سریال «آنام» به کارگردانی جواد افشار این شبها از شبکه سه سیما روی آنتن میرود، او که سابقه ساخت مجموعههایی چون «کیمیا»، «برادر»، «مادرانه» و ... را برای تلویزیون دارد معتقد است قصه این سریال فارغ از جذابیتهای قصه نکاتی انسانگرایانه نیز دارد که همه اینها به مخاطب حس خوب و مثبتی را منتقل میکند.
افشار در گفتوگویی با خبرآنلاین از تجربه ساخت مجموعه تلویزیونی «آنام» میگوید.
وجه تمایز سریال «آنام» و قصهاش را با مجموعههای دیگری که در این سالها ساخته شده و خودتان ساخت تعدادی از آنها را برعهده داشتید، در چه میبینید؟
جزئیات این قصه به طوری اخلاقمدارانه و انسانگرایانه است و طوری طراحی شده و جلو میرود که به شما از آن لحظات احساس خوبی دست میدهد. مخاطب «آنام» از جنس دیالوگها و برخوردها احساس خوبی پیدا میکند. او شاید در قسمتهای ابتدایی پیش خودش فکر میکند چرا قصه جلو نمیرود یا چرا زودتر این حقیقت فاش نمیشود اما ما در کنار یا در سایه قصه اصلی میبینیم یک اتفاقاتی میافتد که مخاطب از درک آن لحظات لذت میبرد، این قضیه برای خود من جالب بود وگرنه در نگاه کلی شاید هر قصهای در ابتدای امر تکراری هم به نظر برسد.
فکر میکنید با وجود این تعداد از شبکههای ماهوارهای با سریالهای رنگ و لعابداری که پخش میکنند، مردم را چگونه میتوان پای سریالهای داخلی نشاند؟
مخاطب اگر یک سریال را در شبکههای داخلی ببنید که جذابیت دارد، قطعا آن را دنبال میکند. وقتی مردم با توجه به دسترس بودن آن رسانهها سراغ تماشای یک سریال داخلی میآیند، باید این مسئله را درنظر داشته باشیم که چقدر کاری که اینطرف پخش میشود غنی و خوب بوده است که علیرغم نداشتن برخی جذابیتهای کاذب یا حتی غیرکاذب و بصری، سراغ این کار آمدهاند.
دلیل انتخاب گلچهره سجادیه که برای مخاطب تلویزیون یک چهره ناشناخته است، به عنوان نقش اصلی سریال «آنام» چه بود؟
اتفاقا همین مسئله نکته خوبی بود، چون مخاطب ما به خصوص نسل جدید با یک پدیده و چهره جدیدی مواجه شد که بازی متفاوتی از او میبیند. از طرف دیگر با این انتخاب از دیدن چهرههای تکراری پرهیز شده است که من فکر میکنم برای مخاطب جذاب بود.
خانم سجادیه وقتی این نقش را بهشان پیشنهاد دادید، چه واکنشی داشت؟ صرف اینکه قرار بود نقش اصلی یک سریال تلویزیونی را بازی کنند پذیرفتند یا فیلمنامه و نقش جذبشان کرد؟
به طور جزئی خودشان باید این سوال را پاسخ دهند که واقعا چه چیزی باعث شد که این کار را قبول کنند اما مطمئنا هم شخصیت و هم داستان را دوست داشتند و هم اینکه به من با توجه به سوابقی که داشتم، اعتماد کردند. اما وقتی من با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که احساس خوبی نسبت به این شخصیت و داستان و نوع روایت ما پیدا کردند. همه این مسائل هم در نهایت منجر به این شد که ما بتوانیم با هم همکاری کنیم.
شما تجربه ساخت سریالهای طولانی را دارید و «کیمیا» نیز اولین سریال درام 100 قسمتی در تلویزیون بود. چقدر با ساخت سریالهایی که در قسمتهای زیاد ساخته میشوند موافقید و فکر میکنید برخورد و نوع استقبال مخاطب از اینگونه آثار چگونه است؟
اگر ما از این منظر نگاه کنیم که سریالهای نمایشی و سریالهای قصهگو جزئی از سبد غذایی جامعه ماست، یعنی همینقدر که مردم به خوراک مغذی احتیاج دارند، همان اندازه به خوراک فرهنگی و خوراک نمایشی هم احتیاج دارند، و اگر ما این را بپذیریم که یک اثری میتواند ماهها با مخاطب به شرط کشش لازم زندگی کند، باید سریالها بلند و پرقسمت باشند.
اتفاقا سریالها وقتی بلند هستند ارتباط بهتری را با مخاطب برقرار میکنند، آنوقت ما در کنار آن میتوانیم لحظات متفاوتی از مخاطب را پر کنیم، در واقع هم به لحاظ تفنن و سرگرمی اوقات فراغتشان را پر کنیم و هم به لحاظ آموزشی پندهای اخلاقی و هرچه رویکرد آن مجموعه هست را ذره ذره به مخاطب تزریق کنیم.
اگر سریالی کوتاه باشد، تا مخاطب بخواهد با کاراکترها همذاتپنداری کند و انس بگیرد و آنها را دوست داشته باشد و داستان آنها دغدغهاش شود، مجموعه تمام میشود. اما وقتی کاراکتری خلق میشود، در پلانهای اول مخاطب با او آشنا میشود، با او انس میگیرد و در نهایت هم دغدغه او میشود و دیگر نمیتواند او را رها کند. در این صورت حتی اگر 200 یا 300 قسمت سریال هم داشته باشیم، طبیعتا مخاطب با قصه و کاراکترها همراهی خواهد کرد و این موضوع منجر به موفقیت شبکه یا رسانهای خواهد شد که میتواند مخاطب ثابتی را هر شب با خودش همراه کند و بده بستانهای مشترک داشته باشند. در واقع رابطه مخاطب و سازنده اینقدر میتواند قوی و جذاب شود که در آن همدلی و تکامل شکل بگیرد.
به نظر من رمز موفقیت تلویزیون در آینده نیز میتواند فقط و فقط ساخت سریالهای بلند باشد، حتی من معتقدم سریالهای کوتاه و مقطعی هم آسیبزننده هستند و هم هزینهها را بالا میبرند. مگر اینکه یک کار خاص و مناسبتی ساخته شود، چون من به شدت با ساخت سریالهای مقطعی که هدف و مناسبت خاصی هم ندارند، مخالفم.