ابراهیم فیاض درباره صحبت پورمختار که گفته بود یک نظامی رئیس جمهور شود کشور را نجات می دهد، اظهار کرد: موقعی که یک کشوری که انقلاب کرده، در امور داخلی و خارجی دچار بحران میشود، یعنی خارجی ها به شدت بر سرش میزنند و هر کاری میکند، شکست میخورد. در داخل هم ناکارآمدی دارد. مشابه تاریخی اش دقیقا بعد از مشروطه و زمان دولت قاجار است که ایران اشغال میشود، خارجی های میخواهند ایران را بین خود تقسیم کنند، بُعد داخلی هم به شدت دچار بحران و ناامنی به شدت در حال افزایش است. در کشور دنبال کسی میگردند که از بُعد داخلی به امنیت برسیم و در بُعد خارجی به عزت.
اهم اظهارات فیاض به شرح زیر است:
*جامعه هم پذیرای رئیس جمهور شدن یک فرد نظامی است. یعنی بینظمی داخلی و تحمیلها و تحقیر خارجی، حتما این کار میشود.
*رضایی و قالیباف از اول نظامی نبودند، وقتی هم دوباره سیاسی شدند، آنها را ادا و قر روشنفکری گرفته بود. چه قالیباف و چه محسن رضایی را شما نگاه کنید، ادای روشنفکری در آنها بود. من دلم برای محسن رضایی میسوزد؛ اینها قدیسان جنگ بودند، ای کاش هرگز وارد سیاست نمیشدند. اگر کسی مثل سعید جلیلی و احمدی نژاد بیاید که هنوز روحیه بسیجی و نظامیگری دارد و قدرت و نظامیگری را مطرح کند؛ پیروز می شود
*دنبال شخص نگردیم. من میگویم که اتفاقا مثل ناپلئون یکباره پیدایش میشود، مثل هیتلر یکباره پیدایش میشود و انتخابات را میبرد. چون الان مردم دیگر خستهاند از این نظم اجتماعی که گفتم که هیچ اقتدار سیاسی در این مملکت وجود ندارد و همه از بین رفته است.
*نظامیگری و قدرتطلبی در جهان باعث میشود که حاکمان مادام العمر زیاد شوند و دیکتاتوری بیاید، نه استبداد. چون استبداد بر اساس جهالت بنا میشود، ولی دیکتاتوری بر اساس برنامه ایجاد میشود. در دیکتاتوری برنامه منسجم برای نوسازی جامعه وجود دارد، مثل ناپلئون، هیتلر، رضاشاه و احمدی نژاد میآید. یعنی دیکتاتور با قدرت تمام مجلس را هم پشت سر میگذارد.
*همین الان مجلس فرمایشی داریم که از بالا فرمایش میکنند و در مجلس انجام میدهند. وزیری که سه بار استیضاح میشود، دوباره به او رأی میدهند. خب اگر این بود، پس چرا استیضاح کردید؟ یعنی میخواهم بگویم که مجلس هم که بر اساس دموکراسی است، دچار بحران است و فرمایشی شده؛ پس حتما یک فرد قدرتطلبی پشت آن میآید. معتقدم ممکن است مجلس آینده به شدت رادیکال شود. یعنی قاعدتا باید بشود، وگرنه مملکت کاملا میپاشد، یعنی نابود میشود. یکی از همان مجلسیهای دوره آینده چهره سال می شود برای ریاست جمهوری می آید و پیروز خواهد شد. الان بعد از آقای روحانی را تقسیم کردند، مثلا میگویند جهانگیری یا علی لاریجانی.
*جهانگیری که اصلاحطلب ورشکسته است و اصلا حال ندارد، دنبال خوش گذرانی و آرامش خودش است. علی لاریجانی هم یک محافظه کار ضعیف تر از روحانی است، یعنی ضعیف تر از روحانی و نمیتواند کاری انجام دهد. رادیکالیسم در اروپا هم دارد رأی میآورد. حزبهای راستگرا پیروز می شوند و این نشان میدهد که در آینده وقوع جنگهای نیابتی شدید میشود. لذا میخواهم بگویم آدم متناسب با این فضا باید بیاید سر کار که بتواند ایران را حفظ کند. بعد از مشروطه ایران را به سه منطقه تقسیم کردند، رضاشاه آمد و همه اینها را جمع کرد. در همین جمهوری اسلامی هم نظامیگری می آید و شوخی ندارد. البته معلوم نیست که حتما آن فرد نظامی باشد بلکه ادبیاتش نظامیگری خواهد بود.
*جامعه دیکتاتوری نوساز میخواهد. میخواهد در اداره کارش انجام شود، یعنی فقر نباشد، شغل جدی ایجاد شود. الان هرچه رهبری میگوید «ساختار اقتصادی درونی»، اینها گوش نمیکنند. بحران خشکسالی با دیکتاتوری دیکتاتوری حل می شود. دیکتاتوری یعنی کسی بیاید و توزیع آب را تنظیم کند. این کار یک فکر متمرکز میخواهد. البته دیکتاتوری برعکس استبداد است و ما یک وقتهایی این را قاطی میکنیم.
*با این وضعیت بعید می دانم در ایران بخواهد یک آدم محافظهکار روی کار آید.یادم می آید قالیباف هم می گفت من رضاخان حزب اللهی ها هستم. یعنی قصه نوسازی آمرانه جدی است. نظام قاجار چه طور به نظام پهلوی منتقل شد، سُر خورد. در مملکت تمدنی به شدت مستقر، نظام سُر می خورد کودتا در آن نمی شود. واقعه 28 مرداد 32 کودتا نبود یک نوع سُر خوردن است یعنی نخبگان جامعه به این نتیجه می رسند که باید این کار را انجام دهند.
29214