طبق آمارهای رسمی هم اکنون بیش از چهار میلیون دانشجو در کشور وجود دارند که از این میزان 54 درصدشان در دانشگاه های دولتی و مابقی در دانشگاه های آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و علمی و کاربردی به تحصل مشغولند. از آن طرف، بیشترین آمار بیکاری هم مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاه ها می شود.
البته در باب مطلوب بودن تحصیل در دانشگاه که تردیدی نیست اما بحث در رابطه با آنهایی مطرح می شود که یا به اصرار والدین چنین تصمیمی می گیرند تا ورود به دانشگاه بعد از دبیرستان را از جمله ضروریات می دانند. در ادامه با بدترین دلایلی که فرد می تواند برای ادامه تحصیل در دانشگاه داشته باشد، آشنا شوید:
- برای دستیابی به یک کار خوب باید دانشگاه بروید
قطعا برای پزشک یا داروساز شدن و از این قبیل شغل ها به تحصیلات دانشگاهی نیاز است اما برخی مشاغل و حِرَف نیز به نحوی هستند که می توان آنها را در خارج از دانشگاه نیز آموخت و با رفتن به دانشگاه فقط پول و زمان تان را هدر می دهید.
- دانشگاه مکانی است که می توانید علایق و استعدادهایتان را در آن بیابید
برخی از دانشگاه ها اصلا دانشجو را برای وارد شدن به عرصه ی کار آماده نمی کنند بلکه تنها یک سری اطلاعات از طریق دروس شان به آنها می دهند. متاسفانه دانشگاه های زیادی هستند که بیشتر از آماده کردن جوانان به عنوان نیروی کار به تفریحات آنها می پردازند.
- والدین تان به شما گفته اند باید به دانشگاه بروید
خیلی از جوانان به درخواست والدین یا به هدف اینکه از دیگران عقب نمانند به دانشگاه رفته اند. این دلیل اصلا جالب نیست زیرا فرد باید به این فکر کند که چرا باید به دانشگاه برود؟ چنانچه شما هم اینگونه اید، آیا از خود پرسیده اید که اگر برای مهمترین تصمیم زندگی تان تحت تاثیر دیگران قرار بگیرید در ادامه ی زندگی چه خواهید کرد؟
- ارتباطات موثری پیدا خواهید کرد که تا آخر عمر با شما می مانند
در دانشگاه انجمن هایی تشکیل می شوند که هدف آنها آشنا کردن دانشجو با رشته ی خودش است اما این انجمن ها چقدر در این کار موثر هستند؟ آیا چنین انجمن هایی ارزش خرج کردن زمان و پول شما را دارند؟
برای مثال خانمی را در نظر بگیرید که می خواهد کسب و کار خود را به راه بیاندازد. او می تواند موسسان و کارآفرینان را در وبسایت ها یا لینکدین دنبال کند و با آنها صحبت کند. اگر آنقدر پافشاری کند که بتواند کارآفرینان را تحت تاثیر خود قرار دهد شاید بتواند فرصت صحبت تلفنی یا ایمیلی با کارآفرینی که تحت تاثیر سماجت و اشتیاق او به علم آموزی قرار گرفته، به مدت 30 دقیقه پیدا کند.
او نهایتا موفق به دیدن کارآفرین مورد نظر شده و به او می گوید:
«مدت هاست که کار شما را دنبال کرده و خوشحال می شوم اگر اجازه دهید به مدت یک ماه بدون حقوق نزد شما کارآموزی کنم.»
این داستان حقیقت دارد؛ خانمی آلمانی به نام جولیانا با تلاش فراوان توانست کارآفرین دلخواهش را تحت تاثیر قرار داده و به کار دلخواهش دست یابد. تنها کاری که شما باید بکنید پافشاری و جست وجو است تا کاری که می خواهید را پیدا کنید و این کار می تواند زمان بر باشد اما لزوما به دانشگاه رفتن نیازی ندارد.
