ماهان شبکه ایرانیان

پژوهش ابعاد حکمرانی اخلاقی در فحوای عهدنامه امیر(علیه السلام) (۲)

اهمیت حسن ظن به شهروندان   ذهن بدگمان نمی تواند رابطه ی اخلاقی مناسبی را میان خود و دیگران ایجاد کند؛ در واقع خوش گمانی شرط توسعه ی ارتباطات صحیح است

پژوهش ابعاد حکمرانی اخلاقی در فحوای عهدنامه امیر(علیه السلام) (2)

اهمیت حسن ظن به شهروندان
 

ذهن بدگمان نمی تواند رابطه ی اخلاقی مناسبی را میان خود و دیگران ایجاد کند؛ در واقع خوش گمانی شرط توسعه ی ارتباطات صحیح است. اما کسب این خوش گمانی هزینه هایی دارد! کارگزاران فقط زمانی می توانند نسبت به مردم خوش گمان باشند که صادقانه به آنها خدمت کرده باشند. زیرا عامه ی مردم نسبت به خدمتگزاران صادق خود، وفادارند و از آنها حمایت می کنند. بنابراین خوش گمانی حکمران به عامه ی مردم و خوش گمانی مدیر به کارکنان، هنگامی معقول و منطقی است که حکمران یا مدیر از نیک سرشتی و صداقت خود در خدمت به مردم مطمئن باشد. در واقع در این منطق، وفاداری و حمایت مردم بازتاب نیک رفتاری مدیران تلقی می شود؛ یعنی فقط مدیری که به مردم صادقانه خدمت می کند، می تواند بازتاب این صداقت در رفتار مردم با خود اعتماد کند!

حمایت از سنت های نیکو و مشورت با خردمندان
 

یکی از مهم ترین ویژگی های حکمرانی اخلاقی، حمایت از استمرار سنت های نیکو و شایسته گذشتگان است. حکومت خردمند حکومتی است که سنت های شایسته را از هر که به یادگار مانده باشد، شناسایی و حفظ می کند و بدعت های ناپسند خود و حامیان خود را ترک می گوید. استمرار این ترک بدعت و حفظ سنت، به مرور زمان حکومتی یادگیرنده را پدیدار می سازد؛ حکومتی که به طور مستمر خود را اصلاح می کند. در این میان، یکی از مهم ترین سنت های حکمرانان خردمند، رایزنی و مشاوره با دانشمندان و استوار ساختن امور کشوری و لشکری در پرتو اخذ مستمر تدابیر آنان است. در همین امتداد می توان به اهمیت همنشینی و مصاحبت با افراد نیک سرشت و خاندان های شایسته نیک پیشینه، دلیر، و جوانمرد اشاره کرد.

توجه پدرانه به نیازهای گروه های متنوع و متفاوت مردم
 

به طور طبیعی، مردم در گروه ها و دسته های متفاوت اجتماعی قرار می گیرند. استمرار ارتباط با گروه های متفاوت مردم، یکی از سرمایه های بزرگ حکمرانی خردمندانه است. حکومت نماینده ی همه ی مردم است و یکی از اصول اخلاقی حکمرانی شایسته ی آن است که با همه آنها ارتباط داشته، صدای همه ی آنها را بشنود و نیازهای آنان را دریابد و با در نظر گرفتن درجات متفاوت اضطرار، به امور آنان رسیدگی کند. نکته ی مهم این است که این بذل توجه باید به گونه ای باشدکه حکمران همچون پدری مهربان و در عین حال مدبر، تفاوت های استعدادها، نیازها و فرصت های رشد همه ی این گروه های شهروندی را مدنظر قرار دهد و مسیر پیشرفت شغلی، حرفه ای، تحصیلی و اخلاقی همه ی آنان را هموار کند.
در عهدنامه ی امیر(علیه السلام)، متناسب با جامعه ی ساده آن دوران، گروه های محدودی نام برده شده اند؛ گروه هایی نظیر سپاهیان، کارگزاران، دبیران، قاضیان، بارزگانان، صنعتگران، مستمندان، و فرماندهان سپاه؛ بدیهی است که با افزایش سطح پیچیدگی جوامع، گروه های جدیدی شکل می گیرند که می توان آنها را به این فهرست اضافه کرد، گروه هایی چون معلمان، پزشکان، کارگران، پرستاران، خلبانان، و دانشمندان؛ در واقع، هر چند شبیه این گروه های حرفه ای پیش این نیر وجود داشته است، ولی در دوره های اخیر این گروه ها به صورت صاحبان یک پیشه ی خاص شناخته شده، در برخی کشورها، دارای صنف و انجمن حرفه ای نیز شده اند، بنابراین، هر چند که در عهدنامه به طور منطقی، فقط حرفه های شناخته شده در آن دوران نام برده شده اند. ولی حکم کلی امام دالّ بر آن است که حکمران باید اصناف گوناگون مردم را دریابد؛ به ویژه در عهدنامه بر ضرورت رسیدگی به امور و نیازهای حافظان امنیت و نظم، یعنی سپاهیان و خانواده های آنان، تأکید شده است.

