مساله بحران آب در کشور هیچگاه به میزان کنونی جدی نبود، اما با سیاستهای نادرست در دهههای گذشته در زمینه مصرف آب شاهد بحران کمبود منابع آب زیرزمینی، خشکسالیهای پی در پی در هشت استان کشور، کمبود پوششهای گیاهی و... بودهایم.
به گزارش ، محمد درویش، کارشناس محیطزیست در گفتوگو با «آرمان» باتوجه به عمق مشکلات بروز یافته در مساله آب برای کشور میگوید: « کاهش مصارف خانگی آب اقدامی لازم است، اما کافی نیست. هرچند مصرف نادرست آب در منازل به کاهش چشمگیر آن در بلندمدت منجر میشود، اما نباید سهم بهینهسازی آب در مصارف کشاورزی و صنعت را نیز نادیده گرفت. حقآبه تالابها و رودخانهها را باید برای مبارزه با کانونهای گرد و غبار پرداخت کنیم و احتیاج به عزم ملی برای مقابله با بحران آب داریم.»
باتوجه به نبود بارندگیهای قابلتوجه در سال گذشته، چگونه میتوانیم به بحران کمآبی در سال جاری پیروز شویم؟
راهحل همراهی مردم با مسئولان است، در واقع آنها باید بحران کمآبی را باور کنند و آن را جدی بگیرند. هر یک از شهروندان باید به سهم خود و در هر موقعیتی در مصرف آب صرفهجویی کنند. شهروندان بهعنوان صنعتگر و کارآفرین در بخش خدمات یا کشاورز باید تا حدامکان در مصرف آب صرفهجویی کنند. برای باور مردم به بحران آنها باید نشانههایی از وجود بحران آب را در رفتارهای دولت و حاکمیت ببینند. بهعنوان مثال شهرداریها به کمک وزارت کشور و نیرو تسهیلاتی را قائل شوند تا تمام مجتمعهای آپارتمانی به کنتورهای آب مجهز شوند و مفهومی تحتعنوان آب اشتراکی وجود نداشته باشد. هنگامی که آب در مجتمعهای آپارتمانی بهصورت اشتراکی باشد، هیچکدام از شهروندان انگیزه لازم برای صرفهجویی پیدا نمیکنند، مصارف آبی آنها تقسیم بر واحدهای آپارتمانی میشود. در حالحاضر هر مجتمع آپارتمانی برای پایان کار واحدها یک کنتور برق به ازای هر واحد آپارتمان دارد. در آغاز بهتر است در هنگام ارائه پایان کار علاوه بر دو جدارهبودن پنجرهها، وجود کنتور برق مجزا وجود کنتور آب مجزا را نیز اضافه کنیم. گام دوم ایجاد تفاوت میان مصارف آب غیرشرب و آشامیدنی و لولهکشیهای جداگانه برای آنهاست. بنابراین آب شرب نباید به منظور استحمام، شست و شو، شست و شوی خودرو، فرش و آبیاری گلدانها استفاده شود. در حالحاضر شهروندان چارهای جز استفاده از آب شرب برای این مصارف ندارند. تفکیک این آبها و لولهکشی مجزا برای آنها بحران آب را برای شهروندان بیش از گذشته نمود میدهد و آنها صرفهجویی در مصرف آب را پیدا میکنند. لولهکشیهای شهری فرسودگیهای بسیاری دارند و یک سوم آب شرب شهری عملا در حسابرسیها بهدلیل فرسودگی شبکه آبیاری، لولهها یا وجود مشترکان قلدری که آب بها را نمیپردازند، محاسبه نمیشوند. دولت باید شبکههای فرسوده آبرسانی را ترمیم و مشترکان قلدر را توبیخ کند. گام چهارم عدم کاشت چمن، سطوح سبز و گلهای زینتی در شرایط بحران آب است. در حالحاضر در شهرهایی مانند تهران، اصفهان، یزد، کرمان و سایر شهرها با بحران آب سطوح سبز و چمنکاری وجود دارد. اینگونه اقدامات بحران آب را برای مردم کمرنگ نشان میدهد. بهعنوان مثال شهرداری اصفهان اخیرا اقدام شایستهای انجام داده و به منظور زیباسازی جای کاشت چمن از شنریزی و رنگ استفاده کرده است و ضمن عذرخواهی از شهروندان علت را کمبود آب عنوان کرده است. تمام شهرداریها باید از این کار استقبال کنند، اما متاسفانه اکنون روزانه میلیونها لیتر آب در نظام آبیاری و در شهرداریها به هدر میرود. متاسفانه نیمی از آب دستگاههای آبپاش برای آبیاری سطوح سبز آب را در خیابانها و بلوارها پاشیده و رها میکنند. هنگام مشاهده این صحنه مردم بحران آب را جدی نمیگیرند و در مصرف آن صرفهجویی نمیکنند. اقدام بعدی نصب کنتور حجمی برای کشاورزی است تا آنها قیمت واقعی آب مصرف شده را بدانند و به سمت روشهای آبیاری با حداکثر بهرهبرداری از آب بروند و محصولات بیکیفیتی که ارزش راهبردی ندارند تولید نکنند. پس از انجام تمام این اقدامات حال زمان به میدان آمدن رسانههاست تا با ساخت کلیپهای جذاب مردم را به استفاده درست از آب تشویق کنند تا با بحران کمآبی مقابله کنیم. در این صورت به مرور چیدمان توسعه بهنحوی تغییر خواهد یافت که کمترین نیاز به آب را برای تولید سرمایه داشته باشیم.
چگونه میتوان میزان مصرف آب را در سال جاری در بخشهای کشاورزی و بهویژه صنعت مدیریت کرد؟
مصرف آب شرب در کشور ما حدود هشتدرصد کل آب قابل استحصال است و تصور غلطی است اگر بگوییم چون سهم ناچیزی از مصرف آب شرب داریم فشار به شهروندان برای صرفهجویی در مصرف آب مشکلی را حل نمیکند. میزان مصرف آب شرب کمتر از مصارف دیگر آبی است و مشکلی را حل نمیکند، اما فرآیند تولید آب شرب بسیار گرانقیمت است. نکته مهمتر آن است که در کلانشهرهایی مانند اصفهان، تهران، تبریز و... سهم عمدهای از مصرف آب به مصرف آب شرب و نه مصارف کشاورزی اختصاص دارد. بهعنوان مثال تهران حدود یک چهاردهممیلیارد متر مکعب کل آب قابل استحصال دارد که بیش از یکمیلیارد متر مکعب آن صرف آب شرب و باقی سهم کشاورزی، صنعت و... میشود. بنابراین اگر به شهروندان گفته شود میزان مصرف آب شرب اهمیتی ندارد و به هر میزان آن را مصرف کنید در واقع حدود هفتاددرصد آب را هدر دادهایم. در ارتباط با صنعت نیز به همین منوال است، سهم بخش صنعت از آب چهاردرصد نیست و حدود 10درصد آب در بخش صنعت هزینه میشود و سهم بخش کشاورزی به حدود 70 تا 72 کاهش یافته است. بنابراین در صنعت باید به سوی ارتقای راندمان کاری رفت که متاسفانه در این زمینه کمکاری جدی شده و به سوی استقرار صنایع پرمصرف و انرژیبر مانند صنایع تولید فولاد، آهن، سیمان، سفال، کاشی و پلاستیک رفتهاند. راهحل سرمایهگذاری در تولید محصولاتی با کمترین نیاز آب است. بهعنوان مثال صنایعی مانند انرژی اتمی معمولا در مناطقی با آب دائم جانمایی میشوند و تمام نیروهای اتمی در اروپا در کنار رودخانههای دائم، پرآب یا دریا قرار گرفتهاند و هیچکشوری در مسیر مناطق کم آب خود نیروگاههای اتمی بنا نمیکند. در حالحاضر در استانهای اصفهان، قم و یزد نیروگاهاتمی داریم که میزان مصرف آب و فشار به سفرههای آب زیرزمینی را افزایش میدهد. علاوه بر این مردم بحران آب را جدی نمیگیرند و این پرسش برای آنها ایجاد میشود که در صورت جدیبودن بحران آب چرا دولت و حاکمیت الگوهای مصرف خود را تغییر نمیدهند یا در بسیاری از وزارتخانهها و اداراتدولتی شاهد هدررفت جدی آب و برق هستیم. چراغهای محل کار بعد از تعطیلی ادارات روشن هستند یا مساحت قابلتوجهی از سازمان محیطزیست، وزارت نیرو یا شهرداری چمن کاری و گلکاری شدهاند. در این صورت چگونه میتوان از مردم انتظار داشت که بحران آب را جدی بگیرند؟!
بحران کمآبی چه مشکلاتی را در حوزه محیط زیست ایجاد کرده است؟
واقعیت آن است که بحران آب وضعیت تنوعزیستی را به شدت به خطر انداخته است و باید اقدامات اساسی برای اصلاح و بهبود وضعیت آبشخورها انجام داد. بنابراین گروههای داوطلب به همراه محیطبانان باید در این عرصه حضور پیدا کرده و در تلاش باشند تا آبشخورهای حیاتوحش خالی از آب نشوند تا به این ترتیب این سال پرمخاطره را با کمترین میزان تلفات برای آبشخورها پشت سر بگذاریم. حق آبه تالابها باید بهصورت علمی تعیین شوند و این حقآبه بهعنوان بخشی لاینفک از حوزه آبی در پروژههای سدسازی دیده شود. درواقع به همان شکل کهدرصدی از مصارفآبی را به شرب، کشاورزی و صنعت اختصاص میدهیمدرصدی نیز باید به حوزه محیطزیست اختصاص داد و تحت هیچعنوان نباید حذف شود. نباید از خاطر برد که خشک شدن تالابها و دریاچهها به معنای افزایش کانونهای تولید گردوخاک، فرسایش بادی و مهاجرت خواهد بود. همچنین میزان ریزگردها را افزایش میدهد و افزایش میزان ریزگردها فشار توزیع خون را در افراد بهدلیل ورود این ذرات به بدن آنها افزایش میدهد و خسارت جبرانناپذیری به محصولات کشاورزی در فرآیند فتوسنتز وارد میکند.