کافی است ساعتی در شهرمان بگردیم و ببینیم که دختران نوجوان چگونه با انواع آسیبهای اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند، دخترانی که میتوانند سهم عمدهای در آینده کشور داشته باشند، اما در شرایط فعلی عدم امکانات و محدودیتها مانع رشدشان شده است.
به گزارش به نقل از روزنامه آرمان، معصومه آقاپور درباره دختران نوجوان و مشکلات و آسیبهای اجتماعی مرتبط با آنها، میگوید: در رابطه با آسیبهای اجتماعی دختران همگی مقصر هستیم.
آیا واقعا با دختران نوجوان سال 1397 تعامل کرده و حرف زدهایم؟ میدانیم آنها چه میخواهند؟ انتظاراتشان چیست؟ چه چشماندازی برای آینده خودشان متصور هستند؟ چه شرایطی را دوست دارند که برایشان در جامعه فراهم کنیم؟ آیا همه ارگانها و سازمانها این کار را انجام دادهاند؟ متاسفانه در جامعه فعلی مسئولان میخواهند مدیریت سنتی را با شرایط فعلی تکنولوژی روز تطبیق دهند.
از نظر شما متولی ساماندهی آسیبهای اجتماعی دختران نوجوان کیست؟
کل نظام متولی ساماندهی آسیبهای اجتماعی دختران هستند، یعنی سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه در رابطه با آسیبهای اجتماعی نوجوانان و جوانان بهویژه دختران سهم دارند. ما اکنون روی طرحی در رابطه با برخورد قانونی بابت خشونت علیه دختران و زنان در مجلس کار میکنیم و با هیات رئیسه محترم و رئیس مجلس صحبت کردهایم که زودتر وارد صحن علنی شود. با این حال باید قوه قضائیه به مواردی که ما در طرح اجرا کردیم، ملزم شود. همچنین باید بخش نظارتی همکاری کند و قوه مجریه نیز برای اجرای این طرح کمککننده باشد. باید بگویم که در رابطه با آسیبهای اجتماعی دختران همگی مقصر هستیم و باید در این راستا تلاش کنیم. آیا واقعا با دختران نوجوان سال 1397 تعامل کرده و حرف زدهایم؟ میدانیم آنها چه میخواهند؟ انتظاراتشان چیست؟ چه چشماندازی برای آینده خودشان متصور هستند؟ چه شرایطی را دوست دارند که برایشان در جامعه فراهم کنیم؟ آیا همه ارگانها و سازمانها این کار را انجام دادهاند؟ اینها مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرند. متاسفانه در جامعه فعلی مسئولان میخواهند مدیریت سنتی را با شرایط روز تطبیق دهند. این امکانپذیر نیست.مدیریت سنتی یک صفحه کتاب است که باید ورق بخورد و وارد مدیریت جدید با خواستهها، فناوری و منابع جدید در دنیا شود. هیچوقت مدیریت سنتی با این موارد نمیتواند همپوشانی داشته باشد. تفکری که یک دختر 16ساله در شرایط فعلی دارد، با تفکر من که یک مادر 47ساله هستم متفاوت است. من مادر باید هم آستانه تحمل خود را بالا ببرم و هم اینکه گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای دخترم داشته باشم و امکاناتی را فراهم کنم که منطبق بر خواستههای او باشد، اما نظاممند. متاسفانه خیلی از والدین و مسئولان میخواهند تبلور آرزوهای سرخورده دوران نوجوانی، جوانی و میانسالی خود را در فرزندان خود و جامعه ببینند که اصلا ممکن نیست.
با توجه به اینکه آسیبهای اجتماعی در کمین دختران است، باید گفت که متاسفانه سن آسیبهای اجتماعی در دختران به مقطع تحصیلی راهنمایی تنزل پیدا کرده است. بهنظر شما چه عواملی دست به دست هم داده تا چنین رویداد تلخی رقم بخورد؟
از نظر بنده صفر تا صد این مساله به اقتصاد کشور و سپس به فرهنگی که در کشور حاکم است، برمیگردد. باید یک بازنگری در نوع تعامل و فرهنگمان در کشور داشته باشیم. همچنین در تجارب علمی ثابت شده دختران هوش هیجانی و شور اجتماعیشان بالاتر از پسران است و شرایط را بهتر درک میکنند. به همین دلیل در شرایط سنی مساوی بلوغ فکری دختران بالاتر از پسران است. از این رو وقتی دختران نمی توانند خود را با امکانات کم جامعه تطبیق دهند و هیجاناتشان را کنترل کنند، به سمت آسیبهای اجتماعی روی می آورند. به این علت است که خودزنی در میان دختران دانشآموزان رواج دارد.
نهادهای آموزشی از جمله آموزش و پرورش چطور میتوانند در راستای کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی مرتبط با دختران نوجوان فعالیت کنند؟
در ابتدا میخواهم بگویم که «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید» باید کاملا نوع آموزش و عنوان آموزش و پرورش ما تغییر کند. باید «تربیت یا تعامل اجتماعی همراه با آموزش» جایگزین آن شود. متاسفانه در آموزش و پرورش و فرهنگ جامعه تمام مدت دنبال پرورش دختران دانشجو هستیم، در حالی که در دنیای کنونی باید بهدنبال پرورش دختران کارآفرین باشیم. دخترانی با اعتماد به نفس که آسیبهای اقتصادی آنها را از بین نمی برد. باید شرایط به گونه ای فراهم باشد که دختران و زنان در صحنه جامعه حضور داشته باشند. باید محدودیتهای جنسیتی در عرصه های اقتصادی برداشته شود.
این در حالی است که فقدان آموزش مهارتهای زندگی به نوجوانان بهویژه دختران تهدیدی از نوع آسیب اجتماعی است و در این راستا تاکنون با کم کاری های زیادی مواجه بوده ایم ...
ما اول باید از خود معلمان و مسئولان آموزش و پرورش شروع کنیم. زمانی که خود مسئولان ما کارآفرین نیستند و الفبای کامل اقتصاد را بهصورت یک آموزش مدیریت مالی فرا نگرفتهاند، چه انتظاری داریم که این آموزش ها بهصورت عملیاتی به فرزندان ما آموزش داده شود؟ چنددرصد مدیران و مسئولان آموزش و پرورش در طول دوران شش سال خدمتشان مدیریت یک کارگاه و بنگاه اقتصادی پنج نفره را بر عهده داشتند؟ اینها مسائلی است که قطعا تبعاتی را بهدنبال دارد.
راهکار پیشنهادی شما چیست؟
آشتی صنعت و دانشگاه و سپس آشتی آموزش و پرورش با محیط کسبوکار. ما در رابطه با آشتی محیط کسبوکار و آموزش کشورمان یک حلقه مفقوده داریم. دانشآموزان اکنون نیازی به آموزش کلاسیک ندارند. تمام معلمان، مسئولان و والدین باید بدانند که باید مهارت آموزی و طبقه بندی اطلاعات را به دانشآموزان و دانشجویان یاد بدهند. دیگر تکرار دائمی اصول اصلی به درد ما نمی خورد و نوجوانان ما در این شاخه از نظر ذهنی ارضا نمی شوند. باید نگرشمان را کاملا نسبت به نوجوانان و جوانان عوض کنیم. جوانان و نوجوانان ما دانشمندان بزرگی در جسم های کوچک هستند. ما با محدودیت ها و پارادایمهایی که ایجاد میکنیم باعث از بین بردن استعداد آنها بهویژه دختران میشویم. اگر چنین نگرشی را داشته باشیم شرایط متفاوت خواهد شد. برای مثال باید به بخش تفریحی و رفاهی دختران توجه بیشتری داشته باشیم و مکان هایی را با توجه به شاخص های کشورمان تعیین کنیم. همچنین تخفیف های خاصی را در رابطه با تهیه بلیت ها برای استفاده از اماکن رفاهی، تفریحی و ورزشی برای این قشر در نظر بگیریم.
متاسفانه ما حاضر هستیم ماهانه 150میلیون تومان بابت هزینه نگهداری یک زندانی که آسیب به جامعه و خانوادهاش وارد کرده بپردازیم، اما حاضر نیستیم این هزینه را در بخش تفریح برای سلامت روحی و امنیت روانی هزینه کنیم. من همیشه اعتقاد دارم که پیشگیری بهتر از درمان است. ما هزینه برای پیشگیری نمی کنیم، اما هر وقت آسیب می بینیم، مجبور میشویم که برای آسیب هزینه کنیم. وقتی اوقات فراغت جوانان را پر نمی کنیم باید آنها به چه چیزی روی بیاورند؟ تفریحات ناسالم، مکانهای غیرقانونی یا شرایط خاص. چرا باید سن اعتیاد کشور اینقدر پایین بیاید؟ شور، نشاط، انگیزه، هیجانهای روحی و روانی که در نوجوانان و جوانان از بین نمی رود. ما باید شرایطی را فراهم کنیم که آنها تخلیه شود و بتوانند هیجانات خودشان را در راه صحیح و سالم ارضا کنند. بنده بارها و بارها گفتم مقصر اول من مسئول هستم. دوم جوانان هستند. ما اول باید خودمان را مقصر بدانیم، خودمان را جای آنها بگذاریم و بعد قضاوت کنیم، حتی من اعتقادم به این است که در این مورد اجازه قضاوت هم نداریم. باید عدالت را در مورد نوجوانان و جوانان اجرا کنیم و با تعامل و گفتوگو در محیط امن روانی بتوانیم شرایط هر چه بهتر را برای جامعه ایجاد کنیم.