خاندان کاشف الغطاء
خاندان کاشف الغطاء از مجتهدان و مدرّسان بزرگ حوزه ی علمیه ی عراق بودند. قبیله ی بنی مالک که نسبشان به مالک اشتر نخعی، افسر دلاور سپاه امام علی علیه السلام می رسید، در روستای «جناجیه» حلّه می زیستند. خضر بن یحیی (متوفای 1180 ه.ق.) از حلّه به نجف هجرت کرد و بدین سان خاندان بنی مالک در نجف شکل گرفت. این خاندان اکنون در حلّه و نجف به «آل علی» مشهورند. (1)
جعفر بن خضر، معروف به شیخ جعفر کاشف الغطاء (1156-1228 ه.ق.) در جوانی به فراگیری علوم اسلامی در حوزه ی علمیه ی نجف پرداخت. او با پشتکار فراوان و استمداد از روح ملکوتی امام علی علیه السلام توانست به قله های علم و تقوا گام نهد و در جوانی، یکی از دانشمندان فرزانه ی حوزه ی علمیه ی نجف شود و کرسی تدریس را به دست آورد. او سپس به افتخار مرجعیت نایل شد و به نوشتن عقاید فقهی خویش پرداخت و کتاب «کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء» را نوشت. آوازه ی این کتاب که توجه علما را به خود جلب کرده بود باعث شد از او با لقب «کاشف الغطاء» یاد کنند. او توانسته بود بسیاری از مسائل مشکل علم فقه را به آسانی به رشته ی تحریر درآورد. عظمت علمی این کتاب به اندازه ای است که شیخ مرتضی انصاری، از پهلوانان پهنه ی فقه و اصول، درباره اش گفته است: «اگر کسی قاعده های اصولی کشف الغطاء را بفهمد، مجتهد است.» (2)
آیه الله شیخ جعفر کاشف الغطاء هوش سرشاری داشت و سالیان دراز به تدریس علوم اسلامی و نگارش کتاب های فقهی پرداخت؛ به طوری که ممارست همیشگی او در مطالعه و تدریس، بسیاری را به تعجب وا می داشت. او در این باره می گوید: «اگر تمام کتاب های فقهی را بشویند، من تمام آن ها را از اول تا آخر از حفظ می نویسم.»
او همچون غالب فقهای اسلام، مجتهدی پارسا بود. در دل شب برمی خاست و به نماز شب می ایستاد. او همچنین پناه مستضعفان بود و نه تنها خودش به محرومان کمک می کرد، بلکه مردم را به کمک نیازمندان فرا می خواند. عظمت علمی و جایگاه مرجعیت، از تواضع و احسان او نکاسته بود؛ به حدی که پس از نماز جماعت برمی خاست و از نمازگزاران پول می گرفت و به نیازمندان می داد.
وی مرجعی بیدار و مبارزی خستگی ناپذیر بود. او هنگام یورش وهابیون به نجف، همراه شماری از روحانیون و سایر مردم با آنان به نبرد پرداخت. وی در سفرهای تبلیغی خود به ایران، عقاید اسلامی را به مردم می آموخت. آیه الله کاشف الغطاء در سال 1215 هـ.ق. که دولت روسیه بخش هایی از ایران را اشغال کرد، فتوای جهاد علیه متجاوزان را صادر نمود و به فتحعلی شاه قاجار اجازه داد به عنوان فرمانده ی سپاه، مردم را به جنگ فراخواند. در اجازه نامه اش آمده است: «تعیین فرمانده ی جهاد در زمان غیبت امام مهدی -عجل الله تعالی فرجه - بر عهده ی مجتهدان که جانشینان اویند، می باشد. بنابراین، من برای نگاهبانی از مرزهای کشور و جهاد با دشمنان اسلام، به فتحعلی شاه اجازه می دهم و به همه ی مسلمانان دستور می دهم از او اطاعت کنند.» (3)
فرزندان و نوادگان آیه الله شیخ جعفر کاشف الغطاء از مجتهدان، مدرّسان علوم اسلامی و نویسندگان عراق بودند و بسیاری از آنان رهبری دینی و سیاسی مردم عراق را برعهده داشتند. نه تنها مردان این خاندان اهل دانش بودند، بلکه زنان فرهیخته ای نیز در این خاندان نشو و نما کردند. رویش فقهی خاندان کاشف الغطاء که آمیخته با ذوق عرفی و وسعت دامنه ی بینش بود، حیات علمی آنان را از دیگران متمایز می ساخت.
پدرِ وی، آیه الله شیخ علی کاشف الغطاء نیز از مجتهدان پارسای نجف بود. او هم مانند نیاکان خویش، رهبری سیاسی و دینی مردم را بر عهده داشت. وی به طور رسمی در تاریخ 1965/5/13 م. همراه چند تن از علمای نجف اشرف به دومین کنگره ی تحقیقات اسلامی در قاهره دعوت شد. نماینده ی شیخ الازهر «حسن المأمون» و تنی چند از علمای الازهر از ایشان و هیأت همراه استقبال نمودند. رادیو قاهره با ایشان مصاحبه ای ترتیب داد که همان روز در یک برنامه ی عمومی پخش شد. این مصاحبه درباره ی قضیه ی فلسطین و همچنین نظر هیأت عراقی نسبت به کنفرانسهای تحقیقات اسلامی بود. وی در این مصاحبه گفت:
چه بسا تمدنی می تواند تأثیری بس شگرف بر مردمان نهد و چه بسا شهری می تواند مهیای کنگره ای باشد. شما پیش روی خود «بیعه رضوان» را دارید. آن نخستین کنگره ی اسلامی بود که جهان بشریت به واسطه ی آن به بهره ی کافی و تمدن عالی دست یافت... اینک همبستگی مسلمانان در زیر یک پرچم، و هم کلامی آنان بر یک راه و یک روش، ضروری است؛ زیرا در وحدت آنان قدرتی است که هجوم دشمنان را دفع می نماید و فریب آنان را درهم می شکند... ما نظرمان را در خصوص قضیه ی فلسطین، بی پرده و آشکار بیان کردیم و گفتیم که این مشکل تنها در سایه ی دین حنیف اسلام قابل حل است.
جالب است که زمان حضور وی و هیأت همراه در قاهره، مصادف بود با روز عاشورا. ایشان سخنانی را به این مناسبت ایراد کردند که از رادیو «صوت العرب» در غروب روز دهم محرم پخش شد. ایراد سخنرانی درباره ی عاشورا توسط مرجع بزرگ شیعه و پخش آن از رادیو، یک رویداد تبلیغاتی و بس شگرفی برای مذهب تشیع در کشور مصر بود که از دوران حکمرانی ایوبیان به بعد، سابقه نداشته است. متن این سخنرانی را در پیوست های پایان کتاب خواهیم آورد. ایشان و هیأت همراه، مرقد رأس الحسین علیه السلام و مرقد حضرت زینب علیهاالسلام و سیده نفیسه علیهاالسلام را زیارت کردند و دوستی عمیق اهل بیت را در میان توده های مصری مشاهده نمودند. ایشان همچنین از «بورسعید» دیدار کرده و برای شادی روح شهیدان درگیری بورسعید فاتحه خواندند. استاندار بورسعید برای تشکر و قدردانی از حمایت شیعیان عراق از مصر در جنگ با رژیم اشغالگر قدس، مدال طلایی به ایشان تقدیم نمود. روزنامه ی «الاهرام» خبر این مسافرت را در شماره ی مورخه ی 1965/5/29 م. منتشر نمود.
آیت الله شیخ علی کاشف الغطاء در دومین جلسه ی کنگره، از شرکت کنندگان خواست تا برای محکوم نمودن دولت آلمان که به وجود اسرائیل صحه گذارده و برای کشتار اعراب، مال و سلاح فراوانی در اختیارش قرار داده است، سریعاً اقدام کنند. پس از پایان یافتن کنگره، آیت الله شیخ علی کاشف الغطاء و هیأت همراه به دعوت ها و مصاحبه های روزنامه ها جواب مثبت داده و از مراکز مهم مصر دیدن نمودند. از جمله ی این دعوت ها، دعوت شیخ الازهر، آقای حسن المأمون برای صرف شام در هتل «سمیرامیس» و دعوت شیخ احمد حسن الباقوری، مدیر آن زمان دانشگاه الازهر برای صرف شام در ساختمان الازهر و دعوت گروه «الشباب المسلمین» برای صرف شام در پایگاه این گروه و دعوت «مجلس اعلای شؤون اسلامی» بود. رئیس عبدالسلام عارف (4) نیز از آیت الله کاشف الغطاء و همراهانش برای صرف شام در کاخ «عابدین» دعوت نمود. و جمال عبدالناصر به همراهی عبدالسلام عارف از ایشان و هیأت همراه استقبال کردند.
ایشان و هیئت همراه از نوار غزه و «خط صلح» به همراهی شیخ الازهر و اعضای کنگره دیدن نمودند. سپس از سد بزرگ أسوان در شهرهای «قناه» و «اسکندریه» و نیز از برخی کارخانه های این شهرها بازدید کردند.
آیت الله شیخ علی کاشف الغطاء با چندین روزنامه مصاحبه نمود. از جمله ی آنها گفتگویی بود که با مجله ی «منبرالاسلام» انجام داد. این روزنامه را «مجلس اعلان شؤون اسلامی» چاپ می کند. وی همچنین با مجله ی «روز الیوسف» پیرامون ازدواج صیغه ای و نظر شیعه درباره ی آن گفتگو نمود.
شاید این نخستین بار بود که این موضوع در کشور مصر و در یک روزنامه ی رسمی مطرح می شد.
سفرهای تبلیغی این خاندان به ایران در عصر قاجاریه ادامه داشت و آیه الله شیخ علی کاشف الغطاء در ادامه ی سفرهای تبلیغی اش به کشورهای اسلامی، به امپراتوری عثمانی رفت و در اسلامبول مدتی همراه سید جمال الدین اسد آبادی زیست. وی نیز هفت سال در ایران به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت. (5)
تولد و تحصیل
آیه الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1294 هـ.ق. در محله ی «عمّاره» نجف به دنیا آمد. او پس از آن که خواندن، نوشتن، نماز و احکام شرعی را نزد پدرش فراگرفت، در ده سالگی مشغول فراگیری علوم اسلامی در حوزه ی علمیه ی نجف شد.
وی ادبیات عرب، منطق، حساب، نجوم، فقه و اصول را در سالیان نخست فراگرفت و در پانزده سالگی، نخستین کتاب خویش را نوشت. کتاب «العبقات العنبریه فی طبقات الجعفریه فی تاریخ عائله آل کاشف» نخستین اثرِ اوست که در آغاز دوران جوانی نگاشته است. این کتاب درباره ی خاندان کاشف الغطاءست. او یک نسخه از آن را برای عمویش که در اصفهان بود، فرستاد. یک نسخه ی خطی از آن در چهار جلد، در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی و نسخه ای دیگر در کتابخانه ی آستان قدس رضوی مشهد موجود است. (6)
آیه الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء در جوانی به حکمت و فلسفه و عرفان روی آورد. ذهن خستگی ناپذیر و روح ناآرامش او را واداشت دامنه ی معلومات خود را گسترش دهد. او در این باره می گوید: «تمام کتاب های صدرالمتألهین (ملاصدرا)؛ از مشاعر، عرشیه و شرح هدایه تا اسفار و شرح اصول کافی را نزد استادان خُبره فرا گرفتم.»
وی کتاب های فصوص، نصوص و فکوک را نزد استادان عرفان فراگرفت و به مطالعه ی دیوان اشعار مولوی، جامی و دیگر شاعران پارسی زبان پرداخت.
آشنایی او به زبان فارسی سبب شد با اشعار عرفانی شاعران ایرانی آشنا شود. او از ادبیات و اشعار شاعران عرب نیز غفلت نورزید و به مطالعه ی سروده های عرب زبان ها پرداخت. وی ذوق شعر داشت و از ابتدای نوجوانی به سرودن شعر مشغول بود. (7)
آیه الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء درس های ادبیات عرب، منطق، فلسفه، حکمت، عرفان، فقه، اصول، ریاضیات، نجوم، تفسیر، حدیث و عرفان را در حوزه ی علمیه ی نجف فراگرفت. استادان او در حوزه ی علمیه ی نجف، عبارتند از:
1. آیه الله مصطفی تبریزی؛
2. آیه الله میرزا محمد باقر اصطهباناتی؛
3. آیه الله احمد شیرازی؛
4. آیه الله علی محمد نجف آبادی؛
5. آیه الله ملا علی اصغر مازندرانی؛
6. آیه الله حاج آقا رضا همدانی؛
7. آیه الله محمد تقی شیرازی؛
8. علامه محدّث نوری؛
9. آیه الله آخوند خراسانی؛
10. آیه الله سید محمد کاظم یزدی.
کاشف الغطاء در هجده سالگی در درس خارج فقه آیه الله سید محمد کاظم یزدی و خارج اصول آخوند خراسانی شرکت کرد. او هفده سال (1312-1329 هـ.ق.) در درس آخوند خراسانی حضور یافت. وی جوان ترین شاگرد آخوند خراسانی بود. صدها نفر از طلاب حوزه ی علمیه ی نجف که برخی از آن ها به اجتهاد رسیده بودند، در درس آخوند خراسانی شرکت می کردند و این همچون مدال افتخاری برای آنان محسوب می شد. بسیاری از مراجع تقلید معاصر از شاگردان آخوند خراسانی بودند. کاشف الغطاء بیش از ده سال هم در درس آیه الله سید محمدکاظم یزدی شرکت کرد. استاد که از نبوغ فکری و پشتکارش در درس آگاه بود، از او و برادرش (آیه الله احمد کاشف الغطاء) خواست تا در گروه پاسخ به استفتائات او حاضر شوند. آنان نیز پذیرفتند و به یاری استاد پرداختند. آنان در چاپ کتاب «عروه الوثقی» که مهم ترین اثر فقهی آیه الله سید محمد کاظم یزدی است، بسیار تلاش کردند. این دو برادر از جوان ترین اعضای پاسخ به استفتائات آیه الله سید محمد کاظم یزدی بودند.
آیه الله آخوند خراسانی و آیه الله سید محمد کاظم یزدی نقش بسیاری در شکل گیری شخصیت علمی کاشف الغطاء داشتند. نگرش های سیاسی آخوند خراسانی تأثیر بسیاری در اندیشه های سیاسی کاشف الغطاء گذاشت. محدّث نوری نیز از جمله استادانی بود که کاشف الغطاء سالیان دراز در محضرش کسب فیض کرد و حدیث و سیر و سلوک عرفانی را از او آموخت. او در بسیاری از سفرهای محدث نوری، با استاد، همراه بود و از پندهای آسمانی اش بهره می گرفت. کاشف الغطاء روزی به استادش، محدث نوری گفت «مدتی است خواب باعث شده است، از فیض نماز شب محروم شوم.» استاد فریاد زد «چرا؟ چرا؟ برخیز! برخیز!» نهیب استاد چنان اثر گذارد، که سال ها پس از فوت استاد، کاشف الغطاء گفت «صدای استاد مرحوم هر شب پیش از سحر مرا برای نماز شب بیدار می کند.» آیه الله شیخ علی کاشف الغطاء در سال 1320 هـ.ق. درگذشت. (8)
تدریس و اجتهاد
آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء پس از 20 سال تحصیل، به تدریس آموخته های خویش پرداخت. او از ممتازترین شاگردان آیه الله سید محمد کاظم یزدی و مورد توجه او و از جوان ترین اعضای گروه پاسخ به استفتائات آن مرجع بزرگ بود. بدین خاطر، بسیاری از طلاب در درس او شرکت می کردند. بدین خاطر، بسیاری از طلاب در درس او شرکت می کردند. او هر روز در مسجد هندی و مقبره ی میرزای شیرازی در صحن حرم حضرت علی علیه السلام، به تدریس مشغول بود و بیش از 100 نفر در درس او شرکت می کردند.(9)
او شرحی بر کتاب «عروه الوثقی» نوشت که شاید نخستین شرح بر این کتاب باشد. تاکنون بیش از صد شرح بر این کتاب نوشته شده است. نگارش شرح بر عروه نشانگر اجتهادِ پژوهشگر علوم دینی است. امام خمینی قدس سره که خود شرحی بر این کتاب نگاشته است، پس از اطلاع از شرح کاشف الغطاء بر عروه الوثقی، تصمیم به چاپ آن گرفت اما این کار میسور نشد. شرح کاشف الغطاء بر عروه الوثقی 4 جلد است که اگر به روش امروز چاپ شود، به اندازه ی کتاب «مستمسک العروه الوثقی» می شود. (10)
مرجعیت
آیه الله سید محمد کاظم یزدی در سال 1337 هـ.ق. فوت کرد. وی قبل از فوت، چهار نفر را وصی خویش قرار داده بود که کاشف الغطاء و برادرش جزو آنان بودند. او با توجه به وصیت استادش، دست نوشته های او را که در پاسخ به استفتائات نوشته شده بود، با تمام تلاش گردآوری نمود و در سال 1340 هـ.ق. با نام «سؤال و جواب» به دو زبان فارسی و عربی چاپ کرد.
اندک اندک آوازه ی علمی کاشف الغطاء به همه جا پیچید. او اکنون مجتهدی توانا و مدرس درس خارج حوزه ی علمیه ی نجف بود. اصرار مردم به تقلید از آیه الله کاشف الغطاء سبب شد به نگارش رساله ی احکام بپردازد. او شرحی بر «تبصره المتعلمین» علامه نوشت و فتواهای خود را همراه فتواهای آیه الله سید محمد کاظم یزدی به چاپ رساند. از این رو، شمار زیادی از مسلمانان ایران، هند، افغانستان، لبنان و سوریه پس از فوت آیه الله سید محمد کاظم یزدی، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند. کاشف الغطاء متاب «وجیزه الاحکام» را درباره ی احکام شرعی، به دو زبان فارسی و عربی نوشت. روز به روز به شمار مقلدانش افزوده شد و رساله ی «وجیزه الاحکام» را درباره ی احکام شرعی، به دو زبان فارسی و عربی نوشت. روز به روز به شمار مقلّدانش افزوده شد و رساله ی «وجیزه الاحکام» چهار بار در نجف چاپ و منتشر گردید.
شماری از فتواهای کاشف الغطاء نیز در کتاب «زاد المقلدین» به دو زبان فارسی و عربی، گرد آمده و چند بار در نجف و مشهد چاپ شده است.
حاشیه بر «سفینه النجاه» (نوشته ی برادرش، آیه الله شیخ احمد کاشف الغطاء)، حاشیه بر «مجمع الرسائل» که در بردارنده ی فتواهای مراجع تقلید شیعه به زبان فارسی نوشته شده بود، حاشیه بر «عین الحیاه» و ترجمه ی «سفیه النجاه» به زبان فارسی از کتاب های فقهی کاشف الغطاء است که برای پاسخ گویی به سؤال های شرعی مقلدانش نوشت. «مناسک حج» نیز کتاب فقهی کاشف الغطاء درباره ی حج است که به دو زبان فارسی و عربی نوشته شده است. (11)
پی نوشت ها :
1. مقدمه ی جنه المأوی، محمد حسین کاشف الغطاء، گردآوری و مقدمه از محمد علی قاضی طباطبایی، چاپ دوم، تبریز، 1397 ه.ق.
2. فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، کتابخانه ی آیه الله العظمی مرعشی نجفی، قم، ص 293؛ مجله ی پاسدار اسلام، شماره 23، ص 77؛ آوای بیداری (ویژه نامه ی روزنامه جمهوری اسلامی) فروردین 1372، ص 9؛ ریحانه الادب، ج 5؛ ص 23؛ مجله پیام انقلاب، شماره 85، ص 57.
3. ماضی النجف و حاضرها، جعفرباقر آل محبوبه، دارالاضواء، چاپ دوم، 1406 ه.ق.، بیروت، ص 326-327؛ مجله ی پیام انقلاب، شماره 85، ص 57 و 58؛ آوای بیداری، ص 10-11؛ قصص العلماء، محمد تنکابنی، انتشارات علمیه ی اسلامیه، ص 19، 192، 193 و 197.
4. وی که از سال 1963 تا سال 1966 رئیس جمهور عراق بود، در یک حادثه سقوط هواپیما جان سپرد. در زمان حضور هیأت شیعی عراقی در کشور مصر، وی نیز در این کشور حضور داشت.
5. آوای بیداری، ص 11، 19، 26 و 94؛ بیدارگران اقالیم قبله، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 74؛ شیعه در مصر، صالح الوردانی، ترجمه ی قاسم مختاری، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 140-144.
6. معجم المؤلفین، عمررضا کحاله، مکتبه المثنی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 19؛ جنه المأوی، مقدمه؛ آوای بیداری، ص 12، 30 و 124.
7. جنه المأوی، مقدمه؛ آوای بیداری، ص 7، 28، 31، 108 و 116.
8. جنه المأوی، مقدمه؛ آوای بیداری، ص 7، 8، 12، 13، 15، 26، 30، 34، 40، 79 و 118؛ صحائف الابرار فی وظایف الاسحار: محمد حسین کاشف الغطاء، گردآوری و مقدمه ای از محمد علی قاضی طباطبایی، تبریز، 1387 هـ.ق. چاپ اول، مقدمه.
9. آوای بیداری، ص 12، 13 و 30.
10. همان، ص 26 و 31.
11. سؤال و جواب، سید محمد کاظم یزدی، ص 1 و 410؛ آوای بیداری، ص 8، 13، 14 و 27؛ ریحانه الادب، محمدعلی مدرس، ج 5، ص 28؛ تحریر المجله، ج 2، مقدمه.
منبع: احمدی، مهدی؛ محمدجواد مغنیه؛ تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،1389.