ماهان شبکه ایرانیان

تقوای الهی و رعایت عاطفی ارحام و ایتام

بخش راجع به رعایت عاطفی ارحام و ایتام و مانند آن است، فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ﴾[۱] رعایت رحم را بکنید همان طور که تقوای الهی را رعایت می کنید

بخش راجع به رعایت عاطفی ارحام و ایتام و مانند آن است، فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ[1] رعایت رحم را بکنید همان طور که تقوای الهی را رعایت می کنید. جریان غدیر رسالتی دارد که پیام الهی و سرور است و وظیفه ای هم به عهده ماست ما که خود را یا نائبان آن ذوات قدسی می دانیم یا شاگردان آنها می دانیم یا پیروان آنها می دانیم راه آنها را باید ادامه دهیم راه آنها یک مقدار مشخص است تقوا هست، ایمان هست، اخلاق خوب هست این حرف هایی که همه جا هست؛ اما آن راه های خصوصی را که از حوزویان و دانشگاهیان توقّع دارند این است که آنها برنامه خودشان را میگویند که ما چه کاره ایم بعد هم به ما می فهمانند شما باید این راه را بروید آدم خوب بودن در عالم هم فراوان است هم ارزان، اما آدم درست کردن کار آسانی نیست، فرمود ما نیامدیم که گنج های زمین را، معدن های زمین را دربیاوریم، یک کار آسانی است که شما هم با چند سال درس خواندن، معدن شناس می شوید، میتوانید نفت یا گاز استخراج کنید، معدن را بشناسید اینها نیست، ما آمدیم معدن درون انسانیت انسان را شناسایی کنیم، یک و آن را مثل معدن شناسی استخراج نکنیم؛ بلکه مثل یک کشاورزی بپرورانیم و شکوفا کنیم، دو؛ میوه اش را از درون دل باغ اینها دربیاوریم، سه؛ به اینها و جامعه عرضه کنیم، چهار؛ تا بفهمند چقدر شیرین است، پنج؛ ما کارمان این است. این «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» که در خطبه اول حضرت امیر در نهج البلاغه است و معرفی کرد که کار انبیا این است؛ بعد در خطبه های دیگر فرمود: امام ها کار انبیا را انجام می دهند، بعد گفتند شاگردان ما و عالمان دینی ما باید کار ما را انجام بدهند، دین، یعنی این! فرق است بین کسی که معدن استخراج می کند از دل خاک درمی آورد، یک وقت است یک کشاورزی می کند در دل خاک می پروراند، استادانه یک بذر را هفتاد برابر و هفتصد برابر می کند، بعد درمی آورد. فرمود کار ما تنها معدن شناسی نیست کار ما حرث و کشاورزی است. این «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»؛ گاو را می گویند ثور چون اثاره می کند می شوراند شیار می کند، زمین را زیر و رو می کند، فرمود ما این کار را می کنیم؛ بعد حرث و کشاورزی داریم تعبیر قرآن این است که «مَنْ یریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ کذا، مَنْ یریدُ حَرْثَ الدُّنْیا کذا»[2]کسی که کشاورز است آن قدرت را به اذن خدا دارد که مُرده را زنده کند، این معدن شناس چه نفت شناس، چه گازشناس که مرده را زنده نمی کند. یک کشاورز مجرای فیض خالقیت ذات اقدس الهی است، اینکه گفته شد «الزَّارِعُونَ کنُوزُ اللهِ»[3] همین است. یک سلسله کارهایی است که کشاورزی است؛ انسان زمین را شیار می کند، بذر را از مزرعه به انبار منتقل می کند، بعد از شیار این بذر را در درون خاک نهان می کند، خاک روی آن می گذارد این می شود حرث؛ اما این بذر را زنده کند به آن حیات بدهد، به آن ریشه و شاخه بدهد این را می گویند زرع نه حرث، اینکه در سوره مبارکه «واقعه» دارد: ﴿أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ ٭ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ[4]همین است؛ فرمود کار شما حرث است کار ما زرع است، این طور نیست که شما زارع باشید شما مُرده را زنده کنید؛ اما انبیا آمدند که گذشته از حرث، زرع هم بکنند مرده را زنده کنند. اینکه در سوره مبارکه «انفال» دارد: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ[5] همین است. ما نه تنها معدن شناسیم که فقط سنگ را دربیاوریم، طلا را دربیاوریم، نقره را دربیاوریم این جامد را جابه جا کنیم ما مُرده را زنده می کنیم ما در طلیعه امر حرث داریم، در پایان امر زرع داریم ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ﴾ اینها شما را زنده می کند. بعد فرمود عالمان دین راه ما را می روند جامعه را زنده می کنند؛ یعنی آن حیات معنوی را به جامعه منتقل می کنند. پس اینکه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) انبیا را معرفی کرد؛ بعد فرمود: «إِنَّمَا الأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ» در خطبه 152 فرمود: اینها قائمان و قیمان دین الهی اند، امامان و رهبران الهی که معصوم اند قیم دینی مردم اند؛ بعد هم فرمود شاگردان ما راه ما را طی می کنند؛ یعنی تمام تلاش و کوشش این است که جامعه را عالمان دین زنده کنند، جامعهٴ زنده نه شرقی است نه غربی، جامعه زنده قرآنی است و روایی؛ این به فکر هیچ چیزی نیست مگر به فکر حیات ابد خود، فرمود ما آمدیم این چیزها را به شما یاد بدهیم، با «إِنَّما» یاد کرد: «إِنَّمَا الأَئِمَّةُ»؛ اینها قوّام دینی الهی اند قیم دین مردم اند. بنابراین غدیر تنها این نیست انسان یک جشنواره داشته باشد تبریک بگوید اما یک رسالت و وظیفه ای هم هست. ذات اقدس الهی برای اینکه به چیزی اهمیت بدهد، نام خود را کنار نام او و نام او را کنار نام خود ذکر می کند؛ مثل اینکه فرمود احترام پدر و مادر خیلی لازم است: ﴿أَنِ اشْکرْ لی وَ لِوالِدَیک[6] برای اینکه پدر و مادر مجرای فیض خالقیت اند، گرامیداشت پدر و مادر کنار گرامیداشت ذات اقدس الهی است، این یک بخش.

بخش دیگر راجع به رعایت عاطفی ارحام و ایتام و مانند آن است، فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ[7] رعایت رحم را بکنید همان طور که تقوای الهی را رعایت می کنید. اینها یک بخش است که فقط کنار لفظی اوست برای اهتمام به آن؛ اما گاهی از اینها بالاتر است که ذات اقدس الهی به وسیله یک عالِم دینی، به وسیله یک استاد، به وسیله یک معلم، جامعه را زنده می کند، حیات معنوی می بخشد: «إِنَّمَا الأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ» این بیان نورانی ذات اقدس الهی را نگاه کنید، فرمود هر کس پیامبر را اطاعت کرد مرا اطاعت کرده: ﴿مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[8] یکی فعل مضارع، یکی فعل ماضی، با اینکه مضارع است از ماضی یاد کرده است فرمود اگر کسی پیامبر را اطاعت کند قبلاً از ما اطاعت کرده است چون ما گفتیم: ﴿أَطیعُوا اللَّهَ﴾، ﴿مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ﴾ این نزدیکی، پس اطاعت رسول می شود اطاعت خدا. وجود مبارک رسول خدا هم همین راه را در نصب حضرت امیر به کار برد فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلاهَ»[9] اطاعت از علی اطاعت از من است، ولایت علی ولایت من است برای اینکه ما هر چه داریم از ناحیه ذات اقدس الهی است؛ مگر خدا درباره اطاعت پیامبر نفرمود ﴿مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ﴾ این جا هم ما می گوییم، «من اطاع علیا فقد اطاع الرسول»؛ برای اینکه او از طرف ماست ما هم از طرف اوییم. این «بالعرض «ها به آن «بالذات» منتهی می شود، این «بالتبع» ها به آن «بالأصل» منتهی می شود، این «بالمجاز»ها به آن «بالحقیقه» منتهی می شود تا دید چه باشد بالأخره اصل اوست. اگر خدا فرمود: ﴿مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ﴾، وجود مبارک حضرت هم فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلاهَ» چرا؟ برای اینکه او حرف ما را می زند از جای دیگر نمی آورد ما هم که حرف خدای سبحان را داریم می گوییم.

همه دعاها مقدس و محترم هستند؛ اما آن دعای عالمانه، محقّقانه که هم سواد می آورد هم ثواب دارد این دعای «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک» است. زراره وقتی از امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می کند در عصر غیبت من چه کار بکنم؟ فرمود این دعا را بخوان: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَک اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَک اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی».[10] این دعا نظیر «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَی»![11]نیست که خدایا مرا و پدر و مادرم را بیامرز! این دعای «اَللّهُمَّ اشْفِ لِلْمُؤْمِنِینَ» و مانند اینها نیست؛ این دعا علمی است. زراره وقتی به حضرت عرض می کند من در عصر غیبت چه کار کنم فرمود این دعا را بخوان، مگر نمی خواهی بین غدیر و سقیفه فرق بگذاری چطور می خواهی فرق بگذاری؟ اگر رأی مردم است که مردم رأی دادند، اگر شوراست که مشورت کردند، فرق اساسی غدیر و سقیفه چیست؟ فرق جوهری غدیر و سقیفه این است که رهبر مردم آیا وکیل مردم است یا جانشین پیغمبر، اگر رهبر مردم جانشین پیغمبر است پیغمبر وکیل مردم است یا «خلیفةالله» است، اگر «خلیفةالله» است تا شما «مستخلف عنه» را نشناسید خلیفه را نمی شناسید این برهان مسئله است؛ «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک» چرا؟ برای اینکه «فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَک» برای اینکه رسول، خلیفه توست، من اگر «مستخلف عنه» را نشناسم خلیفه را نمی شناسم من چه می دانم فرق جوهری غدیر و سقیفه چیست؟ اگر «مستخلف عنه» را بشناسم خلیفه را می شناسم، اگر رسالت را بشناسم امامت را می شناسم؛ آن گاه کاملاً برای من فرق بین غدیر و سقیفه روشن می شود که کدام حق است، کدام باطل؟ «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک»، تا توحید معین نشود، معرّفی نشود، وحی و رسالت مشخص نمی شود، چون این خلیفه «الله» است، اگر توحید روشن نشود، وقتی مستخلف عنه روشن نیست خلیفه و خلافت هم روشن نیست و امامت، خلافت رسالت است، تا رسالت مشخص نشود امامت هم مشخص نمی شود. معنای اعجاز، معنای وحی یابی، معنای عصمت، معنای علم غیب اینها باید مشخص شود.

عناصر سه گانه ای که برای انسان کامل ذکر کردند باید مشخص شود: عنصر اول این است که این درس نخوانده همه چیز را بلد است، این اختصاصی به رسول ندارد، اینها نگاران به مکتب نرفته اند کسی به جای نگار مکتب نرفته می نشیند که مکتب نرفته آگاه باشد این اولین کار، دوم اینکه اینها با اراده کار می کنند نه با بدن، با همت کار می کنند اگر چیزی را خواستند حاصل است برای اینکه اینها خلیفه «الله» هستند مگر «الله تعالی» با حرکت کار می کند. این بیان نورانی حضرت امیر است در نهج البلاغه که «فَاعِلٌ لا بِمَعْنَی الْحَرَکاتِ»،[12] این بیان نورانی حضرت که فرمود: «إِنَّما قَوْلُهُ فِعْلُهُ»،[13] این بیان نورانی که فرمود: «لا بِصَوتٍ یقْرَعُ وَ لا بِنِدَاءٍ یسْمَع»،[14]این بیانی که فرمود: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون[15]که در قرآ ن هست؛ یعنی با اراده کار میکند، این خصیصه دوم انسان کامل است که با اراده کار می کند. سوم هم تمثّلات فراوان است؛ چشم برزخی دارد، درون و بیرون را می بیند، هم درباره امام سجاد (سلام الله علیه) آمده است، هم درباره امام باقر(سلام الله علیه) در سرزمین عرفات وقتی آن سائل عرض کرد: «قلّ الضجیج و کثر الْحَجِیج» حاجیان زیادند ناله کم است؛ هم درباره امام باقر هست[16] هم درباره امام سجاد (سلام الله علیهما)[17] حضرت فرمود خیر! «مَا أَکثُرُ الضَّجِیج وَ أَقَلَّ الحَجِیج»؛ حاجی کم است ناله زیاد است، عرض کرد چطور؟ صحنه عرفات پر از مردم است، فرمود حالا ببین! این نگاه را هم امام چهارم، هم امام پنجم به شاگرداشان نشان دادند که سرزمین عرفات چه خبر است، کسی در برابر امام زمانش بایستد، به چه صورت درمی آید؛ بنابراین امام؛ یعنی این، هم تمثّل، هم تمثیل، هم بتواند متمثّلات را ببیند، هم بتواند تمثّل بدهد. این سه عنصر محوری در دست امامتِ امام است. اگر کسی الله را بشناسد رسول الله را می شناسد، اگر کسی رسول الله را بشناسد ولی الله را می شناسد، یک برهان لمّی است در مسئله کلامی این را آمدند گفتند در نماز بخوان، بعد از نماز بخوان، جزء تعقیبات مصطلح نیست؛ ولی جزء دعاهای رسمی و علمی امام صادق است که به زراره آموخت، فرمود: زمان غیبت این را بخوان، عالم که باشی، نه بیراهه می روی نه راه کسی را می بندی، «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک» آن طوری که خدا هست که قابل شناخت نیست آن طوری که وظیفه ماست بشناسیم همان، «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَک»؛ هیچ ممکن نیست کسی بتواند مسئله مبعث را بشناسد الاّ بعد از توحید، هیچ کس ممکن نیست غدیر را بشناسد «الاّ بعد المبعث»؛ «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَک فَاِنَّک اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَک».

پی نوشت ها

[1] سوره نساء، آیه1.

[2] سوره شوری، آیه20؛ ﴿مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها﴾.

[3] تهذیب الاحکام، ج6، ص384.

[4] سوره واقعه، آیات63 و64.

[5] سوره انفال، آیه24.

[6] سوره لقمان، آیه14.

[7] سوره نساء، آیه1.

[8] سوره نساء، آیه80.

[9] الأمالی(للصدوق)، النص، ص122.

[10] الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص337.

[11] الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص350.

[12] نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه 1.

[13] الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج8، ص140.

[14] نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه186.

[15] سوره یس، آیه82.

[16] مناقب آل أبی طالب(لابن شهر آشوب)، ج4، ص184.

[17] بحار الانوار، ج96، ص258.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان