آرزو کیهانl سارقان بزرگ همواره قصد دارند بهقول معروف راه صد ساله را یک شبه طی کنند تا بتوانند هر چه سریعتر به رؤیاهای شیرین خود دست یابند. اما در این مسیر برخی از آنها شیوههای عجیبی را درسرقتهای بزرگشان بهکار میگیرند.
یکی از این سرقتها ازسوی باندی 5 نفره در ایالت تگزاس امریکا رخ داد که یکی از جنجالیترین سرقتهای تاریخ ایالت تگزاس بوده است. اعضای این باند با سردستگی یک بابانوئل قلابی، سرقت بزرگ را طراحی کرده و به یکی از بانکهای بزرگ تگزاس دستبرد زدند.
در این سرقت که 23 دسامبر سال 1927 میلادی رخ داد، سارقان با برنامهای از قبل طراحی شده وارد بانکی در شهر «سیسکو» شدند. سر دسته گروه به نام «مارشال رادلیف» در لباس بابانوئل مشهور – سانتا- به همراه چند دوست و خویشاوندش به نامهای «هیل، دیویس، هلمز» و دیگر همدستانش به بانک دستبرد زدند. «رادلیف» نخستین فردی بود که همچون بابانوئل تنها یک روز قبل از سال جدید میلادی بسیار عادی و همچون دیگر مشتریان بانک رفتار کرد تا بتواند نقشه جنجالی خود را اجرایی کند.
طراحی سرقت به همراه برادر
«مارشال» قبل از برنامهریزی سرقت بزرگش در شهر «ویچیتا فالز» روزگارش را میگذراند و برای سرقت باید به شهر«سیسکو» باز میگشت. او ابتدا برنامه سرقت از بانک را با برادرش «لی» ریخته بود اما مدت زمانی کوتاه پس از طرح اولیه سرقت، پلیس به «لی» ظنین شد و وی را دستگیر کرد. به همین دلیل دو نفر از همدستانش به نامهای «هلمز» و «هیل» را که از قبل با آنها آشنایی داشت به همراه مرد چهارمی به نام «دیویس» برای پشتیبانی سرقت دعوت به همکاری کرد.
برنامه اصلی سرقت
اطلاعات اداره پلیس تگزاس در روزهای قبل ازاین سرقت بزرگ نشان میداد، هر روز از 3 تا 4 بانک تگزاس دزدی صورت گرفته و به همین دلیل پلیس برای شلیک به سارقان بانکها مبلغ 5 هزار دلار پاداش تعیین کرده بود. اما هویت سارقان این دزدی از بانکها هرگز فاش نشد و پلیس نتوانست آنها را دستگیر کند.
«رادلیف» میدانست با توجه به سرقتهای انجام شده پس از بازگشتن به شهر «سیسکو» بهعنوان مظنون در این سرقت ها شناسایی و دستگیر خواهد شد و هر حرکتی در این راستا میتوانست برایش خطر آفرین باشد. به همین منظور تصمیم گرفت با هویت جعلی و در لباس یک سانتا وارد عمل شود و نقشه ســــــــرقت بزرگ از بانک را اجرایی کند. بنابراین پس از دزدیدن یک خودرو به سمت شهر سیسکو حرکت کرد تا با همکاری دوستانش این سرقت بزرگ را انجام دهد. بدینترتیب روز 23 دسامبر 1927 میلادی به شهر وارد شد.
روز سرقت
چند کوچه بالاتر از بانک، رئیس باند «رادلیف» لباس بابانوئل خود را پوشید و از کوچه بیرون آمد. مردم و کودکان با دیدن بابانوئل خوشحال شدند و او را دنبال کردند.رئیس باند همچون دیگر مشتریان وارد بانک شد. هنگامی که مسئول صندوق به او سلام کرد جواب سلامش را نداد و به طرف باجه
پرداخت پول رفت تا در این مدت کوتاه، دوستان مسلحاش بتوانند وارد بانک شوند. پساز ورود دیگر اعضای گروه، بابانول سارق اسلحه خود را از لباسش بیرون آورد و از صندوقدارخواست پولهای نقد بانک را در کیسهای که همراه خود آورده بود بریزد و به او بدهد.
