دروغ قدرت هنر هفتم است، فریبی برای نهان کردن، دروغی که گاهی در تکاپوی خلق ایمان استو گاهی دیگر برای اثبات کفر، هنری که اینبار عدهای برای خالی کردن جیب مخاطب از آن استفاده میکنند. ماجرا از مصاحبه همایون اسعدیان به عنوان رئیس شورای صنفی نمایش شروع میشود، زمانی که خبر از افزایش صددرصدی قیمت بلیتها آن هم قبل از قانونی شدن میدهد تا از واکنشها باخبر شود، به همین دلیل در مصاحبه خود میگوید: «درآییننامه جدید نمایش که به زودی مصوب میشود، قرار است بلیت سینماهای ممتاز با نظر پخشکننده و سینمادار از 10 تا 20 هزار تومان متغیر باشد. این تصمیم باعث میشود تا پخشکننده و سینمادار درباره فیلم اکران شده دقت لازم را انجام دهند تا براساس شرایط جغرافیایی منطقه و نیازسنجی مخاطب درباره قیمت بلیت به توافق برسند. قیمت بلیت بعد از هماهنگی لازم میان پخشکننده و سینمادار تعیین و به شورای صنفی نمایش اعلام میشود. قیمت بلیت به صورت هفتگی تغییر میکند و سانسی نخواهد بود». اما هدف چیست و مقصد کجاست، هدف بازی با آمار فروش برای چند کارگردان سوخته است تا بتوانند بهانهای برای شکست کارهای خود ارائه دهند، اما برای ساخت بهانه، باید مسیری هموار ایجاد کرد، مسیری که آمار فروش را ابزار خود قرار میدهد تا به مقصدی برای بازی با مخاطب دست یابد، روندی که هیچگاه به طور ناگهانی ایجاد نمیشود بلکه در طرحی شناور و قانونی به اجرا در میآید، تا چهره فریبنده خود را در قامت قانون حفظ کند، اما این طرح برای چند فیلم و چگونه اجرا میشود؟
زمانی که فیلم «فروشنده» در شهریورماه با 15 هزار تومان اکران شد، انتقادهای منفی نسبت به این افزایش قیمت صورت گرفت، انتقاداتی که باعث برگشت قیمت به روال گذشته شد، اما اینبار مسئله متفاوت است. بگذارید با مثال مسیر این طرح را بیان کنم، فرض کنید اولین فیلم سینمایی مهران مدیری «ساعت 5 عصر» که مخاطبین سینما منتظر آن هستند بخواهد اکران شود، حال تهیهکننده محترم از این طرح شناور استفاده میکند و با سینمادار عزیز که هر دو به خوبی میدانند مخاطب لحظهشماری دیدن این فیلم را میکند به طور قانونی از حق خود استفاده میکنند و قیمت بلیت را به 12 هزار تومان افزایش میدهند و مطمئناً برای من مخاطب که تاکنون برای دیدن هر فیلم 10هزار تومان بهای بلیت میدادم به 12 هزار تومان هم تن میدهم و به تماشای این فیلم مینشینم، گام بعدی فیلمی مانند «نهنگ عنبر٢- سلکشن رویا» سامان مقدم است، اینبار که مخاطب به آرامی و غیرمحسوس تن به افزایش بلیت داده بود، دوباره در این دام قرار میگیرد و اینبار به جای 12 هزار تومان مجبور میشود برای کمی شاد بودن تسلیم این طرح شناور و البته قانونی شود و بهایی معادل 15 هزار تومان پرداخت کند، طرحی گام به گام در فیلمهای بعدی ادامه پیدا میکند تا به سقف20 هزار تومان برسد.
اما این اتفاق چه ضررهایی به سینمای کشور میزند، یکم- شاید مانند اکران فیلم فروشنده انتقادها به اوج خود نرسد اما در هر قدم مطمئناً قسمتی از مخاطبان سینما ریزش میکنند. دوم- آمار فروش که تا کنون از مکانیزم ناصحیح به دست میآمد، اینبار با چنین طرحی به اوج خود میرسد و دیگر هیچگاه نمیتوان پرفروشترین فیلم سال را معرفی کرد(زیرا اینبار تورمی ایجاد نشده است که به رقم فروش ضرب شود) و در نهایت استدلال خوبی برای عدهای از کارگردانها و تهیهکنندگان سوخته سینما ایجاد میشود تا پایین قرار گرفتن در جدول فروش فیلمها را تنها به علت افزایش قیمت بلیتها معرفی کنند نه ضعف آثار خود. در هر حال با برداشتن گام نخست مطمئناً این طرح تا سقف 20 هزار تومان حرکت میکند، نقشهای که هر قدم آن به خوبی برای فریب مخاطب طراحی شده است.
* جوان