اصول و روشهای کلی در تربیت فرزندان
در ادامه، به برخی از اصول و روشهایی اشاره میکنیم که توجه به آنها افزون بر تأثیر مثبتی که بر عزت نفس کودک دارند، موجب بهبود روابط والد - کودک و در نتیجه، رضامندی بیشتر از زندگی میشوند.
1. سبکهای فرزندپروری
همهی ما در تربیت فرزندانمان از روشهایی استفاده میکنیم. روانشناسان این روشها را به پنج دسته تقسیم میکنند. (1)
الف) فرزندپروری مستبدانه
اول: ویژگیها
- قوانین بسیار سخت و انعطافناپذیری برای کودک گذاشته میشود.
- رابطهی والدین با کودک بسیار سرد و غیرصمیمانه است.
- والدین انتظارهای خود را از کودک با فشار و تنبیه عملی میسازند.
- به کودک استقلال داده نمیشود.
- والدین، خودشان برای کودک تصمیم میگیرند و به نظراتش گوش نمیدهند به این معنا که در انتخابهای شخصی او دخالت میکنند که این دخالت ناشی از سختگیری بیجاست.
- نگرش والدین این است: «باید این کار را انجام بدهی؛ چون من از تو خواستهام!»
دوم: پیامدها
فرزندانِ والدینِ مستبد مضطرب، ناخشنود، گوشهگیر و غمگیناند و عزت نفس و اعتماد به نفس پایین دارند. پسران این والدین بیشتر خشم و سرپیچی نشان میدهند و دخترانشان وابسته میشوند. به نظر میرسد هر دو حالت یاد شده نوعی جبران عزت نفس پایین است. پسران متوجه میشوند والدین برای نظرات و شخصیت آنها ارزشی قایل نیستند. از این روی، با پرخاشگری میکوشند خودشان را ثابت کنند. (2) دختران نیز با وابستگی شدید به والدین، عزت نفس ضعیف خود را جبران میکنند. در آموزههای اسلامی نیز از تحمیلهای ناروا نهی شده است.
تکریم کردن و احترام به کودک این پیام را به او القا میکند که از نظر والدین فردی با ارزش است. حس ارزشمندی در کودک موجب افزایش عزت نفس وی میشود و او را از بسیاری از اختلالات روانی باز میدارد. امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) میفرمایند: «آداب و رسوم خود را به زور به فرزندان تحمیل نکنید؛ چرا که آنان برای زمانی غیر از زمان ما آفریده شدهاند». (3)
ب) فرزندپروری سهلگیرانه
اول: ویژگیها
- والدین صمیمی، اما سهلگیر و بیتوجهاند.
- والدین توقع کم و کنترل محدودی بر فرزندان خود دارند.
- کودک در تصمیمگیریهایشان کاملاً آزاد است.
- فرزندان این والدین هرگاه بخواهند میخورند و میخوابند و هر اندازه دوست داشته باشند تلویزیون میبینند.
دوم: پیامدها
کودکان در این سبک تربیتی تکانشی، پرخاشگر، سرکش و نافرمان میشوند. آنان پرتوقع و وابسته به والدیناند و در تکالیف مدرسه و زندگی روزمره استقامت کمتری دارند. احتمال وابسته شدن پسران به والدین در این سبک بسیار است. در این رابطه امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: «بدترین پدران کسانیاند که در نیکی کردن به فرزندانشان افراط کنند». (4) امام حسن عسکری (علیهالسلام) نیز میفرمایند: «جرئت و جسارت فرزند در دوران کودکی مقابل پدر، نارضامندی پدر را در بزرگسالی به دنبال خواهد داشت». (5)
ج) فرزندپروری بیاعتنا
اول: ویژگیها
- در این روش، والدین ارتباط و کنترل کمی بر فرزندان دارند.
- آنان در قبال فرزندان بیتفاوتاند.
- از نظر عاطفی سرد و افسردهاند.
- به اندازهای در استرسهای روزمره غرقاند که زمان و انرژی کمی برای بچهها دارند.
- این روش در حالت افراطی خود نوعی بدرفتاری با کودک است که غفلت نامیده میشود.
دوم: پیامدها
کودکان چنین پدر و مادرانی عزت نفس پایین دارند و در مهارتهای گوناگون شناختی، هیجانی و اجتماعی افت میکنند. پرخاشگری، ضعف در کنترل هیجانها (مانند ضعف در کنترل خشم)، مشکلات تحصیلی و رفتارهای ضداجتماعی (مانند دزدی و مصرف مواد)، از جمله مشکلات آنهاست.
د) فرزندپروری مقتدرانه
اول: ویژگیها
- در این روش، که روش موفقی در فرزندپروری است، والدین پذیرش و روابط خوبی با فرزندان دارند.
- روشهای کنترل مناسب و قاطعانهای را اعمال میکنند.
- صمیمی و دل سوزند و در قبال نیازهای کودک حساساند.
- افزون بر محبت و توجه فوقالعاده به فرزندان، به آنان اجازه میدهند کم کم استقلال خود را کسب کنند.
- فرزندان از داشتن روابط خود با والدین احساس لذت و شادی میکنند؛ زیرا کنترل والدین قاطعانه است، نه پرخاشگرانه.
- والدین برای انتظارات و دستورهای خود دلیل منطقی میآورند و در کنار آن، فرزندان را برای انجام رفتارهای درست ترغیب میکنند.
نکته:
استفادهی پیاپی از جملههای سلبیه (نخور، نکن، نرو و...) به یادگیری رفتارهای مطلوب در کودکان کمک نمیکند، بلکه احساس عزت نفس آنان را پایین میآورد. بکوشید پیش از هر جملهی سلبیه، نخست منطق خواستهی خود را به زبان کودک بیان کنید و پس از بیان جملهی سلبیه، یک جملهی ایجابیه (مثبت) نیز بگویید. اگر به کودک میگویید: «پدرت خواب است. با برادرت با صدای بلند بازی نکن»، مناسب است که یک بازی بی سر و صدا نیز پیشنهاد کنید. در این صورت، ما چون به نیاز آنان یعنی بازی کردن توجه کردهایم، به حرفمان بهتر عمل میکنند.
دوم: پیامدها
قاطعیت در برخورد با کودکان ویژگیهای مثبت فراوانی به همراه دارد: عزت نفس بالا، خوشبینی، خویشتنداری و اعتماد به نفس بالا، استقامت (کم نیاوردن) در انجام تکالیف، همکاری، پختگی و مسئولیتپذیری اجتماعی و اخلاقی و عملکرد تحصیلی خوب.
نمونهای از روش مقتدرانه:
سلمان در انجام تکالیف اهمال میکند و اغلب صبح زود، پیش از مدرسه با عجله مشق مینویسد. این کار، افزون بر اینکه والدینش را آزار میدهد، موجب بدخطی مشقها و اشتباههای فراوان او میشود. معلم بارها او را سرزنش کرده است. در این چند روز اخیر، او اعتقاد پیدا کرده که مدرسه جای بدی است و معلمها نیز آدمهایی مزخرفاند.
پدر و مادر جلسهای مشترک با سلمان گرفتند و در آن با موافقت سلمان برای انجام تکالیف قانونی وضع کردند. بنابراین قانون، سلمان هر روز پس از بازگشت از مدرسه فرصت دارد بیدرنگ به مدت 1/5 ساعت استراحت کند. سپس باید به مدت 1/5 ساعت مشغول انجام تکالیفش شود. پس از انجام تکالیف در مدت مشخص شده، یک برچسب به سلمان داده میشود و مادر از او با میوه پذیرایی میکند. اگر سلمان در پایان هفته به والدینش چهار برچسب ارائه کند، جایزهای را که از پیش در جلسه برایش تعیین شده است دریافت میکند. اما اگر کمتر از چهار برچسب ارائه کند، بنا بر توافق، در پایان هفته نمیتواند از رایانه استفاده کند (سلمان براساس یک قانون تنها جمعهها به استفاده از رایانه مجاز است).
پرسش
1. در کدام یک از سبکهای چهارگانه ممکن است کودک لوس بار آید؟
2. به نظر شما والدین در برابر مشکلی که در نمونهی بالا مطرح شد، با توجه به هر یک از سه سبک فرزندپروریِ دیگر چه اقدامی میکنند؟
الف) فرزندپروری مستبدانه:
......
ب) فرزندپروری آسانگیرانه:
......
ج) فرزندپروری بیاعتنا:
......
ه) فرزندپروری با حفظ کرامت
در این روش، افزون بر وجود ویژگیهای سبک فرزندپروری مقتدرانه، که محبت و قاطعیت و پرهیز از طرد کودک و بیاعتنایی به اوست، به بعد تکریم کودک نیز اهمیت داده میشود. در دین اسلام نیز هر چند از محبت افراطی به کودک نهی شده (6) و به قاطعیت و سازشناپذیری در مقابل اشتباههای کودک و امر و نهی کردن (7) دستور دادهاند، پیوسته در سنت پیامبر اسلام (ص) بر مهربانی، (8) بازی (9) و بوسیدن (10) کودکان تأکید شده است. در بعد تکریم کودک، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «فرزندانتان را تکریم کنید و آنان را به نیکی تربیت کنید تا آمرزیده شوید». (11) پیامبر اسلام هرگاه با کودکی روبهرو میشدند، به او سلام میکردند. (12)
تکریم کردن و احترام به کودک این پیام را به او القا میکند که از نظر والدین فردی با ارزش است. حس ارزشمندی در کودک موجب افزایش عزت نفس وی میشود و او را از بسیاری از اختلالات روانی باز میدارد. بسیاری از نوجوانان بزهکار علت روی آوردن خود را به مواد مخدر این میدانند که میخواستهاند ثابت کنند بزرگ شدهاند. در واقع آنان نتوانستهاند این احساس بزرگی را در کودکی از طریق والدین به دست آورند. بنا بر برخی پژوهشهای علمی، (13) اختلالهای مصرف مواد با کیفیت روابط خانوادگی ارتباط دارد.
کودک در هفت سال نخست مقام سیادت دارد؛ یعنی والدین باید در خدمت نیازهای او باشند و زمینهی رضایت و رفاه کاملش را فراهم آورند؛ او را گرامی بدارند و کاری نکنند که احساس بیارزشی و طرد شدن کند. شما پیوسته واژههایی مانند «تشویق» و «پاداش» را برای تقویت کارهای خوب کودک میشنوید. در وهلهی نخست به ذهن بسیاری از والدین خطور میکند که منظور از تشویق و پاداش، استفاده از مادیات است؛ مانند دادن یک اسباببازی یا شکلات؛ در حالی که بیزحمتترین، اما مؤثرترین و پایدارترین تشویق، دادن حس افتخار به کودک است. وقتی سلمان کوچولوی سه ساله به پدرش که تازه از سر کار برگشته بود سلام کرد، مادر به او گفت: «وقتی به بابا سلام میکنی، خیلی خوشحال میشوم. با خودم میگویم چه پسر خوب و فهمیدهای دارم. من به داشتن پسری مثل تو افتخار میکنم». در اینجا مادر نخست رفتار سلمان را توصیف کرد (وقتی به بابا سلام میکنی)؛ سپس احساس درونی خود را شرح داد (خیلی خوشحال میشوم)؛ و در ادامه او را تکریم کرد (با خودم میگویم چه پسر خوب و فهمیدهای دارم. من به داشتن پسری مثل تو افتخار میکنم). در واقع، مادر سلمان طی عبارتی کوتاه، سه نوع از بهترین و مؤثرترین اصول تربیت کودک را به کار گرفت:
1. توصیف رفتار مطلوب کودک؛ 2. بیان احساس خود دربارهی آن؛ 3. دادن حس افتخار به او.
2. تکریم و آثار آن: توجه به مراحل گوناگون تحول
کرامت نفس در جای جای زندگی کودک و مراحل گوناگون تحول او کانون توجه اسلام است و پیامدهای آن را در نوجوانی و بزرگسالی به روشنی میتوان دید. برای مثال، در حدیث شریف مشهور، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
الولد سید سبع سنین، و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین، فان رضیت مکانفته لاحدی و عشرین والا فاضرب علی جنبه؛ فقد اعتذرت الی الله؛ (14) «فرزند هفت سال آقاست؛ هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر. اگر در بیست سالگی از تربیت او راضی بودی که بسیار خوب، وگرنه به پهلویش بزن [تا دنبال کار خودش برود] که نزد خداوند معذوری».
بنابر این حدیث، کودک در هفت سال نخست مقام سیادت دارد؛ یعنی والدین باید در خدمت نیازهای او باشند و زمینهی رضایت و رفاه کاملش را فراهم آورند؛ او را گرامی بدارند و کاری نکنند که احساس بیارزشی و طرد شدن کند. البته همانگونه که قرار نیست غلام چاپلوسی ارباب خود را کند و مأمور با گفتن عبارت «من مأمورم و معذور» اوامر نامعقول و غیرشرعی رئیسش را اطاعت کند، والدین نیز تا آنجا که خواستههای کودک برای خودش و دیگران زیانی نداشته باشد یا منع شرعی و قانونی در میان نباشد، باید به وی خدمت کنند. خداوند در سورهی تحریم میفرماید: «خودتان و خانوادهتان را از آتش نگاه دارید». (15) یکی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) پرسید: «چگونه خانوادهمان را از آتش نگه داریم»؟ ایشان فرمودند: «به آنان، امر و نهی کنید». (16) بنابراین منع کردن کودک از کارهای زیانبار، با محترم شمردن و تکریمش منافاتی ندارد.
طبیعی است که وقتی کودک از والدین خود محبت و احترام دیده باشد، در هفت سال دوم بهتر و راحتتر از خواستههای آنان و مربیان پیروی میکند و به اصطلاح حدیث شریف، «عبد» میشود. کودکانی که در سنین پیش دبستانی به علت طرد شدن و کمبود عواطف، ارتباط و دلبستگی مناسبی با والدینشان برقرار نکردهاند، در سنین دبستان ممکن است به لجبازی و پرخاشگری روی آورند؛ (17) در حالی که از حدیث رسول اکرم (ص) استنباط میشود که دادن مقام آقایی و سیادت به کودک در هفت سال نخست، به مقام بندگی در هفت سال دوم میانجامد. در نتیجه، والدین در زمینه تحصیل و آموزش کودک خود که به درستی پرورش یافته، (18) با مشکلات کمتری روبهرو میشوند.
در مرحلهی سوم که دورهی نوجوانی است و از دیدگاه برخی روانشناسان دورهای بسیار حساس است، (19) کودکی که در هفت سال نخست به اندازهی کافی محبت دیده و در هفت سال دوم به شکل مناسبی از آموزش و ادبآموزی برخوردار شده، آماده است تا مشاوری امین و خدمتکاری وظیفهشناس برای والدینش باشد. اما اگر مراحل پیشین به خوبی طی نشده باشد و کودک شأن و منزلتی در خود نیابد، ممکن است در نوجوانی برای اثبات خویش و کسب احساس خود ارزشمندی که از آن بیبهره است و برای جبران دلبستگی ضعیف با والدین، به رفتارهای بزهکارانه روی آورد. (20) و (21)
3. واکنش به ناسازگاری کودک و تأثیر آن بر عزت نفس او
با توجه به تنوع در سلایق و تفاوتهای موجود در میزان توانایی و شناخت عقلی و اخلاقی میان افراد گوناگون، همواره تعارضهایی را در روابط والد - کودک میبینیم. کودکان در سنین مختلف، از شیرخوارگی تا سنین پیوسته به نوجوانی، رفتارهایی انجام میدهند که باعث ناراحتی و خشم والدین میشود. واکنش نامناسب به این هیجانها، آثار منفی چشمگیری بر عزت نفس کودک به جا میگذارد. در این بخش، با سه نوع گوناگون واکنش و آثار آن بر عزت نفس آشنا میشوید.
الف) واکنش پرخاشگرانه
در این نوع واکنش، والدین، در پاسخ به لجاجتها و ناسازگاریهای کودک به انواع پرخاشگری روی میآورند: پرخاشگری جسمی مانند کتک زدن یا هل دادن؛ پرخاشگری کلامی مانند اسم گذاشتن روی کودک (تنبل یا بیعرضه)؛ تهدید به پرخاشگری جسمی (اگر این کار را دوباره تکرار کنی، میزنمت)؛ یا پرخاشگری رابطهای، مانند طرد کودک (چون این کار را کردی دوستت ندارم). (22)
والدین با این روش ضعف خود را نشان میدهند؛ زیرا کودکان به طور دقیق میدانند که والدین از سر درماندگی به پرخاشگری دست میزنند. بدون شک این فکر که پدر و مادرم ضعیفاند، احساس بیاتکایی و ناامنی را به کودک تزریق میکند. از سوی دیگر، کودک وقتی کتک میخورد، خود را موجودی بیارزش میپندارد؛ زیرا احترامی را از سوی والدین به خود نمیبیند. تأثیر دیگر پرخاشگری نیز این است که با توجه به الگو بودن والدین برای فرزندان، کودک رفتار پرخاشگرانهی آنان را تقلید خواهد کرد. بیتردید پرخاشگری کودک شما با دیگران بدون پاسخ باقی نمیماند و به تنبیه و سرزنش او میانجامد که این نیز گامی بزرگ برای کاهش عزت نفس است.
ب) واکنش منفعلانه
گاهی والدین در برابر ناسازگاری فرزند خود تسلیم میشوند. برخی میگویند: «حوصلهی جر و بحث با او را ندارم»؛ برخی دیگر میگویند: «زورم به او نمیرسد»؛ و دیگرانی نیز میگویند: «بچه باید آزاد باشد تا خوب رشد کند». حال آنکه اگر فرزند شما مرتکب کار اشتباهی شده باشد، برای مثال بدون اجازه وسایل بازی خواهر کوچکترش را برداشته باشد، سکوت شما به معنای تصدیق رفتار اوست. تصدیق به این معناست که بازهم میتوانی این کار را انجام بدهی. کودکان در این خانوادهها از اعتماد به نفس کمی برخوردارند؛ لوس بار میآیند و دچار پرخاشگری میشوند.
نکته:
در برخی موارد، استثناهایی وجود دارد که در آنها باید از روش نادیده گرفتن یا بیاعتنایی استفاده کرد. کودک چهارسالهای که واژهی زشتی را از دیگران آموخته و پیوسته در خانه تکرار میکند، اگر با شماتت و حتی نصیحت پیاپی والدین روبهرو شود، به آن واژه حساس میشود و آن را بیشتر به کار میبرد. اما اگر والدین تنها یک بار به طور منطقی زشت بودن آن را توضیح دهند و در ادامه تنها بیاعتنایی کنند، به احتمال بیشتری به حذف این واژه از خزانهی واژههای کودک خود کمک میکنند. شماتت والدین، هرچند توجهی منفی به کودک است، به هر حال نوعی توجه است و یک تقویت کننده به شمار میآید. اما بیاعتنایی یا بیتوجهی کامل، موجب ضعیف ساختن رفتار کودک و در نتیجه، خاموشی آن میشود.
ج) واکنش قاطعانه
در روش قاطعانه، که بهترین واکنش و مؤثرترین آنها بر عزت نفس به شمار میآید، والدین بدون توسل به پرخاشگری، به هدف خود یعنی منع کودک از رفتار نامطلوبش توفیق مییابند. آنان با آرامش کامل و بدون نشانههای خشم در چهره، به طور منطقی اشتباه بودن رفتار کودک را توضیح میدهند و با قاطعیت از او میخواهند که آن را متوقف سازد و دوباره تکرار نکند. آنان برای اینکه مطمئن شوند، به حرفشان عمل میشود، با در نظر گرفتن مشوقها محرومیتهایی از آن پشتیبانی میکنند.
یکی از روشهای قابل استفاده در اینگونه واکنش، همدلی است. همدلی یعنی من احساسات تو را درک میکنم. وقتی سلمان میکوشید برادرش را به علت خط کشیدن روی دفترش کتک بزند، مادر به او گفت: «عزیزم، میدانم که خیلی از این مسئله عصبانی هستی و فکر میکنی دفترت زشت شده است. ولی در این خانه کتک زدن جایی ندارد؛ چون باعث میشود رابطهی شما با هم بد شود و همیشه عصبی باشید. بیا با هم برای حل این مشکل فکر کنیم».
کودکانی که در معرض قاطعیت والدین قرار میگیرند، این سبک را در زندگی خود پی خواهند گرفت. همچنین آنان از مهارتهای اجتماعی خوبی برخوردار خواهند شد؛ مانند جرئتمندی، برقراری ارتباط مؤثر و همدلی. عزت نفس، اعتماد به نفس و کنترل خشم آنان نیز بسیار بالا خواهد رفت.
یک نمونه و سه واکنش
میز غذا آماده شده بود و همه دور آن نشسته بودند. اما سلمان به غذا لب نمیزد. او میگفت: من این غذا را دوست ندارم. در جدول پایین سه نوع واکنش والدین توضیح داده شده است. حدس بزنید هر کدام به کدام یک از سه نوع واکنش مربوط است؟
توضیح واکنش
|
نوع واکنش
|
شاید مزهی غذا خیلی برایت جالب نیست، اما این غذا برای سلامتت لازم است. ناهار امروز همین است. اگر نخوردی، تا زمان شام از خوراکی خبری نیست. اما اگر خوردی، بعد از غذا دسری را که دوست داری برایت درست میکنم.
|
؟
|
(مادر با نشان دادن خشم شدید در چهرهاش و با مشت های گره شده:) این چه حرفی است؟ زود باش غذایت را بخور. اگر نخوردی شب که پدرت آمد به او می گویم دعوایت کند. فردا هم که مدرسه آمدم به معلمت می گویم سلمان اصلاً حرف مرا گوش نمیکند.
|
؟
|
(مادر بدون اینکه حتی به سلمان نگاهی بیندازد:) خب نخور. پاشو داخل یخچال ببین اکر چیزی پیدا کردی بخور (اما اصرار سلمان باعث می شود مادر از سر سفرهی ناهار بلند شود و برای او نیمرو درست کند و در ذهنش نیز مرتب به خودش و سلمان بد و بیراه بگوید).
|
؟
|
4. حفظ نقشها در خانواده
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار خانواده بر کودکان، استرسهای مربوط به ساختار و نقشهای موجود در خانواده است. خانوادههای بدون ساختار مشخص که در آنها کودک جای پدر، و پدر جای کودک مینشیند، خانوادههایی ناسالماند که سلامت فرزندان را به خطر میاندازند.
سلمان به شدت سرما خورده بود و سرفه میکرد؛ با این حال اصرار داشت که از شیرینی داخل یخچال بخورد. مادر چند بار گفت: «نه» و حتی سر او داد کشید، اما سلمان دست بردار نبود. سرانجام مادر کوتاه آمد و شیرینیای به او داد. در این داستان کوتاه نقش ماددری و فرزندی عوض شد: فرزند دستور داد و مادر اطاعت کرد. در این موقعیت، هرچند به طور موقت آرامش حکمفرما شد، در درازمدت نه تنها جو خانواده به شدت متشنج میشود، بلکه آثار منفی زیادی بر کودک به جا میماند؛ زیرا کودک میآموزد که از والدین متوقع باشد و اگر به خواستهاش نرسید با توسل به فریاد و حتی کتک زدن به آن برسد.
کودکانی مانند سلمان در نوجوانی اعتماد به نفس پایین دارند؛ زیرا در کودکی والدینی مقتدر و خانوادهای منسجم نداشتهاند. به رغم باور نادرست بسیاری از والدین، بچهها خواهان آزادی نامحدود نیستند. آنان اغلب نظام مبتنی بر ساختارِ تا اندازهای مقتدرانه را به نظام بدون ساختار ترجیح میدهند. بچهها به محدودیت نیاز دارند و اگر محدودیتی در کار نباشد، مضطرب میشوند. به همین دلیل، گاهی محدودیتها را با اصرار، گریه و حتی قهر و پرخاشگری میآزمایند. آنان میخواهند بدانند که محدودیتی وجود دارد یا نه. (23) در مثال بالا، سلمان از اینکه مادرش کوتاه آمد در ظاهر خوشحال است و احساس غرور میکند، اما در واقع، به نظر او مادرش کسی نیست که بتوان به وی تکیه کرد و با وجودش احساس آرامش و امنیت داشت. کودکان ما به تکیهگاهی محکم نیاز دارند تا بتوانند بدون دغدغه به رشد سالم خود ادامه دهند.
در بسیاری از خانوادهها، نقش پررنگ پدر در تربیت فرزندان، نه تنها تکیهگاهی مستحکم برای فرزندان است، بلکه به رشد روانی آنان فوقالعاده کمک میکند. خداوند به علت ویژگیهای خاصی که در جنس مرد قرار داده، او را در برخی شیوههای تربیتی موفقتر گردانیده است. برای مثال، به نظر میرسد بیشتر پدران در برخورد قاطعانه با فرزندان میتوانند بسیار موفقتر از مادران باشند. اغلب مادرانی که به روانشناسان مراجعه میکنند، معتقدند که پسر یا دخترشان حرف پدر را بهتر اطاعت میکند، اما در برابر مادر لجاجت بیشتری دارد. اگر پدرها بتوانند ارتباط مؤثر بیشتری در خانه داشته باشند، به طور حتم فرزندان سالمتر و بانشاطتری در جامعه خواهیم داشت. در واقع، نوع رفتار و ارتباط پدر و مادر با فرزند، مکمل یکدیگر است و اگر هر دو در کنار هم نباشند، ممکن است برای کودک مشکلاتی پیش آید.
در خانوادههایی که از نعمت پدر محروماند، مشکلات عاطفی مانند غم، افسردگی، نقایص رشدی و هوش پایین، به ویژه مشکل در درس ریاضی شایع است. (24) اما حضور فعالانهی پدر، به ویژه اگر در تنظیم مقررات خانه و تصمیمگیریهای خانوادگی نقش غالب را ایفا کند، موجب رشد بهتر فرزندان، خواه پسر یا دختر میشود. (25) امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «مصونیت کودکان از خطرها و انحرافها، در پرتو صلاحیت و شایستگی پدران آنان است». (26)
توجه به سطوح تحول کودک
کودک از لحظهای که متولد میشود، دگرگونیهای متنوعی را از نظر جسمی، روانی، عاطفی و شناختی تجربه میکند. والدینی در تربیت فرزندشان موفقاند که این دگرگونیها را به خوبی رصد کنند و تعامل و رفتارشان را با کودک با آن دگرگونیها تطبیق دهند. آنان با شناخت ویژگیهای مراحل گوناگون رشد کودک و نیازهای مرتبط با هر مرحله، از شیرخوارگی تا نوجوانی و حتی بزرگتر، میتوانند به خوبی به کودک خود کمک کنند.
در دورهی شیرخوارگی، مسئولیت اصلی والدین برآوردن نیازهای کودک به گونهای ثابت و همراه با حساسیت است. (27) اگر نیازهای کودک در این مدت به خوبی برطرف نشود، در بزرگسالی دچار مشکلات روانشناختی بسیاری میگردد. مادر نباید به گریهی کودک شش ماههاش به این بهانه دیر پاسخ دهد که میخواهم یاد بگیرد که قرار نیست هرچه خواست بیدرنگ باید برایش آماده شود. در این سن، مادر باید همواره در دسترس کودک باشد و در قبال برآوردن نیازهایش حساسیت نشان دهد. اگر والدین در دورهی شیرخوارگی به گریهی کودک حساس باشند و به سرعت خود را به او برسانند، اگر گرسنه است سیرش کنند و اگر ناخوش است آرامش کنند، زمینهی بسیار خوبی را برای عزت نفس بالا در بزرگسالی او فراهم میسازند. بنابر فرمایش امام صادق (علیهالسلام) روزی پیامبر اکرم (ص) به رغم اهمیت فوقالعادهای که برای نماز قایل بودند به علت شنیدن صدای گریه یک کودک، نماز خود را به سرعت خواندند. (28)
سنین پیش از دبستان (7-2 سالگی) زمان مناسبی است که والدین در برابر درخواستهای غیرمنطقی، خطرناک یا عجولانهی کودک ایستادگی کنند؛ زیرا او میتواند ضرورت ارضا نشدن نیاز یا به تأخیر افتادن آن را درک کند. از سویی تا حدودی دلایلی منطقی والدین را برای انجام ندادن یا تأخیر در اجابت آن خواسته متوجه میشود. بنابراین نه تنها عزت نفسش کاهش نمییابد، بلکه افزایش مییابد؛ زیرا اولاً به صورت منطقی دلایل رد شدن درخواستش بیان شده؛ ثانیاً - بنابر روش فرزندپروری مقتدرانه با حفظ کرامت - صمیمیت و احترام کافی را از والدین در موقعیتها و مکانهای دیگر دریافت کرده است.
البته در سنین پیش دبستانی، که نیاز به آزادی عمل و دستکاری اشیا نیز وجود دارد، باید در حد امکان به کودک استقلال کافی داده شود. برای مثال، والدین اجازه دهند کودک تا حد امکان با دست خودش غذا بخورد و در کارهای خانه همکاری کند. همچنین در این سنین، که سن بازی و اجتماعی شدن نامیده میشود، امکان بازی و ارتباطهای اجتماعی را برای او فراهم سازند.
به طور کلی، توجه به تواناییهای شناختی کودک در هر دورهی سنی، به بهبود عزت نفس او کمک میکند. از این روی، لازم است والدین اطلاعات لازم را دربارهی سطح تحول کودک خود با مطالعهی کتابهای روانشناسی و مشورت با روانشناسان به دست آورند تا از انجام اموری که موجب کاهش عزت نفس کودکشان میشود، جلوگیری کنند.
گاه والدین از سر دلسوزی به کارهایی دست میزنند تا عزت نفس فرزندشان افزایش یابد، اما نادانسته در حق او ستم روا میدارند. برای نمونه، مادر سلمان شنیده بود که موفقیت تحصیلی در مدرسه موجب احساس شایستگی و ارزشمندی در کودک میشود و در جوانی به موفقیت او میانجامد. از این روی، پیوسته او را با هم کلاسیهایشان مقایسه میکرد و از سلمان میخواست از آنان بهتر باشد. اما جالب است بدانید بنا بر پژوهشهای علمی، کودکان چینی و ژاپنی به رغم پیشرفت تحصیلی بیشتر، در عزت نفس از امریکاییها نمرهی کمتری میگیرند؛ زیرا در کلاسهای آسیایی رقابت شدید حکمفرماست و فشار زیادی برای پیشرفت به دانش آموزان وارد میشود. (29)
نمایش پی نوشت ها:
1. بنجامین سادوک و ویرجینیا سادوک، خلاصهی روانپزشکی: علوم رفتاری / روانپزشکی بالینی، ترجمهی فرزین رضاعی، ج 1، ص 56؛ لورا برک، روانشناسی رشد (از لقاح تا کودکی)، ترجمهی یحیی سید محمدی، ج 1، ص 482-480؛ محمد محمدی ریشهری، حکمتنامهی کودک، با همکاری و ترجمهی عباس پسندیده، ص 184-187.
