چکیده
تدبّر در قرآن به عنوان بهترین شیوه ی استفاده از این کتاب آسمانی و برداشت از آیات الهی، روشی اصیل و ریشه دار در سنّت معصومان (ع) می باشد که همگانی و عمومی بوده و انسان را در فهم و دستیابی به حقایق قرآنی و ظهور آن ها در زندگی اش مساعدت می نماید. علّامه طباطبایی (ره) با الگو گرفتن از سبک تدبّری معصومان در تفسیر المیزان، احیاگر این سبک شد. این مقاله به اهمّیّت و جایگاه تدبّر در قرآن از منظر علّامه طباطبایی (ره) می پردازد و در برگیرنده ی مطالبی همچون شرایط و لوازم تدبّر، موانع تدّبر و نتایج تدبّر در قرآن می باشد.
کلید واژگان: قرآن، تدبّر، علّامه طباطبایی، المیزان
مقدّمه:
اهمّیّت و جایگاه تدبّر در قرآن در جامعه ی امروز مسلمین از یک سو و ارزش و تعالی تفسیر المیزان از سوی دیگر، ما را بر آن داشت تا جایگاه و اهمّیّت تدّبر در قرآن را از منظر علّامه طباطبایی (ره) تحت عناوین شرایط و لوازم تدبّر در قرآن، موانع تدبّر در قرآن و نتایج تدبّر در قرآن مورد بررسی قرار دهیم.
مفهوم شناسی تدّبر
مشتقات این ریشه، 44 مرتبه در قرآن به کار رفته اند که در 4 مورد بحث از «تدبّر در قرآن» به میان آمده است. (نساء 82؛ مؤمنون، 86؛ ص 29؛ محمد، 24).
الف: تدبّر در لغت
راغب اصفهانی (د 502 ق) در مفردات آورده است: «التدبیر: التفکیر فی دبر الامور» (راغب اصفهانی، 171) بنابراین می توان گفت «التدبّر: التفکّر فی دبر الامور».
ابن منظور (د 711 ق) در لسان العرب ذیل ماده ی «دبر» آورده است: «التدبّر فی الامر، التفکّر فیه و تدبّر الامرای نظر فی عاقبة و التدبیر فی الامر: ان تنظر الی ما یؤول الی عاقبته» (ابن منظور، 273/4).
رازی (د. 721 ق) در مختار الصحاح می نویسد: «التدبیر فی الامر، النظر الی ماتؤول الیه عاقبته و التدبّر: التفکّر فیه» (رازی، 110).
در المصباح المنیر فیومی (د 770 ق) می خوانیم: «تدّبرته تدّبراً ای نظرت فی دبره و هو عاقبته و آخره». (فیومی، 72).
فیروزآبادی (د 817 ق) در القاموس المحیط آورده است: «التدبیر: النظر فی عاقبته الامر کالتدبّر و... «أفلم یدّبّر و القول...» (مؤمنون، 68) ای الم یتفهموا ما خوطبوا به فی القرآن» (فیروزآبادی، 28/2).
در مجمع البحرین آمده است: «التدبّر هو النظر فی ادبار الامور و تأمّلها» (طریحی، 298/3).
و بالاخره اینکه پطرس بستانی (د 1301 ق) در کتاب محیط المحیط می نویسد:
«تدبّر الامر: نظر فی ادباره ای عواقبه و تفکّر فیه و تبصّر و تأمّل و تفهم». (بستانی، 367)
بنابر مطالب فوق الذکر می توان نتیجه گرفت که تدّبر در لغت به معنای تفکر، نظر در عاقبت امور، تأمّل و امعان نظر به کار رفته است.
ب: تدّبر در اصطلاح
مفسران قرآن کریم در خصوص معنای اصطلاحی تدّبر، دیدگاه های مختلفی را ارائه داده اند. در ادامه به بررسی مهم ترین نظرات آن ها می پردازیم. زمخشری (د 538 ق) در کشاف می نویسد:
منظور از تدّبر در آیات، تفکّر و تأمّلی است که به شناخت هرچه بیشتر از ظاهر قرآن منتهی گردد. البته فهم و تأویلی صحیح با معانی نیکو، چون آنکه به ظاهر تلاوت بسنده می کند و تفسیری خردورزانه ندارد، ممکن نیست به بسیاری از حقایق قرآن دست یابد. (زمخشری، 238/2).
امین الاسلام طبرسی (د 548 ق) در تفسیر مجمع البیان، تدّبر را به معنای تصرّف در قلب با نظر کردن در عواقب امور تعریف می کند (طبرسی، 81/2) که بی شباهت به آنچه ابوهلال عسکری بیان کرده نیست. (ابوهلال عسکری، 121). کمالی دزفولی (ره) می نویسد:
«تدبّر، عبارت است از فهم تفصیلی و متعالی قرآن که مبتنی بر فهم ابتدایی و تبادری حاصل از مفاهیم و الفاظ و اسلوب با استجماع شرایط است». (کمالی دزفولی، 65).
یکی از نویسندگان معاصر در تعریف تدبّر می نویسد:
«تدبّر عبارت است از پیگیری آیات، با تأمّل در آن ها برای پیدا کردن راه و پیاده نمودن طرح حکم خدا بر جان و زندگی و رفتار خویش». (مظلومی، 22/4).
مشکینی (ره) آورده است:
«تدبّر این نیست که چشم انسان به هنگام خواندن قرآن به دنبال آیات آن و یا گوش انسان به هنگام شنیدن آیات به دنبال کلمات قرآن روانه شود، بلکه عمده ی غرض این است که فکر انسان در تعقیب معانی آیات حرکت کند و به راه افتد و با تلاش و کاوش و جست و جو، مطالب عمیق و مفاهیم جدیدی را یکی پس از دیگری به دست آورد». (مشکینی، 173).
در کتاب پژوهشی پیرامون تدبّر در قرآن آمده است:
«در امر تدبّر در قرآن، کاوش و اندیشه در کشف مفاهیم و روابط ناپیدای موجود در هر یک از آیات و ارتباط آیات با یکدیگر و آن آیات با آیات دیگر سور قرآن مدّ نظر است». (نقی پورفر، 373).
علّامه طباطبایی (ره) (د 1360 ش) در تفسیرالمیزان ذیل آیه ی «افلا یتدبّرون القرآن ولو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً» (نساء، 82) آورده است:
تدّبر به معنای اخذ و گرفتن چیزی بعد از چیز دیگر می باشد و در این آیه به معنای تأمّل در یک آیه بعد از آیه ای دیگر و یا تأمّل و دقّت در یک آیه بعد از تأمّل و دقتی دیگر در همان آیه. (طباطبایی، 19/5).
1.شرایط و لوازم تدّبر در قرآن
1ــ1ــ آشنایی با زبان قرآن
بهره مندی از این کتاب، نیازمند فهم آن و فهم آن، نیازمند شناخت زبان آن است بدین معنا که باید بدانیم خداوند با چه زبان و در چه قالب و فضایی با مردم سخن گفته است. در این باره، نظرات مختلفی مطرح شده است. برخی زبان قرآن را علمی و برخی رمزی و گروهی آن را عرفی دانسته اند در حالی که تمام این نظرات، دارای نقدهایی بوده و با قرآنی که برای همه ی انسان ها و زمان ها آمده است سازگاری ندارد. لذا شایسته است تا ضمن نقد و بررسی این دیدگاه ها به معرفی و شناخت زبان قرآن از منظر علّامه طباطبایی (ره) بپردازیم.
علّامه طباطبائی (ره) هم با رد نظریه ی زبان عرفی بیان می دارد که مفسّر نباید در تفسیر قرآن کریم به راهی برود که در تفسیر کلام خلق می رود؛ زیرا اختلاف این دو در نحوه ی استعمال الفاظ و به کارگیری صناعات لفظی نیست بلکه اختلاف از جهت مراد و مصداقی است که مفهوم کلام بر آن منطبق می شود (طباطبایی، 78/3).
علّامه طباطبایی (ره) ضمن اشاره به اینکه قرآن، کتاب هدایت و نور و تبیان است بیان می دارد که فهم قرآن ویژه مخاطبان خاصی نیست، بلکه قرآن، جهان و جهانیان را مخاطب قرار داده و در مقام تحدی، خود را معجزه ی پیامبراسلام معرفی کرده است پس همه مجاز به مراجعه مستقیم به قرآن بوده و فهم آن وظیفه همه ی انسان هاست (طباطبایی، قرآن در اسلام، 18).
لذا براساس مطالب فوق الذّکر می توان گفت که زبان قرآن، زبان خاصی همچون زبان عرفی یا رمزی یا ادبی و... نیست بلکه دارای ساختاری است که تمام انواع زبان را به صورت تلفیقی و به تناسب سطح مخاطبان و افق فهم آنان، نوع مفاهیم و آموزه ها، اهداف و مقاصد مطلوب و در راستای جهان بینی الهی، در آیات گوناگون خود به نحو شگفت انگیزی به کار
گرفته است. زبان قرآن، زبانی چند ساحتی است زیرا قرآن، کتاب هدایت بوده و به همه شئون آدمی که با هدایت او مرتبط است می پردازد. از این رو در ساحت های گوناگون حیات فردی، اجتماعی، عقلانی، عاطفی، مادی و معنوی انسان وارد شده و با آدمی سخن گفته است. اقتضای رسیدن به این مقصود، استفاده از سبک های متنوع بیانی بوده که قرآن به نحو عالی و شگفت انگیزی از عهده چنین کاری برآمده است (آریان، همان).
پس قرآن در عین اینکه عربی مبین است، معارف بلند خود را در سطوح گوناگون بیان نموده، به طوری که سطح ظاهر آن در اتمام حجّت و ابلاغ و برهان کافی و عمومی است ولی لایه های درونی آن از فهم عادی بالاتر است و حتی پاره ای از سطوح را تنها مطهرون به مصداق «لا یمسّهُ إلا المطهّرون» (واقعه، 79) و راسخون به مصداق «... و ما یعلمُ تأویله إلا الله و الرّاسخون فی العلم...» (آل عمران، 7) آگاهند.
ویژگی های زبان قرآن:
الف)پیوستگی واژگان و مفاهیم قرآن در شبکه ای مرتبط و نظام مند
از جمله ویژگی های مهمّ زبان قرآن به هم پیوستگی معنایی واژگان کلیدی به صورت نظام مند با یکدیگر است و هر کلمه یا عبارتی از این شبکه در پیوند با مجموعه ی واژگان، مفهوم واقعی خود را می یابد. از دید علّامه طباطبایی (ره) بیان قرآن کلامی است که الفاظش در عین اینکه از یکدیگر جدا هستند به یکدیگر متصل اند، به این معنا که هریک، بیانگر دیگری می باشد و به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع) «ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض» (نهج البلاغه، خطبه ی 133). پس نباید به مدلول یک آیه با آنچه از به کار بردن قواعد ادبی می فهمیم اکتفا نمائیم بلکه باید با دقّت و اجتهاد در سایر آیات مناسب آن به فهم مقاصد آیه ی موردنظر بپردازیم همانگونه که آیه «أفلا یتدبّرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً» (نساء، 82) هم بدان اشاره دارد (طباطبایی، المیزان، 76/3).
بنابراین آشنایی با الفاظ، واژگان و قواعد زبان و لغت عربی برای راهیابی به تمام ابعاد مفهومی و محتوایی آیات قرآنی و دریافت مقصودی وحی کافی نمی باشد و اینگونه نیست که هرکس عرب بوده یا با زبان عربی آشنا باشد قرآن را به مجرّد خواندن به تمامه بفهمد و به همه معارف آن دست یابد. بلکه علاوه بر آن ها در موارد بسیاری و شاید همه جا، فهم واژگان اساسی و وجوه معنایی کلمات، آیات و عبارات به مضامین تفسیری دیگر آیات مرتبط است و تحلیل مجموعی مفردات و مفاهیم به نظام معنایی حاکم بر کل قرآن وابسته است.
ب)چند سطحی و طولی بودن معنا
از ویژگی های کلیدی زبان قرآن این است که از سطوح و لایه های گوناگون معنایی برخوردار است و شناخت لایه های درونی آن از فهم عادی و معمولی بالاتر است. این ویژگی که با تعبیر ظهر و بطن نیز از آن یاد می شود در سرتاسر قرآن مجید جاری است به طوری که دو معنای ظاهر و باطن در طول هم قرار گرفته اند و هیچ یک دیگری را نفی نمی کند. (طباطبایی، قرآن در اسلام، 22)
علّامه طباطبایی در المیزان به این ویژگی اساسی چنین اشاره می کند:
«قرآن از نظر معنا، مراتب مختلفی دارد، مراتبی طولی که وابسته به یکدیگر است و همه آنها در عرض واحد قرار ندارند تا کسی بگوید این مستلزم آن است که یک لفظ در بیشتر از یک معنا استعمال شده و استعمال لفظ در بیش از یک معنا صحیح نیست و یا دیگری بگوید این نظیر عموم مجاز می شود یا از باب لوازم متعدد برای ملزوم واحد است، نه، بلکه همه آن معانی، معانی مطابقی است و لفظ آیات بر آن به صورت مطابقی دلالت دارد. چیزی که هست، هر معنایی مخصوص به افق و مرتبه ای از فهم و درک آدمی است.» (طباطبایی، المیزان، 58/3).
ج)برخورداری از احکام و تشابه
از ویژگی های دیگر زبان قرآن، برخورداری از احکام و تشابه است، این خصوصیت با ظهر و بطن و تأویل رابطه بسیار نزدیکی دارد. البته باید دانست که تشابه، ابهام مفهومی نیست بلکه روشن نبودن مراد و مصداق است، یعنی در قرآن مجید، متشابه به معنای آیه ای که مدلول حقیقی خود را به هیچ وسیله ای به دست ندهد وجود ندارد، بلکه هر آیه ای که در افاده ی مدلول حقیقی خود مستقل نباشد به واسطه ی آیات دیگری می توان به مدلول حقیقی آن پی برد و این همان ارجاع متشابه به محکم است. (طباطبایی، قرآن در اسلام، 30).
این ویژگی در سرتاسر قرآن جاری بوده و به کارگیری آن جهت بیان مقاصد الهی کاری اجتناب ناپذیر می باشد زیرا تنزل دادن سطح بیان به حد فهم عامّه ی مردم که اغلب جز حسیات را درک نمی کنند و معانی کلی را جز در قالب امور جسمانی نمی فهمند جز از طریق تعبیه محکم و متشابه امکان پذیر نبوده است. (طباطبایی، المیزان، 60/3).
2ــ1ــ مداومت بر تلاوت قرآن
تلاوت قرآن به عنوان یکی از مقدمات استفاده و بهره مندی از قرآن، نزد معصومان (ع) از جایگاه والایی برخوردار است. آن ها در بیانات خود ضمن تشویق به تلاوت قرآن به ارائه معنای واقعی تلاوت صحیح قرآن پرداخته اند.
پیامبر اسلام (ص) در وصیتش به امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: «علیک بتلاوة القرآن علی کل حال» (طوسی، 175/9) همین طور ایشان در بیان اهمیت تلاوت قرآن می فرمایند:
«نوّروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لا تتخذوها قبوراً» (کلینی، کافی، 610/2).
همچنین امام صادق (ع) در مورد ارزش و جایگاه تلاوت قرآن می فرمایند:
«انّ البیت اذا کان فیه المرء المسلم یتلوا القرآن یتراء اه اهل السماء یتراءی اهل الدنیا الکوکب الدری فی السماء» (شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، 610/2).
لذا طبق روایات فوق الذکر و روایات فراوان دیگر پی می بریم که بر مسلمانان لازم است تا با تلاوت صحیح آیات قرآن و تدّبر در آیاتش به فهم صحیح آن دست یابند.
با توجه به سخنان گرانبهای ائمه معصومین (ع)، منظور از تلاوت صحیح قرآن قرائت آن نیست، بلکه قرائت بخشی از تلاوت قرآن به حساب می آید که به طور اجمال به چند نمونه از آن روایات اشاره می کنیم.
در ارشاد دیلمی از امام صادق (ع) ذیل آیه «الّذین آتیناهم الکتاب یتلونه حقّ تلاوته...» (بقره، 121) روایت شده که منظور از تلاوت حقیقی قرآن این است که «یرتلون آیاته و یتفقهون فیه و یعملون باحکامه و یرجون وعده و یخافون وعیده و یعتبرون بقصصه و یأتمرون بأوامره و یتناهون عن نواهیه ماهو و الله حفظ آیاته و درس حروفه، تلاوه سوره و درس اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و أضاعوا حدوده و انما تدبّر آیاته و العمل بأحکامه قال الله تعالی کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته...» (دیلمی، ارشاد القلوب، 78) امام (ع) در این روایت تلاوت صحیح را، قرائت شمرده همراه با طمأنینه و تدبّر در آیات و عمل به احکام قرآن معنا کرده اند. (طباطبایی، المیزان، 266/1).
در حدیث دیگری ذیل آیه «الّذین آتیناهم الکتاب یتلونه حقّ تلاوته» (بقره، 121) از پیامبر (ص) نقل شده که ایشان «یتلونه حقّ تلاوته» را «یتلونه حقّ تلاوته» (بغدادی، اقتضاءالعلم و العمل، 77) معنا کرده اند به این معنا که تلاوت قرآن، متابعت از آن در قرائت و
دنبال کردن معانی و پیروی عمل می باشد.
راغب اصفهانی در کتاب مفردات ذیل ماده تلاوت می نویسد: مراد از «یتلونه حقّ تلاوته» این است که با علم و عمل از آیات قرآنی پیروی می کنند، یعنی در اینجا تلاوت مفهومی بالاتر از مفهوم قرائت دارد و با یک نوع تدّبر و تفکّر و عمل همراه است. (راغب اصفهانی، همان، 82).
در تفسیر تسنیم ذیل آیه 121 بقره آمده است:
حق تلاوت تنها این نیست که حرکات، اعراب، سکون ها، وقف ها و قواعد تجوید حروف و کلمات رعایت شود بلکه همراه با آن تدّبر در معانی، فکر، تعقل و آمادگی برای تأثیرپذیری لازم است. (جوادی آملی، 237/1).
نویسنده در ادامه ضمن اشاره به آیه «.... إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکراللهُ و جلت قلوبهم و إذا تُلیتْ علیهم آیاته زادتهم إیماناً...» (انفال، 2) می نویسد:
مؤمنان راستین، هنگام استماع و شنیدن آیات الهی به ایمانشان افزوده گردد. بنابراین هر تلاوتی می تواند قرائت باشد ولی به هر قرائتی نمی توان اطلاق تلاوت نمود.
3ــ1ــ انس با قرآن
واژه «انس» به معنای خو گرفتن و همدم شدن می باشد اگر انسان به چیزی انس پیدا کند بدین معناست که از آن هیچ وحشت و اضطرابی ندارد و از همراهی با آن به آرامش دست می یابد.
انسان کمال طلب فقط به امور مادی بسنده نمی کند و به سوی اهدافی والاتر گام برمی دارد. لذا وحشت و تنهایی خود را در پناه امور معنوی زائل می کند. از جمله این امور معنوی، قرآن و انس با قرآن است که در روایات به انس همراه با علم و معرفت به قرآن سفارش زیادی شده است. (هادوی کاشانی، 71/13).
از دیدگاه علّامه طباطبایی (ره) یکی از روش های انس با قرآن، ترتیل قرآن می باشد که مسئله قرائت قرآن به عنوان جزئی از آن مطرح می شود. ایشان ضمن تأکید بر امر ترتیل قرآن بیان می دارد که ترتیل به معنای «ترسیل» یعنی پشت سر هم آوردن چیزی می باشد (طباطبایی، المیزان، 210/15) و لذا ترتیل قرآن به معنای تلاوت آن است به نحوی که حروف پشت سر هم آن به طور واضح و روشن و جدای از هم به گوش شنونده برسد و به عنوان شاهد ادّعای خویش به روایتی از امام صادق (ع) که می فرمایند: «لا تنثره نثر الرمل و لا تهذه هذا الشعر» (میرزای نوری، 242/4) اشاره می کنند. (طباطبایی، المیزان، 61/20).
ترتیل قرآن، امری است که در قرآن و سنّت هم به آن عنایت خاصی شده به گونه ای که خداوند متعال صریحاً پیامبرش را امر می کند که«... و رتّل القرآن ترتیلا» (مزمل، 4).
رسول خدا (ص) هم در بیان اهمّیّت و جایگاه ترتیل و قرائت قرآن می فرماید: «یدفع من قاری القرآن بلاء الدنیا و یدفع من مستمع القرآن بلاء الآخرة» (حسام الدین هندی، 291/2).
همچنین علّامه طباطبائی ذیل آیه «و إذا قرئ القرآنُ فاستمعوا لهُ و أنصتوا لعلّکم تُرحمون» (اعراف، 204) بیان می دارد که انصات به معنای سکوت توأم با استماع است لذا استماع و انصات به عنوان قدم اول در بهره مندی از برکات قرآن به حساب می آیند که در این روش انسان با یک میل و رغبت قلبی به آیات گوش فرا می دهد در حالی که سکوت اختیار کرده و این سکوت به جهت استماع آیات می باشد (طباطبایی، المیزان، 382/8) بر همین اساس، امام صادق (ع) در حدیثی ضمن تأیید مطالب فوق می فرمایند: «یجب الانصات للقرآن فی الصلاة و غیرها و اذا قریء عندک القرآن وجب الانصات و الاستماع» (حرعاملی، 215/6).
از آنجا که حالات و اوضاع روحی انسان در شرایط مختلف و اوقات شب و روز متفاوت است، گاهی مواجهه و انس با قرآن روش قرائت و ترتیل در لفظ راهی برای مأنوس شدن با کلام الهی است و گاهی شنیدن و سماع آیات موجب این امر می شود.
4ــ1ــ شاگردی در محضر قرآن
فهم صحیح قرآن منوط به این است که انسان هنگام مواجه با قرآن در کمال خضوع و خشوع همانند شاگردی متواضع در برابر کلام نورانی وحی زانو زده و از آن بهره مند گردد. اگر کسی با اصول از پیش ساخته به محضر قرآن برود و بخواهد قرآن را بر اصول موضوعه رشته علمی خود تطبیق دهد و آن اصول را بر قرآن تحمیل کند چیزی از خود قرآن نمی فهمد بلکه آیات را در غیر معنای اصلی خود به کار می برد.
از وجود مبارک رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده اند: «القرآن مأدبة الله» (شعیری، همان، 40).
این روایت قرآن را به «مأدبة الله» معرفی می کند. اگر قرآن سفره ی خالی می بود، می شد که هرکس غذای خود را بیاورد و در این سفره بخورد، ولی اگر قرآن، غذای آماده است نباید افکار و برداشت های علمی و یا بافته های خود را به همراه بیاورد و به اسم قرآن استفاده کند، لذا انسان بایستی با ذهنی مجرد از هر گونه اصل پیش ساخته خود را با
کلام الهی منطبق و از آن بهره برداری کند. (جوادی آملی، 451/1).
علّامه طباطبایی (ره) از این شرط با عبارت «ماذا یقول القرآن» یاد می کند وی ضمن نقد روش های مختلف تفسیری از آن ها به عنوان تطبیق یاد کرده و تأکید می کند که انسان در هنگام مواجهه با قرآن و فهم و برداشت معانی از آن بایستی تمام معلومات و نظریّه های علمی خود را فراموش کرده و بدون تکیه به هیچ نظریّه ی علمی به سراغ قرآن رفته و از آن بهره مند گردد. (طباطبایی، المیزان، 6/1).
پی نوشت ها :
1.عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
نشانی الکترونیکی: khoshdel75@yahoo.com
2.کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
نشانی الکتریکی:kazemayn@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 1389/7/14
*تاریخ پذیرش مقاله: 1389/8/25
منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 8.