اهمیت دقت و ظرافت مسئولیت حکمران
 

حکمران باید از بصیرت و دقت فوق العاده ای برخوردار باشد؛ به طوری که انجام هیچ امر جزئی را به خاطر پرداختن به امورمهمتر فراموش نکند. چنین حکمرانی هنگامی از عهده کارها بر می آید که آنها را هم زمان با دو چشم انداز دور و نزدیک در نظر آورد و هرکار را با نظم و دقت، در جایگاه و زمان خود انجام دهد و هیچ کاری را فدای کار دیگر نکند.

عدالت و مهرورزی، راز سلامت حکومت
 

حکومت باید نیکخواه آحاد جامعه باشد و به دادگستری در میان آنها اهتمام ورزد. حکمرانان باید به گونه ای رفتار کنند که مردم حوائج و مسائل خود را ابتدا با آنها در میان بگذارند و با حکمرانان احساس همدلی نمایند. مردم هنگامی به راستی نیکخواه حکومت خواهند بود که امور خود را به دست حکمرانان حل نمایند و آنها را باری بر دوش خویش تصور نکنند. در واقع محبت و نیکخواهی شهروندان درباره ی حکومت، راز سلامت آن است! از این رو، برحکمران صالح است که نیازهای مالی گروه های گوناگون جامعه را اعم از شهروندان و کارگزاران، برطرف نماید.

قدردانی و یادآوری زحمات گروه های متفاوت مردم
 

قدردانی و قدرشناسی، راز موفقیت مدیران کاردان است. امور هر جامعه با تلاش و جدیت اصناف گوناگون سامان می پذیرد. در واقع هر صنف، گوشه ای از مسئولیت اداره ی جامعه را برعهده دارد؛ از این رو، بر حکمران اخلاق مدار است که سپاسگزار زحمات گروه های متفاوت مردم باشد. او باید بداند که هر موفقیتی که کسب می کند، در گرو جلب همکاری گروهی از مردم است. در واقع او کارها را به کمک مردم انجام می دهد. در این میان، به ویژه قدردانی از دلاورها و رشادت های سپاهیان و حافظان امنیت کشور بسیار ضروری و بایسته است.

حل شبهه ها و فتنه ها، با رجوع به کتاب و سنت معصوم
 

در هر پیشامد ناگوار و در هنگام بروز بحران ها و شبهه ها، رجوع به ثقلین راهگشا خواهد بود. در واقع هر حکمران مسلمان، اعتبار حکم خود را از همین ارجاع به کتاب و سنت می گیرد و عمل وی فقط هنگامی مشروع و اخلاقی است که مستند به همین ثقلین باشد؛ یعنی حکمران حق ندارد از پیش خود به کاری جدید امر نماید و جامعه را به مسیرهای تجربه نشده و پرابتلا بیاندارد و حکمرانی را از طریق آزمون و خطا انجام دهد.
او موظف به اطاعت از حکم خداست و حق ندارد مردم را به حکم خود بخواند و آنها را به مسیرهای ماجراجویانه مبتلا سازد.

اهمیت استقلال قوه ی قضاییه و صلاحیت قضات
 

حیات و قوام هر جامعه در گرو برخورداری از سیستم قضایی و داوری مستقل، مقتدر و بصیر است. سیستم قضایی هرجامعه باید عالم، قاطع و عادل باشد، تا جامعه سالم بماند. بنابراین حکمران باید به امور قضایی به گونه ای رسیدگی کند که هرگونه احتمال فساد آن منتفی گردد. زیرا فساد دستگاه قضایی، فساد کل جامعه را به دنبال دارد. بنابراین قاضی باید از شایستگی کافی برخوردار باشد و از امنیت کامل بهره مند گردد تا بتواند بدون نگرانی از فتنه گروه های قدرتمند جامعه، قاطعانه به وظایف خود بپردازد و شرایطی را ایجاد کند که ضعیف ترین افراد جامعه بتوانند در برابر قوی ترین عناصر اجتماعی، اعاده ی حق کنند.

به کارگماری شایستگان و آزمون شایستگی آنان
 

حکمرانان باید با حفظ بی طرفی و به دور از هرگونه تعلق خاطر و نگاه تبعیض آمیز، شایسته ترین افراد را به کار بگمارند. در واقع رعایت شایستگی در انتصاب کارکنان، دبیران و کارگزاران، از مهم ترین اصول اخلاقی اداره است. این شایستگی باید بر مبنای آزمون ها و مستندات کافی احراز گردد. ضمن این که شایستگی انسانی، امری پایدار نیست و به هر دلیل، ممکن است افراد شایسته ی امروز، در آینده شایستگی خود را از دست بدهند یا در رقابت سالم آحاد گوناگون جامعه، افراد شایستگی خود را از دست بدهند یا در رقابت سالم آحاد گوناگون جامعه، افراد شایسته تری پیدا شوند که برای تصدی امور مورد نظر مناسب تر باشند. باید توجه داشت که این حق آحاد جامعه است که اداره ی امور آنها به شایسته ترین افراد سپرده شود. بنابراین، یکی از مهمترین الزامات متمایز کننده ی حکمرانی اخلاقی از سایر شیوه های حکمرانی، همین است که در استمرار شایسته سالاری در دستگاه اداری خود بکوشد. در همین امتداد، حکمران باید در آزمون شایستگی، به عواملی چون تقواپیشگی، درایت، تخصص، بصیرت و آینده نگری افراد توجه نماید.

بازرسی و نظارت بر کارگزاران و سخت گیری بر خیانت کاران
 

حکومت نباید امور جامعه را با خودش خیالی و سهل انگاری به بخت و اقبال واگذارد؛ بلکه باید با بصیرت، درایت و قاطعیت بر امور نظارت کند و راه هرگونه خطا و کژاندیشی را بر کارگزاران و عاملان خود ببندد. پس بر حکمران اخلاق مدار است که بر کار کارگزاران خود به دقت نظارت نماید و دیده بانانی بر آنها بگمارد که خطاهای آنها را رصد کنند و خائنان را به کیفر و مجازات برسانند.

اداره ی امور مالیاتی توأم با آبادسازی و توسعه
 

در اداره ی امور مالیاتی باید حقوق متقابل حکمران مالیات گیرنده و جامعه ی مالیات دهنده رعایت شود. اخذ مالیات بدون تأمین امنیت و اهتمام به توسعه ی جامعه، امری ظالمانه است. حکومت فقط هنگامی اخلاقی است که سیر توسعه ی درآمد حاصل از مالیات را متناسب با مخارج لازم و ضروری برای توسعه ی اجتماعی هدایت نماید. در واقع اخذ مالیات، با هدف توسعه زندگی مردم انجام می پذیرد. پس این اقدام نباید موجب تنگدستی و فقر مردم شود. بنابراین، اخذ مالیات از مستمندان کاری احمقانه است؛ زیرا مالیات باید از افراد توانمند جامعه اخذ شود تا ضمن ارائه خدمات ضروری و اضطراری برای همه ی افراد، سیر توانمندسازی ناتوانان و تهی دستان جامعه تقویت گردد.
در این رویکرد، حکومتی که مالیات می گیرد اما به جامعه خدمت نمی کند و برای آبادانی زمین نمی کوشد، جامعه را به تنگدستی و فقر می کشاند و ستمگر است. در این چشم انداز، مردم جامعه و به ویژه کشاورزان، فقط هنگامی تنگدست شده و به فقر دچار می شوند که امید کارگزاران به بقای خود از میان برود و همت آنان به مال اندوزی معطوف گردد.

دوراندیشی در انعقاد پیمان ها و التزام به رعایت آنها
 

از الزامات اخلاق در حکمرانی است که پیمان های مفیدی را برای مصالح جامعه منعقد نماید و پیمان های مضر به حال جامعه را فسخ کند. پس حکمران باید افرادی دوراندیش را به کار اداره ی پیمان ها بگمارد تا ضمن حفظ منافع جامعه، بر وفای به پیمان ها التزام و اصرار داشته باشند.
به هر حال حکومت حق ندارد پیمان ها را یک طرفه لغو نماید و آنها را به اتکا به جملات دوپهلو، به نفع خود تعبیر و تفسیر کند.

مسئولیت پذیری در برابر اشتباهات کارگزاران
 

حکمرانان به نمایندگی از طرف جامعه، کارگزارانی را انتخاب می کنند که از اختیاراتی ویژه برخوردارند، از این رو کارگزار در برابر این اختیارات مسئول بوده، باید پاسخگو باشد. بنابراین هرگاه در کارکنان و کارگزاران منتخب حکمرانان عیب و نقصی بارز گردد، حکمرانان باید پاسخگو باشند؛ یعنی حکمرانان در برابر ضعف عملکرد و مسئولیت ناپذیری زیردستان خود مسئول اند.

تأمین شرایط تجارت آزاد و سالم و جلوگیری از احتکار
 

قدرت حکومت باید در خدمت تأمین امنیت قرار گیرد و از ایجاد انحصارهای مضر به حال مردم و تبعیض ها و رانت های گوناگون جلوگیری کرده، به ویژه مانع احتکار و افزایش مصنوعی قیمت ها شود. تجارت آزاد هنگامی به سود جامعه است که قدرت های انحصاری جانشین قدرت حکومت نشوند. در صورتی که با پرهیز حکومت از فعالیت اقتصادی، عرصه برای قدرت های کوچکتر اقتصادی انحصاری گردد، شرایط مردم بدتر و ناگوارتر می شود.

پی نوشت ها :
 

1. دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
 

منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان