توریسم آنلاین: اگر مردی را دیوانه وار دوست داشت، آن مرد مریلین را دوستش نمیداشت و اگر مردی مونرو را میپرستید، مریلین علاقهای به او نداشت.
شاید همین مسئله هم باعث شد این بازیگر مشهور هالیوود زندگی پرهیاهویی را تجربه کند. گریس مکی، فردی که حق حضانت مریلین را برعهده داشت، پیشنهاد ازدواج او با جیم دوگرتی را داد. مرلین 16 ساله بود و جیم تازه از دبیرستان فارغالتحصیل و بازیکن فوتبال در دبیرستان بود.
در دوران جنگ و پس از آن ازدواج افراد جوان پس از دبیرستان بسیار رایج بود. آنان در 1942 ازدواج کردند و زمانی که جیم به ارتش برای جنگ فراخوانده شد، مریلین به شغل مدل عکاسی روی آورد. در سال 1946 زمانی که آنها از هم طلاق گرفتند، مونرو تبدیل به مدل عکاسی معروفی شده بود که تصاویرش در همه مجلات کشور خودنمایی میکرد.
یکی از علل ازدواج مریلین با جو دی ماجیو، قهرمان بیسبال در سال 1954 عکسهای برهنهای بود که او را بسیار نامطمئن از وضعیت خویش کرد و میتوانست به اخراج او از استودیوی فاکس بینجامد.
جو قهرمان بیسبال، مردی مهربان اما خشن بود که خود را مالک مریلین میدانست. زندگی آنان پر از تنش بود و دوران این ازدواج بیش از 9 ماه طول نکشید.
در سال 1955 ازدواج آرتور میلر نمایش نامه نویس برجسته آمریکایی با مریلین رخ داد. زندگی آنان 5 سال بطول انجامید، او سه بار مجبور به سقط جنین شد.
این موضوع تاثیرات روحی اسف باری روی مریلین گذاشت و به قرصهایی که پزشک تجویز میکرد اعتیاد پیدا کرده بود. آرتور میلر نویسنده نیز آدم سختی بود و در سر صحنه فیلمبرداری دخالت میکرد و به کارگردان میگفت که مثلا بخشی از فیلمنامه را که مربوط به مریلین است، باید تغییر دهند.
پس از موفقیت در فیلم «خارش هفت ساله» در سال 1955 روابط مریلین با هالیوود به تیرگی گرایید. او از بازی در فیلم «چگونه میتوان مشهور شد» سر باز زد و به جای آن به نیویورک گریخت تا با مطالعه تحت نظر لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران برای همیشه از شر نقش کلیشهای «بلوند احمق» رهایی یابد.