
دکتر بهنام آزادی، استادیار گروه مدیریت دانشگاه آزاداسلامی اردبیل در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به یافتههای مطالعاتی در مورد اقتصاد شهر اردبیل توضیح داد: شاید به طور مصداقی و در قالب پایان نامههای دانشگاهی مطالعاتی شده ولی هر سال مطالعهای منظم انجام نشده است. در سازمان مدیریت و برنامه ریزی هم مطالعات منظمی و مستمری در مورد اقتصاد شهر اردبیل وجود ندارد و در نهایت فقط براساس استنباط کارشناسی و مطالعات متفرقه میتوان در مورد اردبیل بحث کرد.
وی با اشاره به تاثیر مهاجرت و ازدیاد جمعیت در کالبد شهری اردبیل و تاثیر آن بر اقتصاد شهر اردبیل یادآور شد: شهرستان اردبیل جمعیتی در هم تنیده از مردم استان داشته و 47 درصد آن را به خود اختصاص داده است. سرعین و اردبیل و نیر را نمیتوان از هم جدا کرد و کارکردهای جغرافیایی شان تقریباً با هم است، اما خود شهر اردبیل بخاطر مرکز استان بودن کارکرد ویژه دارد و زمانی هم که مرکز استان نبود، جاذبۀ مهاجرپذیر شدن را داشت. از مغان و خلخال و مشگین شهر به اینجا مهاجر میآمد، اما با مرکز استان شدن این قضیه شتاب بیشتری گرفته است.
وی اضافه کرد: اگرچه قبل از استان شدن هم جاذب جمعیت وجود داشت. این مهاجرت معایب و محاسنی برای شهر دارد. با ورود افراد جدید به شهر در روند شهرنشینی بیماری ایجاد میشود، چون آنها اغلب به دلیل فقرشان به این شهر میآیند؛ ولی نکته مثبتش این است که تعدادی پر درآمد هم در این جریان وارد شهر شده و به طور سالانه سرمایههایی چشمگیری هم به شهر تزریق شده است. یعنی میتوان گفت زشت و زیبا از نظر اقتصادی با هم آمدهاند و در مهاجرت مثبت و منفی با هم هستند.
وی بیان کرد: بیشترین رشد جمعیت در منطقه پارس آباد دیده می شود که 11 درصد بوده و این درحالی است که دراردبیل رشد جمعیت تاکنون حدود سه درصد بوده است. مهاجرت در همه شهرهای استان رشد چشمگیری داشته ولی در مرکز استان مشهودتر است این درحالی است که نرخ رشد شهری در پارس آباد و جعفرآباد بیشتر از اردبیل است.
آزادی با اشاره به وضعیت نسبی جمعیت استان در سطح شهر و روستا گفت: در حال حاضر فقط کمتر از 30 درصد از مردم استان در روستاها، زندگی و بقیه در شهرها ساکن هستند، حتی در برخی نقاط روستایی شهرستانهای ما ریزش جمعیت داشته و رشد جمعیت منفی دارند.
استاد دانشگاههای اردبیل با اشاره به سوالی که آیا اقتصاد شهر اردبیل فقط از مهاجرت منطقه متأثر است یا نه، خاطرنشان کرد: اقتصاد شهری از روابط اقتصادی هم متأثر است و دامنه مشکلات را باید بیش از این قضیه دید. به عنوان مثال وقتی در مغان یا خلخال خشکسالی یا یکی از بلایای طبیعی اتفاق میافتد، بازار اردبیل وضعیت بدی پیدا می کند، چرا که اقتصاد شهر اردبیل به نحو اساسی با اقتصاد مغان و شهرستانهای اطراف پیوند دارد. بسیاری از متمولین منطقه هم در اردبیل و هم در شهرستان خودشان محل سکونت دارند و اگر درآمد بیشتری داشته باشند، در اردبیل وارد چرخه می شود بطوریکه بر رکود و رونق شهر تاثیر گذار خواهد بود.
به گفته وی، در خصوص شهری مانند سرعین باید مطالعهای صورت گیرد تا ماندگاری درآمد آن در استان مشخص شود، چرا که اکثر فعالان اقتصادی این شهر در تهران ساکناند که درآمد اضافی آن هم به تهران برخواهد گشت در حالی که عمده درآمد مغان در منطقه خرج شده و به اقتصاد استان کمک میکند.
آزادی، عمده اقتصاد و درآمدهای مردم اردبیل را متکی به مزدبگیری دانست و گفت: بیشتر مردم این شهر عموما مستخدم بوده و کارمند هستند، بطوریکه که اگر استخدام دولتی در این شهر وجود نداشت شاید نرخ بیکاری بیشتر از امروز خود را نشان میداد. روستاییان اردبیل نیازمند مطالعات کسترده اقتصادی هستند.
وی اضافه کرد: بخش دیگری از مردم هم به کارهای خدماتی مشغول بوده، در صادرات و گردشگری فصلی میتوانند درآمدی برای خود دست و پا کنند؛ بخشی هم به درآمدهای مناطق روستایی بر میگردد و بطوریکه که می توان شغل آنها را در قالب دولت، کشاورزی و خدمات دسته بندی کرد.
