خیلیها همچنان در ماجرای بند بند قرارداد کارلوس کیروش معترض هستند. آنها میگویند که کیروش ایران را گیر آورده و این قرارداد عجیب و یکطرفه را بسته است اما برای همینها اگر توضیح داده شود که در قرارداد آدیداس و ایران چه میگذرد حداقل برای مدتی انتقاد از کیروش را کنار خواهند گذاشت.
حقیقت ماجرا این است که از جزییات قرارداد آدیداس و ایران هیچکس خبر ندارد. اخبار این قدر قطرهچکانی و عجیب و غریب منتشر میشود که برای تسلط به بندهای قرارداد شما مجبورید در 4 سال گذشته همه اخبار را خوانده و حفظ کرده باشید و البته امروز بتوانید دروغ را از راست با درصد زیادی اطمینان تشخیص دهید.
اما حالا فکتهایی در انتهای ماجرا باقی مانده که نشان میدهد حسابی ضرر کردهایم. اولین مساله ماجرای یوزپلنگ ایرانی است. طبق ادعای برخی مسئولان آدیداس اعلام کرد که به طرح یوزپلنگ برای کیفیت اکسیژنرسانی لباس مشکل ایجاد میکند و آن را قبول نکردهاند. البته که طرحهای اجرا شده روی لباس مکزیک و آلمان نشان میدهد که ادعای آن مسئول از سر کم دانشی بوده و آدیداس چنین مساله ای را یا مطرح نکرده یا اگر مطرح کرده صادقانه نبوده است.
اما مسئولی دیگر فاش کرده که آدیداس یوزپلنگ حال حاضر را قسمتی از طراحی برند آلاشپورت میداند و حاضر نیست از آن استفاده کند. حالا این ادعا درست یا غلط یک مسئول دیگر هم گفته فرصت برای طراحی کم بود و طرح جایگزین نداریم. حالا درد اصلی اینجاست که تیم ملی ایران دومین تیم راه یافته به جام جهانی بوده و قاعدتا از زمان صعود تا امروز بیشترین فرصت ممکن در اختیار طراحان بوده.
نکات مطرح شده نشان میدهد قرارداد امضا شده مابین ایران و آدیداس این قدر به نفع شرکت آلمانی هست که تا توانسته کمکاری کرده اما چون قرارداد منتشر نشده کسی نمیداند آدیداس چطور موفق شده هم از زیر طراحی جدید فرار کند و هم طرح قدیمی را کنار بگذارد و به قول معروف پیراهن سفید ساده را به تن تیم ملی کند.
دومین مساله مبلغی است که در قرارداد به ایران میرسد. فدراسیون فوتبال ایران در این قرارداد به هر دلیلی به جای دریافت مبلغ نقد، فقط 70 درصد تخفیف گرفته. فکرش را بکنید!
تیم ملی ایران دومین تیم صعود کننده به جام جهانی بوده. یعنی وقتی برزیل به عنوان پرچم دار نایک به جام جهانی رسیده، برزیل آسیا هم حضورش را در جام جهانی قطعی کرده. آن وقت مسئولان فدراسیون فوتبال نتوانستهاند از این حضور زودهنگام برای برترین تیم فوتبال آسیا در 4 سال اخیر درآمدی درست و درمان داشته باشند. نشان به آن نشان که در جام جهانی 2006 درآمد ایران از امضای قرارداد با پوما حدود دو میلیون دلار اعلام شد و البته در سال 98 هم ظاهرا نزدیک به نیمی از این قرارداد به دست فدراسیون فوتبال رسیده است.
در شرایطی که در سال 98 به هیچ وجه فوتبال ایران چنین قدرتی نداشت و همین کافی است که بدانید ایران به عنوان آخرین تیم به جام جهانی رسید اما حالا فدراسیون فوتبال نه تنها درآمدی از لباسهای آدیداس ندارد که باید 30 درصد پول لباسهایی را که دریافت میکند، بپردازد. همین قدر عجیب و باور نکردنی.
به عنوان سومین مساله اما باید به شایعات و حاشیههایی که این مدت مطرح شد اشاره کرد. نزدیکان فدراسیون فوتبال خیلی زیرپوستی مشکلاتی را که همیشه در ایران برای امضای چنین قراردادی وجود داشته را در اختیار رسانهها قراردادند و نحوه امضای قرارداد در مشکلات همیشه موجود گم شد. مشکلاتی که زمان امضای قرارداد با پوما هم بود اما باز هم سودرسانی داشت. این مشکلات یکی شامل حق کپیرایت بود که در ایران رعایت نمیشود اما ما به ازای عدم رعایت حق کپی رایت حالا ایران پیراهنی کاملا ساده خواهد پوشید که خب دیگر هیچ ویژگیای ندارد که بخواهد کپی شود. یعنی دلیلی که مطرح شده از ابتدا بیاساس بوده.
دومین مساله قانونهای تجاری ایران است که در زمان امضای چنین قراردادی شرکت طرف مقابل را مکلف میکند که در ایران و پس از مدتی به تولید البسه بپردازد. تولید آدیداس در ایران به معنی سود بیشتر این کمپانی است و بعید است که آنها از آن فرار کنند اما معلوم نیست امضای این قرارداد چه سودی به چه کسی میرسانده که آدیداس را از این قانون ترسانده و به امضای قرارداد درست و درمان اسپانسرینگ و تولید آدیداس در ایران ضربه زده است.
در این میان اما بزرگترین مشکل همچنان عدم شفافیت مسئولان فدراسیون فوتبال است. آنها دو بار وعده رونمایی از پیراهن تیم ملی را داده و خلف وعده کردهاند و البته از مفاد قراردادشان هم هیچ کس خبر نداد فقط این را میدانیم که آدیداس اسپانسر ایران است اما ایران بر خلاف همه کشورها پول میدهد و طرح لباسش سادهترین طرح ممکن است.»