این یک داستان و افسانه از کتاب مشهور و زیبای هزار و یک شب نیست بلکه واقعیتی در ایران است: در این کشور وزیر مستقر در وزارت دادگستری به عنوان مشاور حقوقی یک زندانی در برابر قاضی ارشد سیستم قضایی کشور قرار میگیرد.
این مساله از اهمیتی حیاتی برای آینده ایران برخوردار است، زیرا جمهوری اسلامی که 19 سال پیش و پس از سرنگون کردن محمدرضا شاه پهلوی و رژیم وی پا به عرصه وجود گذاشت، در این جنگ قدرت بر سر حق و قانون اولین آزمون خود را میگذراند.
به باور کشورهای غربی البته این گروه از حقوقدانان مخالف و متضاد با یکدیگر در واقع شبیه به سربازان عرصه شطرنج هستند و همگی آنها به نوعی تسلط و تفوق فراکسیونهای رقیب در چارچوب جمهوری اسلامی را نمایندگی میکنند.
اسماعیل شوشتری وزیر دادگستری ایران که در کشور خودش به همان اندازه ناشناس است که در خارج از مرزها، طرفدار و نماینده خطمشی مدرن پرزیدنت محمد خاتمی به شمار میرود. آقای خاتمی در ماه مه سال 1997 و در انتخاباتی حساس و نفسگیر موفق شد یک پیروزی بسیار چشمگیر در برابر رقیب محافظهکار خود به دست آورده و به صندلی بالاترین مقام اجرایی کشور تکیه زند.
مهمترین حامی و کمک رئیسجمهور در آن پیروزی، غلامحسین کرباسچی شهردار تهران بود که به چهرهای همزمان انقلابی و اصلاحطلب شهرت دارد. کرباسچی که در دهه 1970 در رشتههای الهیات و ریاضیات تحصیل میکرد، از جمله طرفداران و ستایشگران پروپاقرص آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران بود و به همین جرم در سال 1978 توسط سرویس مخفی بدنام شاه یعنی ساواک بازداشت و زندانی شد.
اینکه امروز بار دیگر کرباسچی را در پشت میلههای زندان میبینیم بیتردید بیش از همه کار تندروهای جناح مقابل است و شهردار تهران در واقع قربانی چنین تقابلی به شمار میآید. یکی از سرسختترین و تندروترین و بزرگترین حامیان قوانین و حقوق اسلامی آیتالله محمد یزدی است که در کسوت رئیس قوه قضائیه بالاترین مقام قضایی کشور به حساب میآید. رئیس قوه قضائیه توسط شخص رهبر و نه رئیسجمهور انتخاب و منصوب میشود.
رئیس قوه قضائیه که از جمله حامیان سرسخت شریعت یا همان قوانین اسلامی است با کرباسچی به شدت مخالف بوده و او را تابلوی جنبش اصلاحطلبانه میداند. البته این اتهام کرباسچی به عنوان سیاستمداری بومی و موفق، مبنی بر استفاده از پولهای مالیاتدهندگان برای پیروزی کاندیدای مورد علاقه خود، تا این لحظه ثابت نشده است. چنانچه اتهام سوءاستفاده از قدرت و اختلاس که حامیان بنیادگرای کاندیدای رقیب علیه کرباسچی عنوان میکنند ثابت شود، بیتردید شهردار تهران باید در انتظار سالها زندان باشد.
از سوی دیگر طرف مقابل یعنی حامیان خاتمی عنوان میکنند که مجازات کرباسچی در حکم تنبیه همه مردم است. چنانچه این مساله اتفاق بیافتد محافظهکاران موفق شدهاند که روند آرام لیبرالیزه شدن کشور را با ضربهای هولناک مواجه کنند. کرباسچی در میان دیگر سیاستمداران ایرانی از جمله معدود افرادی است که به عملگرایی و پراگماتیسم شهرت دارد.
کرباسچی در سال 1953 و در شهر قم یعنی در کانون شیعیان ارتدوکس متولد شد. او که گویی یک اصلاحطلب مادرزاد بود در سال 1964 تحصیلات دینی خود را آغاز و تا درجه حجتالاسلامی ادامه داد سپس برای تحصیل در رشته ریاضی به تهران رفت. کرباسچی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اول به سرپرستی تلویزیون و سپس به ریاست عقیدتی سیاسی پلیس منصوب شد.
با این حال توانایی بالای کرباسچی برای سازماندهی و استعداد شگرف اصلاحگری او در دورانی که وی استانداری اصفهان (از 1981 تا 1989) را بر عهده داشت نمایان شد. در دوران کرباسچی بود که این پایتخت پیشین و شهر تاریخی ایران پس از سالها بیرونقی به یکی از متروپلهای درخشان ایران بدل گردید.
این روزها مردم اصفهان در دو سوی زایندهرود زیبا و در کوچههای قدیمی و قشنگ این شهر قدم میزنند و اماکن تمیز و نورانی اصفهان در کنار آن مساجد کهن درخشش خاصی دارد. کرباسچی زمانی به همکاران خود در اصفهان گفته بود: «داشتن شهری تمیز از وظایف ما مسلمانان است.»
همین اعتقاد و کارنامه درخشان بود که کرباسچی را به مقامی بالاتر رساند. او مأمور شد که در شهر 10 میلیونی تهران نیز معجزه مشابهی را تکرار کند و واقعاً هم پس از آنکه کرباسچی سکان امور پایتخت را از سال 1989 به دست گرفت، این شهر دودآلود واقع در کوهپایه البرز بار دیگر درخشیدن گرفت و ترافیک وحشتناک آن تا اندازهای به سامان شد.
اما این سیاستمدار محلی بیش از همه به خاطر مقاومت در برابر خواست نیروهای تندرو محبوبیت کسب کرد. او بود که در حیطه شهرداری و در چارچوب اختیارات خود قوانین دستوپا گیر را لغو کرد و حتی آن تفکیک جنسیتی بسیار سختگیرانه در شهرداری تهران را نیز تا حدی کنار گذاشت. هنگامی که شهردار تهران به عنوان یک طلبه از برداشتهای لطیف از قرآن گفت، خشم نیروهای تندرو را برانگیخت و به مخالفت با خدا متهم شد.
اما زمانی که کرباسچی با نصب پلاکاردهای حامل چهره خندان آن اصلاحطلب یعنی خاتمی (مانند کلینتون) بر در و دیوارهای شهر پیروزی او را رقم زد، بیش از پیش نفرت نیروهای محافظهکار و تندرو را علیه خود برانگیخت. هنگامی که چند ماه پیش همکاران کرباسچی یکی پس از دیگری بازداشت شده بودند همان اصلاحطلب بود که گفت: «این انتقام بازندگان است.»
چنانچه رئیس سرسخت و محافظهکار قوه قضاییه یعنی آیتالله یزدی در عرض مدتی کوتاه مغلوب این دعوا شود آنگاه است که جریان اصلاحطلب ایران به عنوان نیروی مسلط در کشور خود را نشان خواهد داد و قدرت خود را به رخ رقیب خواهد کشید. اما با وجود آنکه این نیروهای اصلاحطلب هستند که این روزها دست بالا را دارند، کار برای آنها آسان نیست. چنانچه وضعیت به همین صورت ادامه یابد چه بسا این تقابل پیامدهایی تلختر نیز داشته باشد. شاید به همین خاطر است که چند روز پیش سخنگوی دولت خاتمی گفت: «اگر عقلانیت در این لحظه حاکم نشود یک جنگ داخلی درخواهد گرفت.»
منبع: مجله اشپیگل، شماره 16، سال 1998 (1377)
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی