ماهان شبکه ایرانیان

صهیونیست‌ها چگونه دشمنان خود را از سر راه بر می‌دارند؟

در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، اسرائیل بیش از هر کشور غربی دیگری از ابزار ترور و قتل برای حذف افراد استفاده کرده است. به گزارش هفته نامه نیوزویک در بسیاری از موارد رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیده اند که کشتن افراد در راستای پاسداری از امنیت ملی، امری اخلاقی تر و قانونی تر از در معرض خطر قرار دادن جان افراد غیرنظامی است.

روزنامه سازندگی - علیرضا مسعود: در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، اسرائیل بیش از هر کشور غربی دیگری از ابزار ترور و قتل برای حذف افراد استفاده کرده است. به گزارش هفته نامه نیوزویک در بسیاری از موارد رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیده اند که کشتن افراد در راستای پاسداری از امنیت ملی، امری اخلاقی تر و قانونی تر از در معرض خطر قرار دادن جان افراد غیرنظامی است. تکیه اسرائیل بر قتل و ترور به عنوان یک ابزار نظامی تصادفی نیست.

این مسئله ریشه در جنبش صهیونیستی دارد که بر آمده از ترومای هولوکاست و همچنین این باور میان اسرائیلی هاست که آنها چه در سرزمین متعلق به خود باشند یا نباشند، همواره در معرض نابودی قرار دارند و هیچ کس نیز به کمک آنان نخواهد آمد. تحلیلگران معتقدند به دلیل این که اسرائیل همواره در تنش به سر برده است و همچنین درگیری های گوناگونی را در طول تاریخ با ملل مختلف، از جمله اعراب، داشته است بنابراین بیش از پیش بر قدرت اطلاعاتی و نظامی خود افزود و آن را در راستای انجام اهداف خود در برابر جهان پرورش داده و به بلوغ رسانده است. در همین راستا نیز اسرائیل دست به بسط بزرگترین و موثرترین ماشین ترور در تاریخ زده است. در ادامه به بررسی برخی از موفقیت ها و شکست های این ماشین ترور پرداخته ایم.

ماشین ترور موساد

هاینز کروگ

در صبح روز 21 جولای 1962 اسرائیلی ها بدترین کابوس خود را به گوش شنیدند چرا که رسانه های مصری خبر آزمایش موفقیت آمیز چهار موشک زمین به زمین را اعلام کردند و دو روز بعد از آن ارتش این کشور در رژه ای در قاهره این موشک ها را در معرض دید همگان قرار داد و قریب به 300 دیپلمات خارجی به همراه جمال عبدالناصر این رژه را به تماشا نشسته بودند. ناصر با افتخار اعلام کرد که امروز ارتش این کشور قادر است تا هر هدفی را در مناطق جنوب بیروت مورد هدف قرار دهد. هدف این سخنان کاملا واضح بود، مصر به طور مستقیم اسرائیل را تهدید کرده بود.

چند هفته پس از آن اسرائیل دریافت که گروهی از دانشمندان آلمانی نقش اساسی در توسعه این موشک ها بازی کرده اند. اسرائیل ناصر را نیز به مثابه آدولف هیتلر خاورمیانه می دانست و اکنون دانشمندان آلمانی به مسلح شدن او بر ضد اسرائیل کمک کرده بودند و حالا نوبت رسانه های اسرائیلی بود تا در سطحی وسیع این ایده را بازنمایی کنند که «آلمانی های نازی سابق این بار به کمک ناصر آمده اند تا پروژه نسل کشی یهودی ها را ادامه دهند». موساد نیز که اندکی پس از تشکیل اسرائیل در سال 1948 به عنوان نهادی برای رصد و حمایت از اسرائیل در مقابل تهدیدات خارجی به وجود آمده بود، رسیدگی فوق محرمانه ای را در سال 1982 در همین راستا در دستور کار خود قرار داد و اعلام کرد که برنامه موشکی سال 1962 مصر یکی از مهم ترین و تروماتیک ترین حوادث تاریخ جامعه اطلاعاتی اسرائیل بوده است.

ایسر هارل، رئیس وقت موساد، تمام آژانس امنیتی اسرائیل را در بالاترین حد آماده باش قرار داد. نیروهای عملیاتی موساد به سرعت شروع به ورود غیرقانونی به سفارتخانه ها و کنسولگری های مصر در کشورهای اروپایی کردند تا بتوانند از مدارک مرتبط و اسناد این برنامه، عکس تهیه کنند و همچنین با به کارگیری یکی از کارمندان سوئیسی دفتر هواپیمایی مصر در زوریخ توانستند تا هفته ای دو بار، محموله های دیپلماتیک مصر را شبانه تحویل گرفته و با انتقال به خانه ای امن مورد بررسی قرار دهند. موساد به زودی توانست جوانب گوناگون برنامه قاهره را کشف کند و به اطلاعاتی برسد که نشان می داد برنامه مصری ها توسط دو دانشمند برجسته آلمانی به نام های یوگن سنگر و ولفگانگ پیلز بنیان گذاشته شده است و چندی بعد نیز دو دانشمند آلمانی دیگر به نام های پال گونرک و هلیز کروگ به آنها پیوسته اند.

اسناد به دست آمده توسط ماموران عملیاتی موساد نشان دهنده این نکته بود که سیستم موشکی مصر دارای یک ضعف بزرگ است و این خلأ نیز تنها به دست دانشمندان آلمانی قابل حل است و این یعنی اگر دانشمندان آلمانی وجود نداشته باشند، برنامه موشکی مصر نیز ساقط خواهد شد. ایسر هارل برای حل این مشکل راه حلی را پیشنهاد کرد. آدم ربایی یا قتل آلمانی ها.

در اواخر آگوست 1962، هارل به اروپا سفر کرد تا نقشه خود را عملیاتی کند و در همین راستا نیز شخصی به نام صلاح القاهر با کروگ قرار ملاقاتی را هماهنگ می کند. صلاح القاهر خود را یکی از زیردستان کلنل عید الندیم معرفی می کند در حالی که وی متولد عراق و از اعضای مخفی موساد با نام «اودد» بوده است. روز بعد از این دیدار و در برنامه ای مشابه، کروگ در ماشینی که متعلق به نیروهای عملیاتی موساد بوده است، بیهوش و دزدیده شده و سپس با هواپیما از شمال آفریقا و همراه با مهاجران یهودی به اسرائیل منتقل می شود.

بعدها مقامات موساد در این باره به مقامات فرانسوی اعلام کردند که او به دلیل بیماری و درمان به اسرائیل مهاجرت کرده است و عملیات گسترده فریب اطلاعاتی و پخش دروغ را در پیش گرفتند و عنوان کردند که کروگ توسط گروه خلیل ربوده و کشته شده است در حالی که وی در اسرائیل و در زندان های موساد تحت بازجویی بود. در نهایت پس از تخلیه کامل اطلاعاتی، هارل دستور داد تا کروگ را به مناطق بیابانی تل آویو برده و به او شلیک کنند و پس از آن نیز جسد کروگ به وسیله هلیکوپتر به دریا انداخته شد.

ماشین ترور موساد

آلوئیس برونر

موفقیت در انجام این عملیات بن گوریون را تشویق به استفاده بیشتر از این روش کرد. او دست به طراحی و استفاده از اطلاعات ارتش (امان) بالاخص واحد 188 زد که نیروهای ارتش اسرائیل را تحت پوشش به درون کشورهای دشمن گسیل می داشت، هارل معتقد بود که واحد 188 باید با موساد ادغام شود اما بن گورین با این نظر مخالف بود. فرمانده امان مئیر آمیت، باور نداشت که دانشمندان آلمانی باید با مدل بن گوریون کشته شوند. اما به دلیل رقابت درون سازمانی موجود با موساد، او نیز اجازه اقدام نیروهای خود علیه داشنمندان آلمان را کسب کرد و حالا دیگر بازی بر این اساس بود که چه کسی می تواند تعداد بیشتری آلمانی را به قتل برساند.

یوسف باریو، فرمانده واحد 188، تصمیم گرفت که بهترین راه برای حذف دانشمندان آلمانی استفاده از بمب های نامه ای و بسته ای است. مسئولیت این امر بر عهده ناتان راتبرگ، متخصص ترورهای انفجاری قرار گرفت. راتبرگ در این زمان در حال کار روی یک نوع ماده و مدل انفجاری نوین بود که بتواند به اندازه کاغذ نازک و منعطف باشد و در لحظه مناسب نیز منفجر شود. این برگه انفجاری با خروج از پاکت و اتصال دو چاشنی آهنی با یکدیگر، منفجر می شد. اولین هدف برای استفاده از این نوع جدید پاکت انفجاری آلوئیس برونر، یکی از فرماندهان پیشین اس اس تو مسئول اردوگاه درانسی در فرانسه بود. واحد 188 مکان اقامت او را در دمشق سوریه شناسایی کرد؛ جایی که او با اسم جعلی به مدت هشت سال اقامت داشته است.

کشورهای عربی در آن زمان به برخی از سران نازی پناه داده و در ازای آن منافع بسیاری را کسب کرده و آموزش های متعددی را نیز به وسیله نازی ها به روز کرده بودند. او به وسیله الی کوهن، یکی از نفوذی های اسرائیل در وزارت دفاع سوریه، شناسایی شده بود . در روز 13 سپتامبر 1962، برونر بسته ای بزرگ را در دمشق دریافت کرد که پس از گشودن منفجر شد اما او توانست به رغم جراحات شدید، جان سالم به در برد. این مسئله باعث شد تا برخی از مقامات امنیتی اسرائیل با این روش به مخالفت برخیزد. با این اوصاف اما تصمیم به استمرار استفاده از این گونه روش ها ضد دانشمندان آلمانی گرفته شد. مشخص شدن مدل ترور اسرائیلی ها باعث شد تا سازمان اطلاعات مصر نیز دست به اقدامات احتیاطی بزند و اینگونه تمام محموله های پستی دانشمندان آلمانی را به مکانی امن انتقال داده و پس از بررسی در اختیار آنان قرار دهد و این موضوع باعث شد تا ترور این دانشمندان در مصر برای اسرائیل دشوارتر از گذشته شود.

این مسئله باعث شد تا نیروهای عملیاتی اسرائیل به این فکر بیفتند که بمب را در همان جایی قرار د هند که ماموران بسته های پستی را از آنجا تحویل می گرفتند و این جایی نیست جز خط هوایی و هواپیمای مخصوص محموله های پستی. موساد توانست در شب 16 نوامبر با کلیدهای مخصوص ساخت خود به دفتر هواپیمایی مصر در فرانکفورت نفوذ کرده اما موفق به پیدا کردن محموله نشدند و عملیات در روز بعد نیز به موفقیت نرسید اما در عملیات همان شب توانستند محموله را پیدا کرده و بمب را در آن قرار دهند.

ولفگانگ پیلز

اسرائیل پیلز را به عنوان هدف اولیه خود انتخاب کرد چرا که به این نتیجه رسیده بود که او در حال جدایی از همسرش و ازدواج با منشی خود است. وکیل همسر پیلز در هامبورگ مستقر و بدین ترتیب موساد به این نتیجه رسید بمب باید به شک لنامه ای از دفتر این وکیل با همان طرح و نقش باشد چرا که منشی پیلز، نامه های شخصی او را باز نخواهد کرد و بنابراین بمب تنها پیلز را به قتل خواهد رساند. این تحلیل اما اشتباه از آب در آمد و منشی پیلز نامه را گشود که منجر به وارد آمدن صدمات جدی به وی شد و سازمان اطلاعات مصر نیز پی برد که ماجرا از چه قرار است.

هانس کلاین وشتا

این تلاش ها باعث نشد تا آلمانی ها دست از کار بردارند بلکه از طرف دیگر سازمان اطلاعات مصر به استفاده از خبره های امنیتی آلمانی دست زد و در همین راستا نیز هرمان آدولف والنتین، افسر امنیتی پیشین اش را به کار گرفت. هدف بعدی هارل در لیست ترورها، هانس کلاین وشتا و آزمایشگاه او در غرب آلمان بود. هارل پرستوهایی را به فرماندهی ایتان و متشکل از نیروهای موساد و شین بث برای انجام این عملیات به آلمان فرستاد. این نیروها که در ماه های گذشته به کمک واحد 188 رفته بودند، این بار برای انجام عملیاتت با هارل دچار اختلاف نظر شدند که باعث شد او آنها را مرخص کرده و ادامه عملیات را به نیروهای ویژه اسرائیل با اسم رمز «میفراتز» به فرماندهی اسحاق شامیر بسپارد.

چیزی که هارل متوجه آن نشد این نکته بود که والنتین از قبل متوجه این مسئله شده بود که کلاین وشتا، هدف بعدی موساد خواهد بود و در همین راستا نیز او را آموزش داده و مسلح کرده بود. این موضوع باعث شد هنگامی که نیروهای عملیاتی در حال پیاده روی به او حمله کردند تا او را به قتل برسانند، بتواند از خودش دفاع کند و با بالا رفتن تنش ها و جلب توجه دیگران، دو ماشین عملیات و همچنین نیروهای درگیر، از مسیرهای متفاوت فرار کرده و عملیات با شکست مواجه شود. هارل پس از این، تعداد دیگری عملیات برای ترور دانشمندان آلمان انجام داد اما با شکست روبرو شد و بدین ترتیب در بهار 1963، هارل تصمیم گرفت داستان هایی را با مخلوط کردن دروغ و واقعیت به مطبوعات جهان گسترش دهد، مبنی بر این که نازی ها در حال ساخت بمب برای کشورهای عربی در راستای نابودی یهودیان هستند.

نیوزویک در همین راستا عنوان کرده است که بر اساس گزارش سال 1982 موساد، دانشمندان آلمانی در زمان رایش سوم به ثروت دست پیدا کرده بودند و با سقوط آن بیکار شده و به دنبال کسب همان ثروت از جیب مصری ها بوده اند. اما هارل به دنبال بازنمایی چیز دیگری بود. او برای موفقیت در این امر اطلاعاتی را درباره هاینز مایزل، معروف به قصاب یوخن والد یافته بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم توانسته بود از دستگیری و محاکمه فرار کرده و در مصر پناهنده شود.

بن گوریون و شیمون پرز با تاین راهبرد هارل مخالف بودند اما هارل و تندروهایی مانند او همچنان باور داشتند که تفاوتی میان آلمان جدید و نازی ها وجود ندارد. هارل در همین راستا سه روزنامه نگار اسرائیلی را با هزینه موساد به اروپا فرستاد تا درباره کمپانی هایی که برای مصر تجهیزات تهیه کرده اند، اطلاعات جمع آوری کنند تا از طریق اطلاعات آنان عملیات های بعدی را طراحی کند. این کارها باعث شد تا مناخم بگین نیز با هارل مخالفت کند و در نهایت هارل پس از شکست های پی در پی استعفا داده و جای خود را به عنوان رئیس موساد به میر آمیت، رئیس امان بدهد.

ماشین ترور موساد

اتو اسکور تسنی

آمیت نیروهای خبره امان را وارد موساد کرد و ماموریت این سازمان را بازتعریف کرد و تمرکز آن را روی شکار نیروهای نیروهای آلمان نازی قرار داد. او متقاعد شد تا عملیات برای ترور دانشمندان آلمان را نه با بسته های انفجاری بلکه با تیراندازی مستقیم، انفجار یا مسموم کردن آنان ادامه دهد. در رابطه با برنامه موشکی مصر نیز آمیت تصمیم گرفت تا افرادی را از درون این برنامه به خدمت بگیرد و برای این کار نیز افسران خبره ای را مامور کرد که در عین حال روانشناسان قوی نیز بودند.

بکارگیری افراد داخل برنامه موشکی امری زمانبر بود و آمیت به این نتیجه رسید که در کوتاه مدت نیاز است تا افرادی از بیرون وارد شوند اما جدا از والنتین، شخص دیگری نیز وجود داشت که این کار را برای موساد سخت تر می کرد، اتو اسکورتسنی، فرمانده عملیات های ویژه هیتلر و شخص مورد علاقه پیشوا. آمیت به سرعت دستور داد تا هر چه بیشتر درباره درباره اسکورتسنی اطلاعات جمع آوری کنند. او شخصی بود که با چتر در ایران نیز فرود آمده بود و به تعلیم قبیله های محلی برای منفجر کردن خطوط لوله نفتی ایران که در خدمت ارتش متفقین بوده است پرداخته بود و در زمان جنگ نیز افسر ارشد والنتین بوده است. ایتان به دنبال آن بود تا او را به رغم نازی بودن به خدمت موساد درآورد. موساد توانست تا همسر اسکورتسنی را به خدمت خود در آورد و از این طریق اهداف خود را پیش ببرد. با تعقیب و محاکمه آیشمن، پیشنهاد ایتان برای همسر اسکورتسنی، زندگی خالی از ترس و تعقیب بود.

در همین حال همسر او توانست وی را راضی کند تا در جلسه ای با افرادی با هویت جعلی شرکت کند و این مخبر سریعا نیروهای عملیاتی موساد را به این جلسه کشاند. اسکورتسنی در این جلسه و پس از صحبت های بسیار، نهایتا قبول کرد تا برای اسرائیل کار کند و در قبال آن نیز درخواست هایی را از آنان طلب کرد. داشتن پاسپورت اتریشی با نام اصلی خودش، مصونیت کامل از محاکمه تا پایان عمر به امضای نخست وزیر اسرائیل و حذف سریع نام او از لیست تعقیب و مجازات گروه های اسرائیلی و مبلغی پول درخواست های او در این جلسه بود. نخست وزیر اسرائیل مشروح این جلسه و درخواست های اسکورتسنی و همچنین دیدگاه های موافق و مخالف آن را شنیده و سپس با شرایط او موافقت کرد و مرد مورد علاقه پیشوا از این به بعد به عنوان یکی از عوامل کلیدی موسادبه خدمت گرفته شد.

آخرین گام

اسکورتسنی بعد از آن چنان وانمود کرد که در حال ساخت ورماخت دیگری برای رایش چهارم است و در همین راستا نیز نیاز به اطلاعات محرمانه دارد و از این راه می تواند به اطلاعات محرمانه مربوط به موشک های مصر نیز دست یابد. از طرف دیگر اسکورتسنی با همکاری موساد در پی راه حلی بودند تا بتوانند از والنتین نیز اطلاعات کسب کنند. اسکورتسنی به دروغ والنتین را به مادرید برده و او را به هزینه موساد در هتلی بسیار گرانقیمت اسکان داده تا درباره رایش چهارم با یکدیگر و افراد قدیمی نازی صحبت کنند اما چندی بعد عنوان می کند باید دیداری را با چند دوست نزد یک بریتانیایی داشته باشند و والنتین هم قبول کرده و همراه او می رود.

والنتین از همان ابتدای صحبت شک می کند که پای اسرائیل در میان است ولی با برخورد سخت اسکورتسنی سکوت می کند اما قانع نمی شود. والنتین درست حدس زده بود چرا که آن فرد نه شهروند بریتانیا بلکه فردی اسرائیلی تبار و جاسوس موساد به نام «هری باراک» بود. از طریق والنتین و با فریب او لیست افراد درگیر در برنامه موشکی مصر نیز به دست موساد رسید و از همین طریق نیز با برنامه دقیق آمیت، نیروهای عملیاتی تحت پوشش توانستند تک تک دانشمندان آلمانی را تهدید و با پول قانع کنند تا به برنامه ای در آلمان برای هواپیماسازی بپیوندند و برنامه موشکی مصر را رها کنند. موساد معتقد بود که بدون تهدید و قتل نمی توانستند دانشمندان را تنها با پول قانع کنند و این خطر را برطرف کنند. اینگونه موساد بزرگترین ماشین ترور در تاریخ است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان