زن میانسال قاتل پسرش را در مقابل دریافت 213 میلیون تومان بخشید. مادر داغدیده میخواهد تمام این پول را صرف امور خیریه کند.
به گزارش به نقل از ایران برای چندمین بار بود که قاتل فرزندش را میدید. جلسات صلح و سازش زیادی در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شده بود تا او رضایت دهد. با آنکه 10 سالی از قتل پسرش گذشته، اما هنوز نتوانسته بود پسر جنایتکار را ببخشد. دلتنگ پسرش بود اما ته دلش هم راضی نمیشد قاتل او را قصاص کند. نمیتوانست مادر دیگری را مثل خودش داغدار فرزند ببیند. برای همین از آنها خواست تا 500 میلیون تومان به ازای بخشش پرداخت کنند و با این شرط به متهم دو ماه مهلت داد.
دو ماه گذشت و خانواده پژمان- متهم- موفق شدند 200 میلیون تومان با کمک خیرین جمع کنند و او در نهایت با دریافت 213 میلیون تومان از خون قاتل فرزندش به خاطر رضای خدا و اعیاد شعبانیه گذشت کرد. از اول هم نیت کرده بود با این پول کارهای خیر انجام دهد و دست نیازمندان را بگیرد تا دعای خیر آنها آمرزشی برای بچهاش باشد.
چند صندلی آن طرفتر از زن میانسال، پژمان نشسته بود. دستبند به دست و لباسهای راه راه آبی زندان به تن داشت. با آنکه مادر شهریار رضایت لفظی داده بود اما دل تو دلش نبود و اضطراب داشت. از دیدن چهره مادر شهریار خجالت میکشید. از روز اول خیلی تکیدهتر و پیرتر شده بود و او خودش را عامل این موضوع میدانست. زمانی که زن میانسال پای برگه را امضا کرد، اشک به چشمهای شهریار آمد.
بدون آنکه خودش بخواهد، به 13 مهر سال 87 برگشت. آن زمانی که در کارگاه درگیر شد و دست به جنایت ناخواسته زد. او آن روز برای دیدن پسر خواهرش به کارگاه رفته بود. اما وقتی دید خواهرزادهاش با شهریار درگیر شده، برای میانجیگری رفت. دقایقی بعد کار به درگیری کشید و با چاقو شهریار را زد.
پژمان همان روز بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. اما زمانی که پایش به دادگاه رسید، منکر ماجرا شده و گفته بود که اصلاً در درگیری نقش نداشته و ضربات را یکی از دوستانش زده است.
همین مسأله باعث شد با وجود آنکه قضات دادگاه حکم قصاص او را تأیید کرده بودند، دیوان عالی کشور حکم را نقض کرد و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. این بار نیز وی محکوم شد. حالا با گذشت حدود 10 سال از قتل و با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی محمد شهریاری، مادر شهریار از قصاص گذشت کرد و به او زندگی دوباره داد. پژمان در حالی که دستبند به دست و پا داشت، سوار خودروی زندان شد اما این بار با خیال راحت و اینکه میدانست بزودی قرار است آزاد شود.