هفته نامه سلامت - مرجان یشایایی: آخرین مورد اسیدپاشی مربوط به چند روز قبل در تبریز است. مریم زنی که چند روز گذشته در تبریز قربانی حمله اسیدی توسط همسرش قرار گرفته و از ناحیه صورت، گردن و دستها به شدت آسیب دید. پیش از آن انتقام گیری های شخصی را شاهد بودیم که با شنیدن جواب رد برای تمام عمر صورت قربانی را از ریخت انداخته اند. هر چند نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی اعلام کرده «طرح تشدید مجازات اسیدپاشی در دستور کار مجلس قرار گرفته است»، بسیاری از کارشناسان عقیده دارند، شدت مجازات در این اقدام خشونت بار به قدر کافی بازدارنده نیست.
زهرا ساعی، عضو فراکسیون زنان مجلس، در توییتر خود می گوید: «تاثیر و شفافیت قانون درباره جرم اسید پاشی نباید از تاثیرات اسید بر صورت قربانیان کمتر باشد تا امنیت روحی و جسمی دختران را تضمین کند.» هر چند قربانیان و کارشناسان و فعالان مدنی در پی کاهش آلام قربانیان هستند. مثلا نمایش مد را با حضور مدل های قربانی اسیدپاشی برگزار می کنند. هیچ کدام از این تسکین ها نمی تواند خشونت بی اندازه در این اقدام را ترمیم کند.
سابقه ای از اسیدپاشی را در تاریخ ما می توان پیدا کرد؟
- ردپای اسیدپاشی را می توان در تاریخ معاصر ایران مشاهده کرد. این اقدام خشونتی است که اوج خشم فرد را نشان می دهد که می خواهد زندگی را از قربانی بگیرد و آن را از جامعه حذف کند و با این کار، عملا 2 راه پیش روی قربانی می گذارد؛ یا تارک دنیا شود یا خود را بکشد. کمتر کسی با این صورت، جسارت حضور دوباره در جامعه را دارد. اسیدپاشی بیشتر در روابط عشقی یا خواستگاری هایی دیده می شود
که جوان خودشیفته جواب منفی شنیده یا خواستگاران بدگمان یا پارانوئید با علائم روانپریشی که به خود حق می دهند با شنیدن جواب منفی از دختر، روزگار او را سیاه کنند. من به سابقه ای از اسیدپاشی در دوران قاجار برخورد نکرده ام اما قطعا در این دوره هم مواردی وجود داشته چون اسید از زمان ذکریای رازی ماده ای شناخته شده بوده. در جامعه ما بسیاری از اسیدپاشی برخاسته از حسادت عامل را به غیرت نسبت می دهند و غیرت را مقدس نشان می دهند.
به گمانم موضوع جدی تر از حسادت باشد.
- بله، هیچ کس با حسادتی معمولی دست به اسیدپاشی نمی زند. موضوع به اختلالات پیچیده روانی بر می گردد. اختلال خلق دو قطبی، اختلال سایکوتیک و اختلال اسکیزوافکتیو در این ماجرا بسیار پررنگ است. البته احتمالا اختلال خلق دو قطبی یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی خیلی بیشتر مطرح می شود. البته می توان به اختلال شخصیت خودشیفته یا پارانوئید هم اشاره کرد.
لطفا توضیح مختصری درباره هر کدام بدهید.
- مدر اسکیزوافکتیو فرد هم حالات خلقی شیدایی افسردگی را دارد و هم اسکیزوفرنی. همان سیر پیشرونده رو به زوال در اسکیزوفرنی در این حالت هم دیده می شود. در اختلال خلق دو قطبی فرد در دوره ای افسرده و در دوره ای دیگر به شدت غمگین است و در دوره ای شاد و سرخوش و در دوره ای دیگر بسیار عصب. خلق عصبی این افراد یک منحنی سینوسی با شیب زیاد است. در صورتی که این منحنی سینوسی در افراد عادی هر چند وجود دارد؛ یعنی گرچه در این افراد هم نوسانات خلقی دیده می شود،
اما شیب و شدت افراد دو قطبی در آن دیده نمی شود.این فراز و فرودها باعث می شود فرد در دوره شیدایی یا افسردگی یا در دوره هایی که ما آن را میکس می گوییم، یعنی هم خشم و هم شیدایی و افسردگی می تواند بسیار خطرناک و تحریک پذیر یا خشن باشد و حتی اقدام به قتل یا اسیدپاشی کند. اختلالات مرزی با بوردرلاین یعنی افرادی در مرز روان پریشی و نوروز یا پارانوئیدها؛ یعنی افراد سرنخ جو و شکاک و بدگمان در صورت شدت اختلال می توانند اقدام به اسیدپاشی کنند.
یعنی افراد اسیدپاش بیمار هستند؟
- به طور قطع کسی که می تواند روی صورت فرد دیگر اسید بپاشد به شدت گرفتار بیماری روانی است، اما نه در حدی که نتوان او را مسئول اعمال خود دانست.
چطور می توان این اختلالات را در خانواده های ایرانی که غالبا فرهنگ مراجعه به روانشناس یا روانپزشک تا زمان حد شدن وضعیت روانی فرد وجود ندارد، تشخیص داد؟
- مثلا شاید این حالت را خانواده ها به حساب عاشقی بگذارند و وقتی خشم یا شیدایی از ح د طبیعی خود بگذرد یا فرد بسیار بی خواب یا بدخواب شود، خشم در حد کتک زدن، پرتاب کردن، شکستن وسایل، پرخاشگری و فحاشی، خشم و حساس شدن شدید یا بی اشتهایی مفرط در دوره های شیدایی اغلب افراد کم اشتها، کم خواب و پر انرژی می شوند.
این حالات چه زمانی باید زنگ خطر تلقی شوند؟
- مواقعی که فرد چند شبانه روز نمی خوابد، مدام راه می رود و بی قرار است، نمی تواند آرام بگیرد، وقتی روی صندلی می نشیند، دائم خود را تکان می دهد و دائم تحریک می شود، با کوچک ترین حرفی که به مذاقش خوش نیاید واکنش نشان می دهد و پرخاش می کند.
وضعیت شغلی این افراد چگونه است؟
- این افراد می توانند به کار ادامه دهند، اما همواره خطر ورشکستگی، اخراج از کار و از دست دادن مناسبات اجتماعی آنها را تهدید می کند. این افراد گاهی ریسک پذیری بالایی از خود نشان می دهند.
این افراد در روابط جنسی چگونه اند؟
- هر چند ممکن است در برخی موارد، میل جنسی در این افراد کم شود ، اما غالبا میل جنسی در این افراد به شدت افزایش پیدا می کند و اصلا اغلب مواقع دلیل خواستگاری، میل شدید جنسی است و به همین دلیل اصرار دارند خواستگاری هر چه زودتر به نتیجه و سکس برسد و فکر این که دختری که خواستگاری کرده اند با فرد دیگری سکس داشته باشد، آنها را دیوانه می کند.
اگر به خواسته خود برسند و خواستگاری به ازدواج بینجامد، چطور؟
- در این افراد ازدواج قتلگاه عشق و رابطه آنها بعد از تشکیل زندگی خانوادگی پرتشنج است. آنها ممکن است همسر خود را کتک بزنند یا مورد خشونت فیزیکی یا کلامی قرار دهند و با رسیدن به هدف در دوره ای کوتاه و گذرا آرام می شوند، اما از آنجا که مشکل در جای دیگری است، ازدواج حتی با فرد دلخواه علاج کارشان نیست. ازدواج شفاخانه یا بیمارستان نیست. کسی در ازدواج درمان نمی شود. بیشتر افراد اسیدپاش اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند؛
یعنی وجدان ندارند و فاقد حس انساندوستی و ترحم و همدردی و همدلی با انسان یا حیوان هستند و به راحتی می توانند حیوان آزاری کنند. این افراد نمی توانند خشم خود را کنترل کنند و هنگام خشم واکنش های تکانشی از خود نشان می دهند و به راحتی به دام اعتیاد می افتند. خودزنی و دگرزنی می کنند و در نهایت می توانند اسید بپاشند.
به عنوان روانپزشک کدام مجموعه علامت ها را زنگ خطر می دانید؟
- بی ثباتی و فراز و فرودشدید خلق، تحریک پذیری، حساسیت زیاد، زود عصبانی شدن و زیاد حرص خوردن و به خصوص تهدید کلامی. تهدید به اسیدپاشی را باید بسیار جدی گرفت و اینجا همان جاست که باید با پلیس تماس گرفت و شکایت کرد و این شکایت باید از طریق وکیل و با جدی ترین صورت ممکن پیگیری شود. باز هم تاکید می کنم تهدید کلامی را حتما جدی بگیرید.
باورهای مذهبی چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
- باورهای مذهبی معمولا حسی از ملاطفت و نوعدوستی با خود همراه می آورند و افراد مذهبی به سمت اقداماتی تا این حد خشونت آمیز نمی روند. آنها این کار را معادل قتل و گناه کبیره می دانند.
به بخش قربانیان بپردازیم؛ بعد از حمله قربانی باید چه کار کند؟
- ما می توانیم اقداماتی را توصیه کنیم یا انجام دهیم، اما باید بدانیم پیش بردن درمان قربانیان اسیدپاشی کاری بسیار دشوار است، به خصوص این که اغلب قربانیان زن هستند و اسید بیشتر روی صورت و قسمت های بالاتنه ریخته می شود، باید قربانی را کمک کنیم تا بتواند با سرنوشت جدید خود زندگی کند. فرد در اندوه و افسردگی شدید فرو می رود و نیازمند درمان دارویی و جلسات متعدد روان درمانی و کار مشاوره صبورانه و همدلانه است.
جلسات گروهی به این افراد کمک می کند؟
- نمی توان گفت این جلسات موثر نیستند اما ترتیب دادن این جلسات آسان نیست. گذشته از این که افراد سخت گرفتار افسردگی هستند، تعداد قربانیان خوشبختانه به حدی نیست که بتوان یک حرکت جمعی را بین آنها سامان داد. به صورت کلی ارتباط بین این افراد حتی به صورت مجازی می تواند در حال روانی آنها بسیار مفید باشد، مخصوصا اگر از یکی از قربانیان قدیمی اسیدپاشی که وضعیت روانی بسامان تری دارد در جلسات به عنوان کمک درمانگر یا کمک مددکار استفاده کنیم.
تفکیک جنسیتی در اسید پاشی چگونه است؟
- اغلب قربانیان زن هستند و در واقع فرهنگ مردسالارانه به یک مرد اجازه می دهد تا مرز چنین شقاوتی پیش برود. این خشونت کاملا رنگ و بوی جنسیتی دارد، ضمن این که اسیدپاشش از این می ترسد که حمله با اسید به مقابله به مثل منجر شود و طرف قوی تر اسید را به سمت او بازگرداند. به نظر من قانون نانوشته ای بین اراذل و اوباش یا آن طور که فرهنگ عامه می گوید، لات ها وجود دارد که اقدامی مانند اسیدپاشی را ننگ و دون شأن خود تلقی می کنند. این افراد ممکن است دعوایی راه بیندازند که به کتک کاری یا فحاشی و چاقوکشی برسد اما اسیدپاشی کار بیمار روانی است، نه اراذل و اوباش.
به این ترتیب، به نظر شما، اسیدپاشی نتیجه کارکردی فرهنگی است یا اختلال روانی؟
- هر دو؛ می توان گفت اختلال روانی بر کژکارکردی فرهنگی سوار شده است. زمینه اصلی اختلال روانی است، اما زمینه فرهنگی هم بسیار مهم است.
در نهایت چطور می شود جلوی این پدیده را گرفت یا دست کم مهارش کرد؟
- به صراحت بگویم، برای مهار چنین پدیده ای در سطح اجتماعی، کار زیادی از دست یک روانپزشک یا روانشناس یا مددکار اجتماعی ساخته نیست. در واقع ما در خط اول مقابله قرار نگرفته ایم. قوانین بسیار سختگیرانه حتی شاید در حد قصاص یا اعدام باید جلوی این کار را بگیرد. متاسفانه باید بگویم با آموزه های حقوق بشر برای ایرانی که در کانون خشونت خاورمیانه قرار گرفته، موافق و هم نظر نیستم. زیرا اسیدپاشی خشونتی بسیار خاص و شدید و برگشت ناپذیر است که تمام عمر امکان یک زندگی درست را از قربانی می گیرد. تنها قوانین سختگیرانه می تواند اثر بازدارنده داشته باشد.
همان طور که قبلا هم اشاره کردم، فرد اسیدپاش هر چند بیماری روانی است اما قطعا مسئول اعمال خوداست و به کاری که می کند، اشراف و آگاهی دارد، بنابراین اگاهی از یک مجازاتت بسیار سختگیرانه می تواند مانعی جدی بر سر این اقدام به وجود بیاورد، اما اگر بداند با کشیدن چند سال حبس می تواند آزاد شود، دغدغه انجام آن را ندارد. در نگاهی کلی به نظرم مجازات تعرض های جنسی و جنسیتی در کشورمان شفاف و به اندازه کافی اجرایی نشده. در کشورهای پیشرفته، لمس بدون اجازه هر جای بدن یک خانم با هر نیتی، نه تنها جرم به حساب می آید، بلکه در بسیاری از موارد باعث بی آبرویی اجتماعی و از دست دادن شغل هم می شود
اما چنین جرمی اصولا در فرهنگ ما تعریف نشده و قانون گذار هم آن طور که باید در برابر آن عکس العمل نشان نمی دهد و حتی در صورت شکایت، غلبه فرهنگ مردسالارانه در جامعه ما سبب می شود در نهایت زن به دلیل اغواگری و عشوه گری مقصر دانسته شود. کمتر موردی را می توان سراغ داشت که قانون در این باره اجرا شده باشد. یا حفظ فاصله مناسب با افرادی که در خیابان یا مراکز عمومی هستند، یک فرهنگ کاملا جا افتاده بین کشورهای پیشرفته است که اصولا در فرهنگ ما به صورت امروزی تصور دقیق و درستی از آن وجود ندارد. منظورم این است که قانون گذار د ر کشور ما اصولا جرایم جنسیتی را هنوز جدی نگرفته.
بنابراین می بینیم مجازات اسیدپاش ها هنوز در هاله ای از ابهام است. حتی مادران ما به دختران شان یاد می دهند در صورت دستمالی شدن واکنش نشان ندهند تا در معرض قضاوت نادرست دیگران قرار نگیرند. این فرهنگ در واقع سنگ اول مقابله با جرایم جنسیتی است. وقتی بتوان از زیر مجازات خشونت های اولیه و خفیف فرار کرد، زمینه برای انجام خشونت های شدیدتر آماده می شود. باید فرهنگ اعمال مجازات های سختگیرانه برای جرایم جنسی و جنسیتی را اشاعه داد تا افراد جسارت انجام آن را پیدا نکنند. این مجازات ها حتی می تواند در حد جرایمی مانند متلک اندازی یا عورت نمایی باشد. شما چند پرونده همسر آزاری سراغ دارید که به نتیجه رسیده باشد؟
من حتی شاهد بوده ام در مطب خودم، شوهر زن را مورد ضرب و شتم قرار داده، اما 3 ماه بعد زن و شوهر دوباره به مطب من مراجعه کرده اند و وقتی از زن پرسیده ام چرا شکایت نکردی؟ می گوید نمی توانستم، حامی برای این کار نداشتم. اما همین اقدامات پیشگیرانه و مجازات های سختگیرانه در کشورهای پیشرفته سبب مهار قطعی این نوع جرایم شده و مثلا د ر این کشورها ما پدیده ای به نام متلک اندازی یا دستمالی یا تنه زدن یا حتی نگاه جنسیتی به زنان را نمی بینیم. در یک کلام می خواهم نتیجه بگیرم جامعه ما نسبت به خشونت، کیفر لازم را اعمال نمی کند. همین مجازات های سختگیرانه سد محکمی در برابر خشونت های جنسی و جنسیتی به وجود می آورد.
دکتر محمد علی نیلفروش زاده، متخصص پوست، رئیس مرکز تحقیقات پوست و سلول های بنیادی
کمک اولیه: شستشو با آب
اگر با فردی که مورد اسیدپاشی قرار گرفته مواجه شدید باید بدون از دست دادن زمان هر چه سریع تر روی بخش هایی از بدن که اسید ریخته، آب بریزید. اگر اسبد به صورت پاشیده، چشم ها را نیز با آب بشویید. بهتر است پلک ها تمام مدت هر چند به سختی باز نگه داشته شوند و آب بریزید. دقت کنید آبی که روی پوست می ریزید پرفشار نباشد زیرا خود می تواند آسیب برساند. شستن با آب باید به گونه ای باشد که اسید به نواحی سالم و اسیدی نشده منتشر نشود. به عنوان مثال اگر اسید به صورت ریخته، صورت را رو به پایین و صوری نگه دارید که آب پس از تماس با نواحی صدمه دیده، اسید را بشوید و بدون این که به کنار صورت یا نواحی دیگر بدن سرایت کند روی زمین بریزد.
حین شستشو و ریختن آب، لباس، کفش، جواهرات، ساعت و هر شیء دیگری را که با پوست مصدوم در تماس است تا حد امکان دربیاورید اما مراقب باشید لباس های چسبیده به ناحیه سوختگی را در نیاورید. این کار باعث آسیب بیشتر به پوست می شود. به هیچ وجه تاول های روی پوست را نترکانید. همان طور که با اورژانس تماس گرفته اید، شستشو با آب را تا زمان رسیدن نیروهای امدادی ادامه دهید و قطع نکنید. برعکس تصور، هرگز از یخ، روغن، پماد سوختگی، کرم و ... استفاده نکنید تا زمان رسیدن نیروهای امدادی، نواحی اسیدی شده را فقط با آب بشویید. آب فراوان در ناحیه ای که بر اثر مایع اسید دچار سوختگی شد ه، تنها راهکار کم کردن شدت سوختگی است که حداقل باید به مدت 10 دقیقه شستشو انجام شود.