خوزستان سالهاست گرفتار گرد و غباری شده که بهدلیل برخی از سیاستهای شاید نادرست و همچنین بیتوجهی به حفظ منابع طبیعی، برنامههای دولت برای کنترل این ریزگردها ثمری نداشته و با وجود اجرای برخی از روشهای تثبیت خاک هنوز هم این منطقه شاهد گردوغباری است که زندگی مردم را بهشدت تحتتأثیر قرار داده است.
به گزارش به نقل از روزنامه صبح نو، کانونهای گردوغبار بهعلت تخریب محیطزیست و فرسایش خاک بهوجود آمدهاند و گردوغبار ناشی از آنها بر سلامت و اقتصاد تأثیر مخرب برجای میگذارد. برای مقابله با فرسایش خاک از پوششهایی استفاده میشود که مالچ نام دارد و دو روش کلی طبیعی یعنی استفاده از لاشه برگها و خاکاره و مصنوعی شامل مالچ نفتی و معدنی به کار گرفته میشوند. مالچ نفتی، یکی از فرآوردههای نفتی بوده و حدود 50سال است که مورد استفاده قرار میگیرد. از نقاط مثبت مالچ نفتی این است که کارایی بسیار بالایی دارد و میتواند دوام داشته باشد. با توجه به اینکه کشورمان منبع اصلی نفت را دارد تولید مالچ نفتی میتواند ارزانتر تمام شود. در گذشته تولید مالچ خیلی ارزان بود. «آقای غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان با ارسال نامهای برای رییسجمهوری از پایان موفقیتآمیز عملیات اجرایی مالچپاشی و تثبیت شنهای روان به مساحت 15 هزار هکتار خبر داد.» این شاید یکی از بهترین خبرهای این روزهای نارنجی و خاکستری آسمان خوزستان بود که میشد شنید. اما برخی معتقدند مالچپاشی چاره کار آسمان
ریزگرد زده خوزستان نیست و باید فکری دیگر برای حل این مشکل کرد.
مالچپاشی چاره کار نیست
آقای عباس پاپیزاده نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی درباره میزان تاثیرگذاری مالچپاشی در کنترل میزان گردوغبار در منطقه خوزستان به روزنامه «صبح نو» میگوید: «مالچباشی تقریباً 10 درصد سطح بحرانی ما را میتواند کنترل کند، قسمت اعظم مشکلات ما مربوط به خشک شدن تالابهاست و مشکلات این تالابها هم با مالچپاشی حل نمیشود.» او ادامه میدهد: «یکسری کانونهای ریزگرد قدیمی داشتیم که این کانونها حدود 50سال پیش هم با مالچپاشی کنترل میشد و الان مجدداً همان مناطق مالچپاشی میشوند، اما 80 تا 90 درصد فضای کانونهای بحرانی ما مربوط به اراضی است که قبلاً تالاب و آبگیر و محل تجمع آب بودهاند.» پاپیزاده اضافه میکند: «الان همین محلها که خشک شدهاند ریزگرد بسیار کوچکی را ایجاد میکنند که بهوسیله کوچکترین جریانات هوایی قابل جابهجایی است و باید راههای دیگری را برای مقابله با این ریزگردها انتخاب کنیم. بهعنوان مثال آبگیری و پخش سیلاب مصنوعی، احیای تالابهای قدیمی و درختکاری و بوتهکاری در برخی از نواحی -که فضای خاص خودش را میطلبد- اقداماتی است که میتواند در اینباره کمک رسان باشد.»
سدسازی بیرویه
نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سؤال که اتخاذ چه سیاستهایی باعث خشک شدن تالابها و بروز وضعیت کنونی شده است، میگوید: «عوامل مختلفی باعث شده که به اینجا برسیم، یکی از این موضوعات سدسازیهای بیرویهایاست که اتفاق افتاده است و مازاد آبهایی که باید در تالابها ذخیره میشد در پشت سدها ذخیره شده است.» او ادامه میدهد: «قبل از سدسازی با سیلابهای فصلی و بارشهای رگباریای مواجه بودیم که منطقه وسیعی از دشت خوزستان را دربر میگرفت بعد از ساخت سدها این سیلابها در پشت سد کنترل شد و به میزان تنظیمشده و قابل کنترلی آب از سد خارج میشود که نهایتاً میتواند کف رودخانهای با عرض 100 یا 200 متر را دربرگیرد، یعنی دیگر خبری از سیلابهای قدیمی نیست.» پاپیزاده معتقد است: «سیلابها روشی برای آبیاری فصلی جلگه خوزستان بود، یعنی به یکباره 40 تا 50 هزار کیلومتر مربع در یک بارندگی دچار سیلاب میشد و منطقه را بهصورت اتوماتیک آبیاری میکرد. الان فقط کف رودخانهها آب جریان پیدا میکند.» او تاکید میکند: «قبلاً این منطقه بهدلیل وجود همین سیلابها از پوشش گیاهی بالایی برخوردار بود، اما با از بین رفتن این سیلابها بهدلیل سدسازی منطقه دچار خشکی شد.»
انتقال آب
نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه انتقال آب هم روی خشک شدن منطقه بیتأثیر نبوده است، میگوید: «طبیعت بهگونهای است که شرایط سازگاری را برای خود و محیط پیرامونش فراهم کرده است، چنانچه حقابه طبیعی را دستکاری کنیم مسلماً اثرات منفی آن در جایی خودش را نشان میدهد.» او اضافه میکند: «الان یکمیلیاردو200میلیون مترمکعب آب در سال از دو سرشاخه دو رود اصلی این منطقه به دیگر استانها منتقل میشود و این کاهش دبی رودخانهها تاثیرش را در تالابها و مسیر خود رودخانهها را نشان میدهد.»
اختلال در زندگی
پاپیزاده در پاسخ به این سؤال که آیا طرحهای درختکاری که قرار بود در دشتهای استان خوزستان صورت پذیرد انجام شده یا خیر، اینطور پاسخ میدهد: «بخشی از این درختکاریها انجام شده است ولی عدد دقیقی در اینباره ندارم، درحالحاضر درختکاری، بوتهکاری، مالچپاشی و پخش سیلاب مصنوعی در حال انجام است، اما بههرشکل سرجمع اقداماتی که انجام شده به نسبت عرصه 350هزار هکتاری که باید کنترل شود چیزی حدود 10درصد تحتپوشش قرار گرفته است.» او با بیان اینکه گردوخاک زندگی مردم را مختل کرده است، ادامه میدهد: «از تحصیل دانشآموزان که علاوهبر ایام تعطیل رسمی هفتهای یکی، دو روز مدارس تعطیل هستند گرفته تا بروز بیماریهای پوستی و گوارشی در مردم و بروز خسارت به بخش کشاورزی و 20 تا 30 درصد کاهش عملکرد بخش کشاورزی، مشکلات مختلفی هستند که مردم در این منطقه با آن مواجهاند.» برخی کارشناسان معتقدند مالچپاشی به تنهایی معنی ندارد، موفقیت در کنترل کانونهای گردوغبار، بستگی به چند موضوع دارد. اول یک برنامه طولانیمدت و پایدار باید وجود داشته باشد. یعنی دولتی که مستقر است و دولتهای بعدی، این رویه را با یک برنامه منسجم ادامه بدهند. دوم اینکه از تخصصهای غیر کشاورزی از قبیل علوم مهندسی و دانشهای دیگر و تخصصهای بین رشتهای استفاده شود برای اینکه این مشکلات را برطرف کرد و سوم اینکه منابع آب باید به شکلی حفظ شود که بتواند پوشش گیاهی را حفاظت و حمایت کند.