۲۵ جمله به‌ یاد ماندنی از وایلدر به بهانه سالمرگش

16 سال پیش در چنین روزهایی (هفتم فروردین)، بیلی وایلدر کبیر در 95 سالگی درگذشت بیلی وایلدر، یکی از بزرگ‌ترین سینما گران همه اعصارهِ، سینماگری که در کنار جان فورد، آلفرد هیچکاک، اورسن ولز و ویلیام وایلر، میراث‌دار دوران طلایی هالیوود می‌باشند. زندگی وایلدر مثل فیلم‌نامه‌های اوست و زندگی او نه در مقام یک بیوگرافی که در مقام یک رمان جذاب بار‌ها و بار‌ها شنیدنی و خواندنی است. در این تعطیلات نوروزی با ما همراه باشید تا مروری بکنیم بر شاهکار‌های فراموش ناشدنی این سینماگر و از تک‌تک شما دعوت می‌کنم برای گذران عصرهای نوروزی تون آب دستتون زمین بگذارید و به تماشایی این جواهرهای سینمای کلاسیک بنشینید:بیلی وایلدر یکی از فیلم‌سازان برتر قرن بیستم و سازنده آثار مطرحی همچون «غرامت مضاعف» اگر در قید حیات بود روز بیست و دوم ماه ژوئن اول تیرماه یک صدمین سالگرد تولدش را جشن می‌گرفت. او که مجموعاً ٢٢ بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد و شش بار هم این جایزه را دریافت کرد، موفق به کسب جوایز مهمی شد که دو نمونه آن‌ها عبارت‌اند از: یک‌عمر دستاورد هنری از سوی انجمن فیلم مرکز لینکلن در سال ١٩٨٢ و یک‌عمر دستاورد هنری مدال ملی هنر در سال ١٩٩٣ که در نوع خود برای یک کارگردان خارجی بی‌نظیر است. بیلی وایلدر در برلین زندگی می‌کرد و ابتدا هم به شکل مستقل و هم با همکاری نویسنده‌های دیگر شروع به نگارش فیلم‌نامه کرد تا اینکه در سال ١٩٣٣ نازی‌ها قدرت را در آلمان به دست گرفتند و نویسنده جوان یک روز بعد از به آتش کشیده شدن مجلس آلمان در برلین به فرانسه گریخت و یک سال بعد راهی آمریکا شد. از این زمان به بعد فصل تازه‌ای از زندگی کارگردان سرشناس هالیوودی شکل گرفت. در بین سال‌های ١٩٣٤ و ١٩٤٢ وایلدر فیلم‌نامه‌های متعددی نوشت که بسیاری از آن‌ها با همکاری چارلز براکت سروسامان گرفتند، ازجمله فیلم‌نامه «نینوچکا» یکی از ساخته‌های معروف ارنست لوبیچ. جالب‌توجه اینکه وایلدر در زمان ورودش به آمریکا به زبان انگلیسی مسلط نبود، اما در بین همکاران تبعیدی‌اش چون فریتس لانگ و یا داگلاس سیرک تنها چهره‌ای بود که توانست این مانع را با سرعت پشت سر بگذارد.در سال ١٩٤٢ وایلدر نخستین فیلمش را ساخت که «بزرگ و کوچک» نام داشت و با استقبال و تحسین روبه‌رو شد. وی بعدها در گفت‌وگویی درباره ترس و نگرانی‌اش از وارد شدن به عرصه کارگردانی گفت: یکی دو روز پیش از شروع ساخت اولین فیلمم سراغ لوبیچ (همکار فیلم‌نامه‌نویس وایلدر) را گرفتم و به او گفتم، فردا فیلم‌برداری اولین صحنه اولین فیلمم انجام می‌شود و من تشویش خواهم داشت! لوبیچ هم در جوابم گفت: من دارم هفتادمین فیلمم را می‌سازم و هرروز تشویش دارم!
وایلدر به گفته خودش به این خاطر قدم به عرصه کارگردانی گذاشت که کارگردان‌های دیگر همیشه در فیلم‌نامه‌هایش دست می‌بردند. به عقیده بسیاری از منتقدان فیلم «غرامت مضاعف» که در سال ١٩٤٤ ساخته شد و سومین فیلم وایلدر است درواقع اولین اثر بزرگ و کاملاً سینمایی این غول هالیوودی محسوب می‌شود. یکی از دلایل موفقیت وایلدر شاید به خاطر احاطه داشتن وی بر ژانرها و سبک‌های مختلف باشد. فیلم «شاهد برای تعقیب» محصول سال ١٩٥٨ یکی از بهترین آثار جنایی است و «سابرینا» محصول سال ١٩٥٤ یکی از شیرین‌ترین مضامین عشقی است که با بازی سنجیده ویلیام هولدن، ادری هپبورن  همفری بوگارت در زمره شاهکارهای سینمای کلاسیک درآمده است. فیلم «ایرما خوشگله» را هم می‌توان ازجمله خنده‌دارترین فیلم‌های کمدی نامید، اما «آپارتمان» از فیلم‌نامه انتقادی اجتماعی بسیار موفقی برخوردار است که سه جایزه اسکار را نصیب وایلدر کرد. اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه. ستارگان بزرگ هالیوود مانند جک لمون، ادری هپبورن، نژلی مکلین، ویلیام هولدن، والتر ماتئو و … نقش‌آفرینان، آثار وایلدر بودند که بر درخشش کارنامه وی افزودند.
وایلدر آخرین فیلمش را در سال ١٩٨١ ساخت، که «بادی بادی» نام گرفت و اقتباسی بود از نمایشنامه‌ای به همین نام از فرانسیس وبر. وی درباره دوران زندگی‌اش جایی گفته است: زندگی من چندان خالی نبود، آن‌قدرها هم پر نبود که می‌توانست باشد ولی من کارهایی کرده‌ام که به آن‌ها افتخار می‌کنم. اگر تو در جریان فعالیتت پنج، شش و یا هفت فیلم ساخته باشی که بسیاری از انسان‌ها آن‌ها را هیچ‌وقت از یاد نبرند این کافی است.
درباره وقایع پشت‌صحنه زندگی وایلدر بسیار می‌توان گفت اما مهم‌ترین رخدادهای پشت دوربین در زندگی وی را می‌توان این‌گونه برشمرد:
وایلدر دو بار ازدواج کرد. اولین بار با جودیت کالپیکوس در سال ١٩٣٦ که زندگی مشترک ده‌ساله‌ای را رقم زد و دومین بار با آدری یانگ در سال ١٩٤٩.
تام کروز تلاش بسیاری کرد تا او را برای کارگردانی فیلم «جری مگ‌وایر» متقاعد کند.
بسیار تمایل داشت فیلم «فهرست شیندلر» را که اسپیلبرگ در سال ١٩٩٣ ساخت کارگردانی کند؛ اما اسپیلبرگ که تهیه‌کننده فیلم نیز بود این فرصت را به وی نداد.بسیاری از ساخته‌های معتبرش ازجمله «سانست بلوار»، «آپارتمان»، … اقتباسی از تئاترهای موزیکال برادوی بود.
در ١٩٥٠ تصمیم داشت فیلمی با حضور استن لورل و الیور هاردی بسازد که به خاطر بیماری هاردی منتفی شد.
وایلدر جزو پنج کارگردان سینماست که توانسته به خاطر ساخت فیلم «آپارتمان» هر سه جایزه بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه و بهترین کارگردانی را از آکادمی اسکار دریافت کند. سایر اعضای این گروه پنج‌نفره عبارت‌اند از: لئومک کری، فرانسیس فورد کاپولا، جیمز بروکس و پیتر جسکون. جک لمون در هفت فیلم با وایلدر به‌عنوان بازیگر همکاری داشت و نقل‌قول‌های جالبی از وی عنوان می‌کند. به‌عنوان‌مثال وایلدر در مورد مرلین مونرو گفته است: او جذاب است اما مغزی توخالی مانند پنیر سوئیسی دارد! و در آخر اینکه منتقدان آثار وی معتقدند: بیلی وایلدر کارگردانی بود که به شخصیت‌هایش رحم نمی‌کرد.
همه جنبه‌های منفی کاراکترهای ساخته‌شده توسط او در جامعه‌ای که بر اساس پشت‌هم‌اندازی و دروغ و سو استفاده بناشده نشان داده می‌شوند و این مرزی است که او را از دیگران متمایز ساخت. این فیلم‌ساز شهیر هالیوودی در روز دوم آوریل سال ٢٠٠٢ در سن ٩٥ سالگی در ویلا ش که در منطقه بورلی هیلز واقع است چشم از جهان فروبست.

  • به غریزه خود اعتماد کنید. آنوقت به‌جای تکرار اشتباه دیگران، اشتباهات خودتان را می‌کنید.
  • آه، مرلین، ژاندارک هالیوود، بره قربانی ما! خب، اجازه دهید به شما بگویم، او واقعا بدجنس بود، به طرز وحشتناکی بدجنس بود. بدذات‌ترین زنی که من تاکنون در این شهر دیدم. از این موج طرفداری از مرلین مونرو منزجرم. شاید گفتن حقیقت درباره او نیاز به شجاعت داشته باشد. اجازه بدهید من شجاع باشم. من هرگزهیچ انسانی به این بدذاتی ندیدم همچون مریلین مونرو ندیدم.و همچنین هرگز هیچ انسانی به شگفت انگیزی او بر روی پرده سینما ندیدم ، و این شامل گاربو نیز می شود.
  • شما باید رویائی داشته باشید تا بتوانید صبح از خواب برخیزید
  • شما به اندازه بهترین کاری که تا کنون انجام داده اید خوب هستید
  • اگر شما با نوشتن پرده سوم مشکل دارید، مشکل اصلی شما در پرده اول نهفته است.
  • فیلم همیشه به‌عنوان رسانه کارگردان در نظر گرفته می‌شود چون کارگردان محصول نهایی را بر روی پرده می‌برد. دوباره همان نظریه مؤلف مسخره، که اعتقاد دارد کارگردان مؤلف فیلم است.  اما کارگردان از روی چه چیزی کارگردانی می کند؟ دفترچه تلفن؟ زمانی‌که  صدا وارد سینما شد نویسندگان اهمیت بیشتری پیدا کردند، اما آنها مجبور بودند دلاورانه بجنگند تا به اعتباری که سزاوارش بودند دست یابند.
  • اگر می خواهید حقیقت را به مردم بگویید بهتر است به طنز آن را بیان کنید، وگرنه آنها شما را می کشند.
  • بعد از اینکه تعداد بسیاری از پیشخدمت‌ها تبدیل به ستاره سینما شدند، وقتی پای کلاس در میان می‌آمد یک قحطی واقعی وجود داشت. کسی نبود که واقعا به مدرسه رفته باشد ، بتواند کلمات را تلفظ کند ، یا شاید حتی بتواند پیانو بنوازد. ممکن است این فرد یک دختر لاغر و کوچک باشد،اما وقتی او را می‌بینید ، متوجه می‌شوید که واقعا در پیشگاه موجود خاصی هستید. در این دسته تنها گاربو، هیپبورن و شاید برگمان قرار دارند. این یک کیفیت نادر است ، اما خدای من، وقتی پیدایش می‌کنید آنگاه تفاوت را می‌فهمید.
  • سخت ترین موضوع  برای نوشتن در جهان عشق است. به همین سادگی . شما باید آن را از طریق جزئیات بدست آورید، مثل درخشش نور صبحگاهی بر روی ناودان جلوی خانه اش. صدای زنگ تلفنی که شبیه قطعه  “پاستورال” بتهوون است . نامه ای که روی تکه کاغذی اداری با بی‌دقتی نوشته شده و شما آن را همه جا در جیبتان حمل می‌کنید چون عطر تمام یاس‌های اوهایو را در خود دارد.
  • بهترین کارگردان کسی است که شما حضورش را در فیلم متوجه نمی‌شوید.
  • او به‌ عنوان یک هنرپیشه کمدی دارای نبوغ مطلق بود. با توانایی خارق العاده در بیان طنز. این یک هدیه خدادادی بود.باور کنید، در 15 سال گذشته 10 پروژه داشتم وشروع به کار کردن بر روی آنها کردم  با این فکر که، نه این پروژه عملی نخواهد شد، این به مرلین مونرو احتیاج دارد. هیچکس دیگری در این مدار نیست ؛ هرکس دیگری در مقایسه با او بی روح و مبتذل است.
  • ظرافتها را نمایان کن.
  • اگر چیزی باشد که من بیشتر از جدی گرفته نشدن از آن متنفرم، بیش از اندازه جدی گرفته شدن است.
  • تنها فیلم‌هایی که واقعا ارزش ساخته شدن دارند آنهایی هستند که با آتش بازی می‌کنند.

 

loffit-wilder-01

 

  • شما می‌دانید، من خیلی بی‌نظم هستم- همه نوع فیلمی ساخته ام، خوب، بد یا بی‌تفاوت. من نمی‌توانستم مثل هیچکاک، یک فیلم هیچکاکی بعد از دیگری بسازم. من می‌خواستم یک فیلم هیچکاکی بسازم، پس ساختم “شاهد برای تعقیب “، بعد حوصله‌ام از آن سر رفت و رفتم سراغ کارهای دیگر.
  • ده فرمان من این است: 9 تای اول این است نباید خسته‌کننده باشید، دهمی این است، باید حق تدوین نهایی فیلم را داشته باشید.
  • من همیشه فکر می‌کنم، آیا دوستش دارم؟ و اگر دارم، شاید دیگران هم دوستش داشته باشند.
  • فیلمنامه 80 درصد یک فیلم  است،20 درصد دیگر آن اجرا است، مثل قرار دادن دوربین در نقطه مناسب وتوانایی داشتن بازیگران مناسب برای تمام نقش‌ها.
  • یک کارگردان باید یک پلیس، یک قابله، یک روانکاو، یک چاپلوس و یک حرامزاده باشد.
  • خداوند مرا از خودم در امان دارد.
  • برای مخاطبت بیش از اندازه باهوش نباش.همه چیز را واضح و آشکار کن. ظرایف را هم آشکار کن.
  • تعدادی از صحنه ها را بدون وضوح فیلم برداری کن. می خواهم جایزه بهترین فیلم خارجی را  ببرم.
  • هرچه ظریف تر و موزون تر بتوانید نقاط کلیدی طرح خود را پنهان کنید، نویسنده بهتری خواهید بود.
  • اگر آنچه انجام می‌دهید را دوست ندارید، بعید است فرد دیگری هم آن را دوست داشته باشد، پس اول اطمینان حاصل کنید که از آنچه انجام می‌دهید خوشنود هستید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان