلی در باشگیردستان فراگیر شده است و کسی که گرد و خاک بر لباس دارد به او میگوییم انگار مسافر خراسان هستی!
او دستور داد تا طلای یکپارچه 4 کیلوگرمی موزه را آورند تا با آن عکس بگیرم این از معدود طلاهایی بود که با این وزن در منطقه وایمان در سال 1992 کشف شد و برای اهالی باشگیر از ارزش بالایی برخوردار است.
چند راهکاری عملیاتی
مراوادات تجاری و گردشگری میان مردمان روسیه و ایران آینده درخشانی را پیش رو دارد. امکانات غنی روسیه برای طیف گستردهای از هموطنان ما جاذبههای نهفته دارد و این در جمهوری باشگیردستان کاملا ملموس بود. بنابراین میتوان از چند زاویه به دستاوردهای بیشتر امیدوار بود.
- تجربیات باشگیردستان در مدیریت مراکز درمانی و مجتمعهای سلامت به راستی ستودنی است. این تجربیات میتواند از طریق وزارت بهداشت و کمیته گردشگری سلامت در اختیار سرمایهگذاران ایرانی قرار بگیرد. روسها در این میان میتوانند برای توسعه این مجتمعها مشاوره بدهند و حتی سرمایهگذاریهای مشترک را سامان دهند. بهنظر میرسد پرواز مستقیم میان اوفا با تهران و یا کیش از توجیه مناسب برخوردار باشد. در زمینه گردشگری اهالی باشگیر که عموما مسلمان هستند در فصل سرد به آبهای خلیج فارس میرسند و متقابلا ایرانیها از مجتمعهای درمانی و طبیعت بکر چه در فصل زمستان و یا تابستان استفاده میکنند. به این ترتیب، پرواز مستقیم به مقصد فرودگاه بین المللی اوفا میتواند هزینه بستههای سفر را برای توراپراتورها به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
امروز گردشگران به دنبال مسیرهای جدید هستند و دستکم ترکیبی از مسیرهای کلاسیک و مسیرهای کمتر پیموده شده را میپسندند.
بعد از سپری شدن جام جهانی فوتبال این مسیرهای جدید در کانون توجه گردشگران قرار میگیرد .