رضا درستکار منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به سریال ها و برنامه هایی که در نوروز 97 روی آنتن رفت به خبرنگار مهر گفت: به طور کلی احساس می کنم با وجود اینکه بخشی از مدیران تلویزیون تلاش دارند کمی فضا را نسبت به گذشته بازتر کنند و مخاطب فرار کرده را بازگردانند، اما هنوز هستند افرادی که همان الگوهای قدیمی را در مدیریت حفظ کرده اند.
وی ادامه داد: با خروجی ای که از برنامه های تلویزیون داریم می توان فهمید نوعی دوگانگی در مدیریت تلویزیون بوجود آمده است به گونه ای که عده ای به روز، به موضوعات می نگرند و عده ای هم بر سنت های منقضی شده پافشاری و به روش های قدیمی امتحان شده اصرار دارند. این روش ها روی خروجی هنرمندان اثر می گذارد و خوب و بد از این همین روش هاست که نطفه زده می شود.
امسال دلزدگی بزرگی از حضور سلبریتی ها در تلویزیون بوجود آمد
این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به سریال های سیما در تعطیلات نوروز اظهار کرد: سریال های شبکه دو، سه و پنج تلاش کرده اند سلبریتی ها را به تلویزیون بیاورند و مردم را سرگرم کنند، اما در نهایت حضور این سلبریتی ها کمکی به جذب مخاطب نکرده است. تا چندی پیش، اگر سلبریتی ها در سریال یا برنامه ای حضور داشتند، هدف سازنده برآورده می شد اما امسال دلزدگی بزرگی از حضور آنها بوجود آمده است.
وی اضافه کرد: امسال به رغم اینکه کارگردان های سریال های نوروزی اکثرا سینمایی هستند اما مشخص است که آنها قاب تلویزیون را در سال های اخیر نشناخته اند و از انتظارات مخاطب عقب تر مانده اند.
درستکار با بیان اینکه به دلیل ضعیف بودن سریال های دیگر، بیشتر «پایتخت» را دنبال کرده است، عنوان کرد: من پیش از این از مخالفان سرسخت «پایتخت» بودم چون نوعی سطحی نگری را در این سریال می دیدم اما در فصل پنجم با یک سریال سرزنده رو به رو هستیم که از همه سریال ها و برنامه های تلویزیون در این مدت جلوتر بود. «پایتخت» با تمام ضعف های گاه و بیگاهش که در اجرا دارد، باز هم موفق بوده و زبان کمدی و لحن طنز سازنده ارتباط با مخاطب را پیدا کرده است.
«پایتخت» فضای به روزی دارد و مخاطب، طنز آن را باور می کند علاوه بر اینکه می تواند در انتقال پیام نیز موفق باشدوی اضافه کرد: «پایتخت» فضای به روزی دارد و مخاطب، طنز آن را باور می کند علاوه بر اینکه می تواند در انتقال پیام نیز موفق باشد. در این سریال موضوعاتی از فرهنگ جامعه مطرح می شود و گویی آیینه ای در برابر یک سبک زندگی گرفته شده است. ما در فرهنگ خود با همین مشکلات که در ماجراهای سریال مطرح می شود، زندگی کرده و شاید خیلی هم از دیدن این کمبودها و کمداشت های فرهنگی لذت نبریم اما در نهایت سریال موفق شده که رفتاری سازنده را در نقد فرهنگ در پیش گیرد و و طبعا موجد نوعی رضایتمندی در مخاطب شده است. این آینه ای که سریال به همین رفتارها گرفته، هم عملکرد سرگرم کننده داشته و هم می تواند جنبه آموزش دهندگی و اثرگذاری در فرهنگ عمومی پیدا کند. فرقی هم ندارد که سازمانی مثل اوج این سریال را ساخته است، مردم به این چیزها کاری ندارند، مهم این است که آنها کار خود را خوب انجام داده اند.
این منتقد تاکید کرد: قصه «پایتخت» برای همه مردم کشور است و اهمیتی ندارد که این شخصیت ها در مازندران زندگی می کنند. این خانواده می توانند به هر نقطه ای دیگر از کشور تعلق داشته باشند.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره برنامه های ترکیبی نوروزی گفت: سیاستگذاری ای در تلویزیون حاکم است که تصمیم می گیرد در ایام عید همه فعالیت های فکری را متوقف کند و سعی می کند هیچ برنامه نقد و چالشی روی آنتن نباشد و بیشتر برنامه های سرگرم کننده تولید می شود. من این رویکرد را خطرناک می دانم، این چه عنادی است که در ایام عید نسبت به جریان فکری و فرهنگی وجود دارد.
نمی توان با یک سوال «عاشق شدی؟» همه خواسته های مخاطبان را برآورده کرددرستکار اضافه کرد: ما باید بدانیم که قرار نیست همه ایده ها و اهداف در برنامه ای مثل «دورهمی» خلاصه شود. نمی توان با یک سوال «عاشق شدی؟» همه خواسته های مخاطبان را برآورده کرد. مردم به خوراک فکری و فرهنگی متنوع نیاز دارند درحالیکه «دورهمی» رویکردی سطحی به مسایل دارد و تلویزیون هم با همین سیاست پیش می رود و همه ارزش های هنری را نازل کرده است.
این منتقد با اشاره به ویژه برنامه «دورهمی» در تحویل سال نیز عنوان کرد: گفتگوی مهران مدیری با رامبد جوان هم برنامه نازلی بود که نقطه اوج آن این بود که هر دو چندین بار عاشق شده اند.
وی به دیگر برنامه های تحویل سال در شبکه های تلویزیونی اشاره و بیان کرد: این برنامه ها از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بودند و به همین دلیل است که مخاطب به دنبال شبکه های ماهواره ای می رود. به روز نبودن و امروزی نبودن سازندگان باعث شده این برنامه ها نازل باشند و حتی با حضور سلبریتی ها جذابیتی نداشته و دمدمه به نظر برسند. البته تلویزیون به تعدادی سلبریتی خودی عادت کرده است و آنها قواعد تلویزیون را آموخته اند. اینها در شبکه ها و برنامه های مختلف حضور می یابند و حرف هایی می زنند که معمولا سر و ته ندارد و بعد دستمزد خود را می گیرند.
برنامه های سال تحویل شبکه های یک و دو قافیه را به شبکه سه باختند، نه اینکه برنامه احسان علیخانی خوب بود اتفاقا او هم درجا زداین نویسنده ادامه داد: برنامه های سال تحویل شبکه های یک و دو قافیه را به شبکه سه باختند، ولی معنی این سخن این نیست که برنامه احسان علیخانی خوب بود بلکه اتفاقا او هم درجا زد. در همه این برنامه ها از مهمانان سوالاتی پرسیده شد که در طول سال نیز پرسیده می شود و هیچ رنگی از بهار و تغییر دیده نشد و عنصر سواد، مهمترین عنصر غایب در آنها بود. اگرچه علیخانی برنامه پربارتری نسبت به بقیه داشت اما مهمانان او هم در لحظات تحویل سال مناسب نبودند. من فیلمی از محمدرضا شجریان دیدم که مربوط به ویژه برنامه تحویل سال در چندین سال گذشته بود و حالا ما در صداوسیما از شجریان به بهنام بانی رسیده ایم.
درستکار ادامه داد: کسی با بانی عناد ندارد اما انتخاب او برای چنین لحظاتی غلط است. برای خواندن دعای تحویل سال در آن لحظات بهتر بود از یک فرد جامع الشرایط و مقبول همه آحاد ملت استفاده می شد. راه مقابله با شبکه های من و تو و بی بی سی فارسی این نیست که برخی افراد را به خط مقدم بفرستیم که حتی نمی توانند از روی صدای خودشان هم یک بار لب بزنند.
جمود فرهنگی در بخشی از تلویزیون حاکم شده و فکر می کنند با آوردن سلبریتی ها مخاطبان را افزایش دهنددرستکار با اشاره به حضور سلبریتی ها در برنامه ها تصریح کرد: تلویزیون به سراغ سلبریتی هایی می رود که نحوه لباس پوشیدن، عملکرد و سوادشان کمتر نسبتی با مردم کشور دارد. جمود فرهنگی در بخشی از تلویزیون حاکم شده و فکر می کنند با آوردن سلبریتی ها مخاطبان را افزایش دهند درحالیکه این کار مخاطب را دچار رخوت و انجماد فکری می کند.
وی در پایان گفت: رامبد جوان و مهران مدیری، بسیاری از سلبریتی ها را به برنامه هایشان دعوت کردند و جز گفتگوهایی که کمتر از دانش و ارزش بهره برده بود، نکته ای دیگر عاید تلویزیون و مخاطب آن نشد. درواقع چیزی عوض نشد و فقط به ویژه در «دورهمی» تحقیر نصیب مردم شد. کاش این گرای اشتباه به جامعه، خنده های زورکی، خواننده سالاری و سلبریتی بازی در تلویزیون ایران تمام شود.