اظهارات یکی از شاهدان
زن جوانی به نام «بلسن گیم» وقتی همراه دختر 6 ســــالهاش وارد بانک شد، امیدوار بود تا دخترش بتواند این بابانوئل را از نزدیک ببیند. اما اوکه از سرقت هیچ اطلاعی نداشت متوجه شرایطی عجیب و خطرناک شد و بلافاصله دخترش را از بانک بیرون برد و خود نیزبه افسران پلیس خبر داد که سارقان در حال سرقت پولهای بانک هستند.
شروع تیراندازی
ناگهان درگیری میان سارقان حرفهای و مأموران پلیس آغاز شد و در این میان چند نفر از مشتریان و صندوقدار مجروح شدند. همان موقع سارقان برای فرار دو دختر 10 و 12 ساله به نامهای «اما میرابرتسون» و «لاورن کومر» را بهعنوان سپر دفاعی گروگان گرفتند تا مسیر خود را به سمت کوچه طی کنند و خود را به خودرو برسانند.
درجریان این درگیری 2 افسر پلیس کشته و 6 نفر دیگر زخمی شدند و رئیس دزدها نیز از ناحیه چانه و پا مجروح شد. سرانجام دزدان با گروگانهای خود در حال فراربودند که متوجه شدند بنزین خودروشان تمام شده و فراموش کردهاند قبل از عملیات باک بنزین را پرکنند. در همین زمان شلیک گلوله افسران پلیس به تایر خودرو فرار را برایشان دشوارکرد و آنها مجبورشدند خودرو سرقتیشان را با یکی از دزدان مجروح به نام «دیویس» و گروگانها رها کنند.
بازگشت پول به بانک
سارقان موفق شده بودند 12400 دلار پول نقد و 150 هزار دلار اوراق بهادار از بانک بدزدند اما مأموران خودرو را یافتند و پولهای سرقتی را به بانک بازگرداندند و دیویس به بیمارستان منتقل شد. ولی پزشکان نتوانستند او را از مرگ نجات دهند.رئیس باند سارقان یا همان «بابانوئل دزد»به همراه 2 نفر از همدستانش پای پیاده و زخمی به سمت منطقه جنگلی فرارکرده و موفق شدند روز بعد یک خودرو دیگر را بدزدند تا از دست مأمورانی که آنها را تعقیب میکردند فرار کنند.
تعقیب وگریز میان مأموران پلیس و دزدان 7 روز طول کشید که در جریان این فرار سارقان یک جوان را نیز گروگان گرفتند. ولی در طول راه با شلیک گلوله این جوان را زخمی کردند. در این مدت سارقان بهدلیل خونریزی زخمهایشان، کمبود غذا و سرمای هوا بسیارضعیف شده بودند که نتیجه داستان روشن بود. سرانجام هر3 نفر به دام مأموران پلیس افتادند. مأموران، بابانوئل و همدستانش را درحالی پس از 7 روز تعقیب و گریز در تگزاس بهدام انداخته بودند که هنگام دستگیری هر کدام از دزدان 3 تا 4 اسلحه داشتند.
99 سال زندان
بابانوئل شکست خورده پس از محاکمه در 27 ژانویه 1928 بهجرم سرقت مسلحانه و طراحی چند سرقت به 99 سال زندان محکوم شد. یکی از همدستانش به نام «هلمز» در6 سپتامبر 1929 میلادی به اعدام محکوم شد که حکمش با صندلی الکتریکی به اجرا درآمد. او در آخرین درخواستهای زندگیاش قبل از اجرای حکم خواهان گوشت، سوسیس، گوجه فرنگی و قهوه از مأموران زندان شده بود و در نهایت پس از خوردن خوراکیهای مورد علاقهاش اعدام شد.
همدست دیگر بابانوئل سارق که «هیل»نام داشت به 99 سال زندان محکوم شد که در طول دوران محکومیتش 3 بار از زندان فرارکرد. اما هر بار به دام مأموران پلیس افتاد.بسیاری از مردم پس از شنیدن حکم دادگاه برای بابانوئل دزد بسیار عصبانی و ناراحت شدند.چراکه آنها معتقد بودند او بهعنوان طراح چنین سرقت خونینی مستحق اعدام است اما وی هرگز اعدام نشد.
منبع: روزنامه ایران