آزادی بیان کرد: با اندک مطالعهای میتوان دریافت که واژه صنعت در ردیفهای پایین درآمدی این استان قرار دارد و شاید کمتر از ده درصد از درآمدهای این منطقه از بخش صنعت عاید میشود و اقتصاد معدن هم در اینجا خیلی ضعیف است، البته خدمات میتواند درمانی، بازرگانی و گردشگری را شامل باشد.
وی با یادآوری اینکه 40 درصد از درآمدهای مردم این استان بر روی کشاورزی متمرکز است، یادآور شد: برخی از تولیدات استان ما هم کالاهای کشاورزی و ساختمانی بوده چون بهرهای از حوزه صنعت نبردهایم.
این استاد دانشگاه گفت: با وجود کوچ روستاییان به شهر اما زراعت آنها هنوز پابرجا هست و بروی زمینهای خود کار میکنند چون درآمد دیگری جز آن نمی توانند برای خود تعریف کنند. درآمد روستایی از لحاظ نیاز مادی آنها را کفاف نمیکند، به همین دلیل روستاییان اردبیل نیازمند مطالعات گسترده اقتصادی هستند.
آزادی در پاسخ به این سوال که آیا زمینهای کشاورزی در غیاب صنعت و خدمات موفق میتوانند درآمد این جمعیت را تأمین کنند؟ افزود: نسبت به سالهای گذشته در آمدهای مردم بالا رفته است. زمانی تنها در آمدها متکی به درآمد نفتی بود در حالی که امروز خدمات آموزشی نیز جایگاه برای خود پیدا کرده اما نکتهای که قابل تامل است این است فقیر، فقیر است چه در شهر بمانند و چه در روستا. اگر درآمد روستایی کفاف خود و زندگیش را میکرد نیازی به کوچ برای شهر نداشت تا باعث ایجاد و گسترش حاشیه نشینی هم شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به دلایل اقتصادی بیکاری و حاشیه نشینی، گفت: به روستایی ها باید برای مهاجرت حق بدهیم، چرا که در کل دنیای معاصر پروسه بزرگ شدن شهر وجود داشته است. به عنوان مثال اگر بنده با این وضعیت در روستا با کمترین امکانات و زمین اندک زندگی می کردم سهمم فقط دو هکتار زمین میشد، در حالی که اگر جمعیت کمتر بود، 15 هکتار زمین داشتم، آن موقع میتوان گفت وضع اقتصادی روستایی خیلی بهتر میشد. این که نتوانسته ایم به مهاجران جای داده و برایشان فرصت شغلی ایجاد کنیم، ناشی از قصور برنامه ریزی است.
وی در مورد علت آمدن روستائیان به شهر گفت: میتوان به صورت استفهامی پرسید که چرا از درآمد نفت در شهرها، یارانه آب و هواپیما و هزینه تاکسی و نان پرداخت میشود ولی به روستایی یارانه ناچیز باید پرداخت شود؟ بهترین بیمارستانها در شهرها احداث میشوند ولی نوبت روستا که می رسد می گوئیم دکتر نمی آید، لذا آنها حق دارند به همین دلائل به شهر مهاجرت کنند. اما از این نظر که بدون هماهنگی به شهر بیایند مشکلاتی به وجود می آید. مهم این است که باید فرصتهای شغلی و مسکن و دیگر امکانات اولیه برای مهاجرین در شهر خلق میشد که این عمل انجام نشده است.
آزادی اظهار کرد: ما نتوانسته ایم مهاجرت از روستا به شهر را مدیریت کنیم در نتیجه آنها اغلب به سرعت جاهایی از مناطق ارزان اطراف شهر را به صورت شهر درآورده و با سلیقۀ ساده و توان مالی کمشان خانههایی در قواره کوچک و خیابانهایی به شکل کوچههای 6 متری و چهارمتری ساختند، در حالی که ما آنها را به رسمیت نمیشناختیم. برای خودشان به صورت توافقی اندازه کوچه تعیین میکردند. ما در این سالها، نه آنها را انکار کردهایم و نه تأیید و چون در روستا در آمد مکفی و امکانات قابل قبول نداشتهاند و مهارتهای شهری را هم خوب بلد نبودهاند در نهایت به کارگرهای فصلی ساختمانی وگاها دستفروشان خیابانی تبدیل شدند. اگرچه به مرور زمان به برخی از مهارتهای مورد نیاز شهر دست یافتهاند. آنان مدت ها به کارهای ساده ای میپردازند در حالی که می توانستیم با آمادگی و سرمایه گذاری مناسب برایشان شغل و مهارت ایجاد کنیم. اینها به مسئولین شهر و استان و مدیران عالی کشور بر میگردد که باید برای مهاجران شغل و فضای مناسب ایجاد کنند که این امر هم فضای مناسبی برای سرمایه گذاری و کسب و کار می خواهد. مورد اخیر به کلیت کشور و سیاستهای آن بر میگردد که چگونه بتوانیم سرمایه جذب کنیم.
به گفته آزادی، اگر سرمایههای استان در اینجا می ماند و هم می توانستیم به جذب سرمایه گذار داخلی و خارجی پرداخت کنیم وضعیت استان بهتر می شد. امروز اغلب مردم از تولید فراری هستند و به بخش خدمات روی آورده اند و این علت باعث می شود که ایجاد شغل به معنای واقعی در استان اتفاق نیفتد.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: در سالهای اخیر قرار شده بود سالی یک میلیون نفری که در سن کار قرار داشتند، وارد بازار کار شوند. از این طرف باید به همان اندازه شغل ایجاد میکردیم که نتوانستهایم و این گره در کل کشور هست و شهر اردبیل هم جزئی از این مشکل کل کشور را در خود دارد. به اندازه یک میلیون نفر وارد بازار کار می شوند ولی چون شغل به آن اندازه نیست هر فرد مجبور است به تناسب امکانات و استعدادهای خویش کاری دست و پا کند مثلا یکی مجبور است هندوانه بفروشند، دیگری نقاشی ساختمان انجام داده و سومی مغازه باز می کند. به علاوه، آموزش عالی خانمها هم در خلال این سالها رشد کرده و وارد بازار کار شدهاند. در سالهای اخیر، حرکتی کاملاً مقدس و موجه برای ادامه تحصیل صورت گرفته و این خوب است که همه می خواهند برای کار کردن مهارت داشته باشند و فوت و فن یاد بگیرند.
وی تصریح کرد: باید برنامه ریزی میکردیم، بازار کار مناسب را ایجاد میکردیم. آمار نشان میدهد که در استان ما نرخ بیکاری حدود 28 درصد محاسبه شده که خیلی زیاد است. وضعیت کشوری هم خیلی بهتر از استان نیست. این رقم بیش از 2 برابر میانگین نرخ بیکاری است. تمام جوانانی که رشید شدهاند و انتظار داریم ازدواج کنند، نمی توانند پس از ورود به بازار کار شغلی متناسب با تحصیلات و استعداد خود پیداکنند. برخی شغل کاذب پیدا می کنند و به تناسب تخصص برایشان کار پیدا نمیشود. این هم تقصیر فارغ التحصیل و دانشگاه نیست، چرا که بین تعداد متقاضیان شغل و شغلهای ایجاد شده تناسب وجود نداشته است. تعداد شغلهای ایجاد شده در برابر متقاضیان زیاد کار خیلی کم به نظر میرسد.
آزادی بیان کرد: این موضوع اغلب بر میگردد به سرمایهگذاری که رشد اقتصادی می آورد و تولید را افزایش میدهد. هم برای تولید و هم برای شغل باید سرمایهگذاری افزایش یابد این هم بر میگردد به این که آیا پسانداز ما کم است؟ آمارها، این را تأئید نمیکنند، پس انداز داریم اما مسئله این است که پس اندازهها به سمت تولید نمیروند و به سمت خرید فروش زمین و یا خرید و فروش طلا میرود، چون معمولاً جامعه با تورم مواجه است و فقط به این فکر میکنیم که قدرت خرید خود را را اضافه کنیم و یا لااقل از دست ندهیم لذا طلا میخریم چون همیشه ارزشش بالا میرود یا تمایل به خرید دلار و زمین و امثال آن داریم.
این اقتصاددان ادامه داد: فضای اقتصادی مردم را به این سمت می برد که چنین تصمیم هایی بگیرند. پس تصمیم مردم را نباید مقصر بدانیم که به سود آنی می پردازند آنها با خود فکر می کنند و می گویند "چطور قدرت خریدم را نگه دارم تا بلکه برای فرزندانم کاری بکنیم و از بس دیدهاند که خریدن زمین و ملک و طلا و دلار و آپارتمان سودآور است به همین مقوله میپردازند، مردم مقایسه میکنند از نظر تجربی و در گذشته که آیا کسانی که سهام خریدهاند وضع شان بهتر است یا کسانی که زمین خریدهاند؟ برخی سرمایه گذاران ورشکست میشوند و یا برخی کارخانههایمان زیر ظرفیت کار می کنند و برخی تعطیل هستند. مردم می بینند و درمورد هزینه کرد پس اندازهایشان تصمیم گیری میکنند.
وی عنوان کرد: قیمت سهام می تواند سقوط کند و در کلیت این جور است چون تولید ما آسیب دیده و حمایت مناسبی نداشتهایم و بانکها به دلایل متعددی با کمبود منابع مواجه هستند. افت سهام و کسادی بازار و مناسب نبودن فضای اقتصادی و ریسک پذیری بالای فضای تولیدی، این موضوع را نشان می دهد و مردم هم اغلب می روند سراغ کارهای غیر مولد که الزاماً برای ایجاد شغل چندان مفید نیست. جالب این است که در مقایسه درآمد استان با کشور، میانگین درآمد هر فرد استان اردبیل تقریباً نصف درآمد سرانه کشوری است. تولید سرانه استان اردبیل تقریباً نصف تولید سرانه کشور است و وضعیت سرانه اقتصادی ما در مقایسه با کشور پایین است که این مهاجر فرستی اردبیل به جاهای دیگر را توجیه میکند.