2. M. B. Donnellan, et al, "Low self-esteem is related to aggression, antisocial behavior, and delinquency", Psychological Science, 16, p. 328.
3. عبدالحمید بن محمد المعتزلی (ابن ابی الحدید)، شرح نهجالبلاغه، ج 20، ص 267.
4. احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح الیعقوبی)، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 320.
5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 374.
6. الامام الباقر (علیهالسلام): شر الآباء من دعاه البر الی الافراط (احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 320).
7. الکافی عن ابی بصیر: سالت اباعبدالله فی قول الله (عزوجل): «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا» (تحریم، 6)، کیف نقی اهلنا؟ قال: تامرونهم و تنهونهم (محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 5، ص 62).
8. الامام زینالعابدین (علیهالسلام): حق الصغیر رحمته فی تعلیمه (محمد بن علی بن بابویه قمی، الخصال، ص 570).
9. رسول الله (ص): عرامة الصبی فی صغره زیادة فی عقله فی کبره (علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنزالعمال، ج 11، ص 91).
10. رسول الله (ص): ان الله تعالی یحب ان تعدلوا بین اولادکم حتی فی القبل (محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 6، ص 49).
11. علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنزالعمال، ج 16، ص 473.
12. همان، ج 7، ص 156.
13. محمدعلی بشارت، محمود میرزمانی و رضا پورحسین، «نقش متغیرهای خانوادگی در پدیدایی اختلال کاربرد نابجای مواد»، اندیشه و رفتار، ش 7، ص 46-52.
14. عبدالله بن محمد القرشی، مکارم الاخلاق، ج 1، ص 478.
15. تحریم (66)، 6.
16. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی امبر الغفاری، ج 5، ص 62، ح 3.
17. Ooil, Y. P. et al., The impact of parent-child attachment on aggression, social stress and self-esteem, p. 552.
18. در روایات گوناگون هفت سال دوم، سن آموزش و ادبآموزی دانسته میشود. برای نمونه حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: یربی الصبی سبعا ویژدب سبعا و یستخدم سبعا؛ «کودک هفت سال پرورش یابد؛ هفت سال ادب آموزد و هفت سال به خدمت درآید» (عبدالله بن محمد القرشی، مکارم الاخلاق، ج 1، ص 478).
19. حسن احدی و فرهاد جمهری، روانشناسی رشد: نوجوانی، بزرگسالی (جوانی، میانسالی، پیری)، ص 20 و 27.
20. H. S. Kim & H. S. Kim, Aggression among Korean adolescents: a comparison between delinquents and nondelelinquents, p. 499.
21. ایدهی اصلی این بخش به کتاب حکمتنامهی کودک (نوشتهی محمد محمدی ریشهری با همکاری و ترجمهی عباس پسندیده) مربوط است، اما مؤلف آن را تحلیل و بررسی کرده است.
22. لورا برک، روانشناسی رشد (از لقاح تا کودکی)، ترجمهی یحیی سید محمدی، ج 1، ص 465.
23. ناتانیل براندن، روانشناسی عزت نفس، ترجمهی مهدی قراچهداغی، ص 202.
24. سوسن سیف و همکاران، روانشناسی رشد (1)، ص 47.
25. همان، ص 293.
26. یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 15، ص 178، به نقل از: محمدتقی فلسفی، گفتار فلسفی: کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، ص 285).
27. بنجامین سادوک و ویرجینیا سادوک، خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری / روانپزشکی بالینی، ج 1، ص 50.
28. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 6، ص 48.
29. لورا برک، روانشناسی رشدا (از لقاح تا کودکی)، ترجمهی یحیی سید محمدی، ج 1، ص 560.
منبع مقاله :
صالحی، مبین - قلیزاده معصومه؛ (1392)، یک قدم تا باور: عزت نفس کودکان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله)، چاپ اول.