ماهان شبکه ایرانیان

بازبینی گونه های تقیه در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) (۱)

  چکیده چنان که بر احدی از اهل مطالعه در سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) پوشیده نیست، تقیه از اصول عملی مکتب تشیع و مورد تأکید آن بزرگواران بوده است

بازبینی گونه های تقیه در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) (1)

 

چکیده

چنان که بر احدی از اهل مطالعه در سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) پوشیده نیست، تقیه از اصول عملی مکتب تشیع و مورد تأکید آن بزرگواران بوده است.
طرح پژوهش حاضر در همین راستا و بر اساس دو موضوع حیاتی در مکتب تشیع شکل می گیرد؛ یکی پاسخ به سؤال مقدر تاریخی چرایی تقیه در عصر امامت، و دیگری به دست دادن شناختی از وضیعت گونه گون تقیه به لحاظ فرم های متغیر آن.
آن چه در درازای بحث از آن پرده برداشته می شود بیان واقعیت های تلخ و تأثربرانگیزی است که شیعه در دو سه قرن اول اسلام با آن روبرو بوده است، و این مطلب گویای آن است که چگونه تلاش هایی از ترور وحشت و خفقان موجب اتخاذ روش هایی در امر تقیه گردیده است.
نویسنده در نوشته ی حاضر کوشیده است تا با بازنمایی هرچند محدود گونه های تقیه مربوط به امامان معصوم (علیهم السلام) و شیعیان، چهره ی غبارگرفته از مظلومیت تاریخی آنان را بدین وسیله برای نسل حاضر و آینده روشن نماید. همچنین لازم به یادآوری است که بیان مطلب یاد شده در این نوشتار صرفاً به منظور آگاهی تاریخی نیست، بلکه هدف از آن برداشت امت های مسلمان از هر نژاد و ملیت و در هر ناحیه و منطقه ی جهان از سر نمونه های الگویی رفتار یک مسلمان پیرو اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) است، تا هر کدام به تناسب و اقتضای وضع و موقعیت خود بهره ای از آن برده باشد.
واژگان کلیدی: تقیه، مدیریت بحران، حکومت پلیسی، ترور، تاریخ تشیع، اهل بیت (علیهم السلام).

مقدمه

نوشتار حاضر عهده دار پاسخ به دو پرسشی است که اصل مسأله ی تحقیق را نشان می دهند: نخست، پاسخ به سؤال مقدر چرایی تقیه در عصر امامت است، و دیگر به دست دادن شناختی از وضعیت تقیه به لحاظ فرم متغیرهای آن؛ چه آن که جا به جایی و دگرگونی در متغیرهای تحمیل کننده ی تقیه شکل و قالب و فرم آن را عوض می کند. همچنین تقیه یا مربوط به امام است و یا امت. امام در موقعیت خوفی تقیه می کند یا مداراتی و یا تقیه ی وی در حالت سومی است. بدین معنا که مصلحتی نهفته در نهان داشتن یا برخورد تقیه ای با مخاطب است.
رویه ی دوم تقیه به امت باز می گردد. حفظ مدارک، اسناد، سیاهه ی شناسایی افراد، نقشه و هدف، میزان امکانات و بودجه، التفات به مساله ی نفوذ دشمن و ... مسائلی است که در این رابطه متوجه امت می باشد.
آیا پژوهش حاضر توانسته است تمام دامنه ای را که در طرح ذهنی به نظر آورده است بررسی نماید؟ قطعاً پاسخ منفی است، زیرا سه و نیم قرن سراسر مساله را نمی توان در سبویی با حجم مقاله ای گنجانید. اما کاری که از عهده ی این نوشتار به خوبی برآمده این است که نمایه ی مناسبی برای آن کسی است که بخواهد در این رابطه با تفصیل بیشتری کار کند.
با توضیح یاد شده دلایل عقلانی و شرایطی که موجب الزام عملی در امر تقیه برای امام و امت بوده است نیز روشن می شود. بدیهی است با التفات به ضرورت اختصاری که وجود داشته، آن چه در این نوشتار مد نظر قرار گرفته است، اشاره ای به سر نمونه هایی از آن گونه ها خواهد بود.

پرهیز از جمود با رویکرد به عقلانیت تقیه

چنان که از بررسی شیوه های معمول در موقعیت تقیه ی امامان (علیهم السلام) برمی آید به کارگیری روش های توصیه شده در تقیه به مثابه بهره گیری از تاکتیک های نجات یا دست کم بهره گیری از شگردهای مؤثر در توفیق مکتبی است. در واقع شانه خالی کردن از بار تقیه در موقع مقتضی و مناسب تقاضای حال، نوعی خشکی بیهوده به خرج دادن و وانهادن تعقل است. مثلاً وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می تواند با کوتاه آمدن در مقابل سهیل بن عمرو و حفص بن الاحنف کلمه ی رسول الله را در عهدنامه ی صلح حدیبیه فاکتور بگیرد و در نتیجه یک گام بزرگ موفقیت به جلو ببرد و در عین حال از موقعیت نبوت او چیزی کم نشود، اگر تن به این تقیه ندهد کاری بعید است.
شیخ صدوق (قدس سره) می گوید:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام علی (علیه السلام) فرمود: این کلمه را پاک کن و فقط اسمم را بنویس.
شیخ با التفات به این نمونه ی عملی تقیه در رابطه با شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل مشرکان مکه برداشت می کند که وقتی قیام به ابلاغ امر خدا بعد از اثبات آن باشد، چنین عملی مجاز می باشد و به همین دلیل حکم تقیه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امامان (علیهم السلام) نیز یکی است (ر.ک. شیخ صدوق، 1395ه، 50/1) و این بدان معناست که ادامه و استمرار مأموریت الهی بستگی به تن دادن به این گونه تقیه ها دارد.

نگاهی به وضیعت گونه گون تقیه در مواضع رهبران مکتب تشیع

وقتی سخن از تقیه است، طبعاً ناگفته روشن است که موضع شخص در برابر قدرت حاکم موضع مقابله و رویارویی است. از این رو نیاز به بسط کلام در این مقوله نیست. تنها برای این که به میزان تنفر و انکار ائمه (علیهم السلام) نسبت به حاکمان زمان شان اشاره ای شده باشد به چند مورد اشاره می شود.
تبلیغ و تبیین مکتب در قالب اجرای مراسم تعزیه
بگذریم از این که تأثیر روانی غیرمستقیم روی نتیجه بیشتر از مستقیم است، چنان که گفته اند: «الکنایه ابلغ من التصریح»، اما این جا چنین هدفی رأساً منظور نیست و به لحاظ وجود سایه ی ترس از دشمن خود به خود به صورت یک توفیق اجباری درمی آید.
کار غیرمستقیم شکل های گونه گونی دارد و در هر جا به صورتی و شکلی پیش رو قرار می گیرد و جلوه نمایی می کند، چنان که در رابطه با تبلیغ مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در برهه ای از زمان ضرورت رویکرد به دعا و گریه بر مظلومان شهید در کربلا از قیام مسلحانه برای زدودن آثار تبلیغات منفی دشمن مؤثرتر واقع شد، و یا رویکرد به ادبیات تعزیه در قالب سرایش شعر و تعزیه خوانی یا شبیه خوانی و امثال آن در قرن های دهم به بعد کارایی بسیار قوی در فرهنگ شدن حب اهل بیت (علیهم السلام) از خود نشان داد.
این شکل تقیه یا به عبارتی دیگر رویکرد به این رویه ی تبلیغ مکتب را درست از لحظه ای بر زمین افتادن نخل های رشید امامت در کربلا شاهدیم. خطبه ی زینب کبری (علیها السلام) در بازار کوفه، سخنان ام کلثوم در کوفه، سخنرانی بسیار کوبنده ی امام سجاد (علیه السلام) در بارگاه سلطه ی کفر اموی یزید و تداوم بخشیدن به مراسم تعزیه بر شهدای کربلا به وسیله ی زینب کبری در شام و مصر و مدینه و سایر اقامت گاه های آن بزرگ بانوی اسلام از همان سنخ هستند و اگر نگوییم بیشتر از تأثیر شبهات عزیزان اسلام، به طور قطع می توان گفت به همان اندازه در نتیجه مؤثر واقع گردید.
عظمت کار بدین شکل و عمق و پهنه ی تأثیر آن را در رساندن به هدف، زمانی می توان تمام و کمال ارزیابی نمود که بدانیم قدرت سلطه و مسلح به زور و زر و تزویر اموی از معاویه تا آخرین غاصب شان (جز عمر بن عبدالعزیز) همه ی توان و امکانات شان را در جهت لعن و سب امام علی (علیه السلام) و خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار گرفته و آن را فرهنگ ساخته بودند، تا جایی که منقول است کسی سنت دشنام به علی (علیه السلام) را بعد از نماز فراموش کرده بود، وقتی در خیابان یادش آمد همان جا نشست و هزار بار لعن خود را ادا نمود و آن گاه از آن جا رفت. با التفات به وجود چنین تلاش هایی با این جهت مندی ها روشن می شود که ترویج صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیفه ی سجادیه چه اثری از خود به جا می گذارد.
در بعد دیگر این قضیه نیز نوع تقیه ی امام سجاد (علیه السلام)، در قالب گریه بر امام حسین (علیه السلام) و دعا و نماز و مناسک عبادی را شاهد هستیم که از دید جامعه شناسی سیاسی می توان آن را زمینه ساز سقوط اموی ها و مروانی ها تحلیل کرد.
امام زین العابدین (علیه السلام) همواره بر شهدای کربلا گریه می کرد و هر وقت چشمش به آب می افتاد اشکش سرازیر می شد. وقتی علت آن را می پرسیدند می گفت: چرا نگریم در حالی که می بینم این آبی که وحوش و پرندگان از آن استفاده می کنند را بر پدرم حرام کردند و لب تشنه شهیدش کردند (مقرم، بی تا، 363 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 263).
منهال بن عمرو می گوید که در حضور امام محمد باقر (علیه السلام) بودم که مردی وارد شد و بعد از سلام پرسید: چطورید یابن رسول الله (صلی الله علیه و‌آلهو سلم)؟ فرمود: هنوز نتوانسته اید بفهمید ما چطوریم؟ حکایت ما در این امت حکایت بنی اسرائیل است که پسران شان را می کشند و زنان را باقی می گذاشتند. این ها با ما همین معامله را می کنند. عرب می پندارد بر عجم فخری دارد، عجم می پرسد فخرتان از کجاست؟ می گوید چون محمد عرب بود. بعد قریش است که همین ادعا را بر غیر خود می کند، به همان جهت که محمد قریشی بود، می گویند: بلی درست است. پس اگر درست است ما بر همه برتری داریم چون ما خاندان همان محمدیم و از جز ما دودمانی ندارد. آن شخص گفت: به خدا که من دوستار شما اهل بیتم. حضرت (علیه السلام) فرمود: پس آماده ی سیل بلا باش و برای آن پوستینی تهیه کن چون بلا اول به ما می رسد، آن گاه به شیعه ی ما اصابت می کند (شیخ طوسی، 1414ه، 154).
نوع کار تقیه در این قالب دو اثر مستقیم قوی از خود به جا می گذارد، نخست بر دشمن به وسیله ی انفعالی که در او ایجاد می کند و نیروی خصومت او را تعدیل می کند؛ دیگر در دوستان با تشدید نیروی جذب و علاقه شان به اهل بیت (علیهم السلام).
مؤمن، آن گاه که به حسین (علیه السلام) توجه پیدا می کند گریه ی او برخاسته از شکستن دل و تأثر خاطر نسبت به آن شهید بزرگوار راه عدل و اصلاح خواهد بود. گریه بر مصیبت هایی که سنگ را آب می کند. به خصوص آن گاه که ببیند قساوت را علیه او به منتها درجه ی آن رسانده اند. قهراً در چنین هنگامی که ستم را تا این حد بر محبوب دل ها مشاهده می کند، به سختی از دشمنان وی متنفر و منزجر می شود. این شکلی است که از گونه های ابزار و وسایلی که ائمه (علیهم السلام) در جهت انزوای مردمی آل امیه و بنی مروان انجام
دادند و آنان را به سقف نبوت آویخته بودن و به زیر کشیدند. امامان (علیه السلام) به گریه ی تنها بسنده نکردند، حتی شیعه را به تباکی (گریه نمایی (1)) ترغیب نمودند (مقرم، بی تا، 206).
شاعران توانمندی که به راستی باید درباره ی آنان گفت: «انما نفث علی السنتهم روح القدس»، همچون فرزدق (ابوفراس) و کمیت (بن زید الاسدی) و سید (اسماعیل بن محمد) حمیری (2) و دعبل (بن علی) خزاعی (3) و غیرهم نیز سهم وافری در عطف توجه مردم به اهل بیت (علیهم السلام) و خنثی شدن توطئه ی امویان و عباسیان ایفا نمودند.
فرزدق وقتی قصیده ی معروف میمه ی خود را در مقابل هشام بن عبدالملک اظهار نمود، چنان خشمی سراپای هشام را گرفت که بلافاصله بعد از اعمال حج دستور داد فرزدق را زندانی کنند. امام زین العابدین (علیه السلام) هم به پاس قدردانی از جهاد بزرگ فرزدق جوایزی را برای او ارسال فرمودند. کار فرزدق به همان میزان که امام (علیه السلام) را به عظمت توصیف می نمود، هشام مروانی را خوار و خفیف می کرد و این شهامت کوچکی نبود.
فرزدق در این قصیده بلندش می گوید:

 

هذا الذی تعرف البطحاء و طاته
و البیت یعرفه و الحل و الحرم...

این آن کسی است که حجاز موقعیت او را می شناسد. حرم و غیرحرم او را می شناسد تو بگویی که او را نمی شناسم، زیانی به او ندارد، زیرا عرب و عجم همه او را می شناسند. اگر نمی شناسی اش، او پسر فاطمه (علیه السلام) است که به جدش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) همه ی پیامبران ختم شده اند (4) (شیخ مفید، 1413ه، 5-192).

پی‌نوشت‌ها:

1) تباکی حالتی است حاکی از تأثر نفسانی شخصی که همانند گریه کننده تنفر از ستم کاران و متجاوزان به حریم رسالت را با خود به همراه دارد با این تفاوت که گریه کننده رقیق القلب است و زود اشکش می ریزد اما برای متباکی اشک ریختن به دشواری حاصل می گردد و در این معنا فرق ریاکار با گریه کننده ی واقعی معلوم می شود و آن چه در روایات نیز آمده اشاره ی آن به مورد واقعی است.
2) از خادمان فرهنگی اهل بیت و سید الشعرا در بیان امام صادق (علیه السلام).
3) از مادحان اهل بیت و معاصر امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و سراینده ی قصیده ی معروف: مدارس آیات خلت من تلاوه ...
4) مقرم، همان، به نقل از طبقات الشافعیه الکبری از ابونصر عبدالوهاب بن تقی الدین السبکی، ج1، ص 153 با سندی که به ابن عائشه عبدالله بن محمد از پدرش روایت کرده است.

 

منبع: نشریه امامت شناسی 88-87.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان