مجموعه نمایش خانگی «گلشیفته» مسیرش را با انتقادات اجتماعی کمرنگی شروع کرد و خیلی زود نشان داد که نباید گول حال و هوای شوخوشنگ این مجموعه را خورد. «گلشیفته» آرامآرام و آهسته، با مطرح کردن مسائلی چون حقوق زنان، بعد انتقادیاش را در قالب طنزی دوستداشتنی عرضه کرد و باگذشت زمان جسارت لحن بیشتری به کار گرفت؛ و حالا در قسمت هشتم از این مجموعه شاهد انتقاداتی اجتماعی و اساسی هستیم که مثل همیشه هوشمندانه پرداختشدهاند تا مخاطب را پس نزنند، اما از حق تحصیل زنان و خروج زنان نخبه از کشور بدون اجازه همسرانشان تا گرانی دلار و تخممرغ و حتی مسدودسازی شبکه تلگرام را پیش میکشد. اگرچه همچنان بنمایه اصلی «گلشیفته» حقوق زنان است اما عوامل سازنده این مجموعه با استفاده از موقعیتی که در اختیارشان قرارگرفته است، گستره انتقاداتشان را وسیعتر کردهاند و درعینحال زبان طنز و کمدی جاری مجموعه را از دست ندادهاند. در کنار این کنایات اجتماعی که شاید جای دیگری برای بیانشان نباشد، کاراکتر سعیده، بهعنوان یک ترنسکشوال، کمدی موقعیتی جذاب پدید آورده که هرگاه در روایت حضور دارد، بیننده را همراه میکند و موقعیت سخت و دردناکی که این بخش از جامعهمان درگیرشان هستند را بهخوبی به آنها گوشزد میکند. بهطورکلی، همه کاراکترهای «گلشیفته» متمایز و جذاب پرداختشدهاند تا علیرغم تفاوتهایشان همنشینی آنها و در کنار هم قرار گرفتنشان، هم به بار کمدی مجموعه بیفزاید و هم جذابیت و کشش روایت را بیشتر کند. این کاراکترهای متمایز با بازی بازیگرانشان و دیالوگهای هوشمندانه و زیرکانه «گلشیفته» بیشازپیش میدرخشند. هومن سیدی و بهاره کیان افشار که قبلاً هم در مقابل همبازی کردهاند، شیمی خوبی روی صحنه دارند و در «گلشیفته» موقعیت جذاب کاراکترهایشان را بهخوبی نشان میدهند. امیرمهدی ژوله، جوانکی که در سالهای دور بهواسطه نوشتههایش در مجله چلچراغ مخاطبان خاص خودش را داشت، با اجرای استندآپ کمدی در خندوانه رامبد جوان پایش به بازیگری باز شد و شاید هیچکس فکر نمیکرد که بتواند درزمینهٔ اجرای طنز همانقدر مهارت داشته باشد که در نگارش آن، یکی از مهرههای درخشان «گلشیفته» است. طنازی ژوله برخلاف انصاری بیش از آنکه وابسته به شناختش از جنس اجرای کمدی برگردد مدیون فیزیک خاص و اعتمادبهنفسش در اجرای نقش و همچنین راحت بودنش جلوی دوربین است. کاراکترهای فرعی دیگر هم چون نسیم ادبی، معلوم است که دقت خوبی در پرداخت تاروپود نقششان بهکاررفته است و اجرای ماهرانه ادبی هم شخصیت مرضیه را باورپذیر و دوستداشتنی کرده است. همه این کاراکترها، موقعیتها و شوخیها از دل فیلمنامهای میآید که خود شعیبی بر آن نظارت میکند و خشایار الوند را بهعنوان یکهتاز نگارش مجموعههای کمدی نیز بهعنوان سرپرست نویسندگان در اختیار دارد. همین تیم حرفهای نویسندگان است که باعث میشوند داستان از ریتم نیافتد و تا بیننده فکر میکند داستان اوج خود را پشت سر گذاشته است، یک غافلگیری اساسی پیش رویش قرار گیرد.
پایان قسمت هشتم، نشان میدهد که نه شعیبی و نه نویسندگانش کارشان با روایت «گلشیفته» تمام نشده است. قسمت هشتم درست جایی تمام میشود که بینندهای که تا این لحظه همیشه یکقدم از کاراکترها پیش بوده است، حالا باید پا بهپای آنها سرنخها را دنبال کند. دزدی از گاوصندوق وحید، اتفاقی است که هم میتواند همه کاراکترها را روبروی هم قرار دهد و هم میتواند همه آنها را باهم متحد کند. قسمت نهم «گلشیفته» به همین جهت جذابیت ویژهای دارد و این گرهافکنی جدید میتواند مسیر داستان و تمام پیشبینیهای بیننده تا این لحظه را تغییر دهد. باید منتظر قسمت نهم ماند و دید که این حوادث جدید چه تأثیری روی روابط کاراکترها میگذارد و وقایع بعدی که پیرامون آن شکل میگیرند چه هستند. بی شک قسمت نهم «گلشیفته» بسیار جذاب خواهد بود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
0