به طور قطع اگر ترکیب یاد شده، درست ساخته شود سوای ماندگاری، در رقابتهای ورزشی انگیزه، هیجان و انرژی زیادی را به ورزشکاران و هواداران تزریق میکند و میتواند به نمادی از رویداد و تیم ورزشی یا کشور تولید کننده اثر تبدیل شود و برای سازندگان قطعه محبوبیت ملی و حتی جهانی به همراه آورد.
دیماه سال گذشته با امضای تفاهمنامهای میان بنیاد فرهنگی هنری رودکی (متولی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران) و فدراسیون فوتبال ایران، قرار میشود سرود اعزام تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی 2018 روسیه توسط ترکیبی از این دو ارکستر ساخته شود و ارکسترها برای برگزاری کنسرت و اجرا، همزمان با جامجهانی به روسیه سفر کنند که این موضوع انتقاد تند و واکنش علی رهبری ـ رهبر و مدیر هنری سابق ارکستر سمفونیک تهران ـ را در پی داشت. او معتقد بلود که این کار از اساس مسیر اشتباهی است و اشکنه به روسیه بردن است!
بعدتر اما مدیرعامل بنیاد رودکی از ساخت سه قطعه برای اعزام تیم ملی فوتبال به جام جهانی خبر میدهد و میگوید که خواننده دو اثر آن سالار عقیلی و علیرضا قربانی هستند. اما علیرضا قربانی اوایل اردیبهشتماه با انتشار متنی از خواندن این سرود انصراف میدهد. سپس اعلام میشود به جای اثر قربانی، شهرداد روحانی (رهبر ارکستر سمفونیک تهران) دو قطعه بیکلام میسازد؛ پروژهای که گویا یک شرکت تولید پوشاک هزینههای آنرا تقبل و پرداخت کرده است.
در ادامه از سوی بنیاد رودکی چهار اثر موسیقایی شامل سرود « 11 ستاره» به آهنگسازی بابک زرین و صدای سالار عقیلی، دو قطعه بیکلام به آهنگسازی شهرداد روحانی با نامهای «زندهباد تیم ملی» و «سرود قهرمانان» و قطعه «پیروزی خورشید» به آهنگسازی فریدون شهبازیان و خوانندگی سالار عقیلی در مسیر تولید قرار میگیرند. در نهایت این آثار همزمان با مراسم بدرقه تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی، در تالار وحدت رونمایی میشوند.
پس از رونمایی از این قطعههاست که حرفهای مخالف و موافق زیادی درباره سرود «11 ستاره» زده میشود.
در این قسمت میتوانید شنونده قطعه «11 ستاره» باشید:
در این گزارش مروری میشود بر نقطه نظراتی که مردم و برخی فوتبالیستهای کشور درباره این قطعه موسیقایی، با ایسنا درمیان گذاشتند.
مهدی طارمی ـ مهاجم تیم ملی فوتبال ایران ـ درباره این سرود میگوید «تا حالا چند خواننده درباره تیم ملی و جام جهانی خواندهاند، اما به نظرم اثر سالار عقیلی از همه بهتر و فاخرتر بوده است.»
علیرضا بیرانوند ـ دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران ـ نیز معتقد است این موسیقی واقعا زیباست و میگوید « سالار عقیلی واقعا هنر خود را در قطعهای که برای تیم ملی ساخت، نشان داد. من از سازندگان این اثر تشکر میکنم.»
همچنین سعید عزتاللهی ـ بازیکن هافبک تیم ملی فوتبال ایران ـ با بیان اینکه قطعه «11 ستاره» را خیلی دوست دارد، میگوید «از آقای عقیلی و ارکستر ملی و آقای روحانی تشکر میکنم که برای این کار وقت و انرژی گذاشتند تا ما و مردم انرژی بگیریم. این کار بزرگ آنها دلگرمی بسیار خوبی برای کادر فنی و بازیکنان بود و مطمئنا باعث اتحاد بیشتر مردم میشود.»
محمد انصاری ـ بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس ـ نیز دراینباره میگوید «سرود خیلی خوبی بود. از آقای سالار عقیلی هنرمند خوب کشورمان تشکر میکنم، خیلی لذت بردم.»
در این میان آقایی 41 ساله، فعال فرهنگی که به تماشای بازیهای فوتبال علاقهمند است، درباره این سرود بیان میکند «چند مساله درباره این قطعه وجود دارد که همه در قالب پرسشهایی هستند که یا پاسخشان مشخص نیست یا اگر مشخص است، نشان میدهد نمیتوانیم با افتخار پشت این اثر بایستیم. باید دید سرود ملی چه مختصاتی دارد و چه اصراری داریم سرود جامجهانی ما "ملی" باشد؟ مگر شعار حضور تیم فوتبال ما "ملی" است؟ مگر یوز ایرانی سمبل ملی ما است؟ ما اجرای یک اثر پاپ را از سالار عقیلی شاهد بودیم که سازهای موسیقی ایرانی را در میان آن به زور گنجانده بودند. من چیزی از موسیقی ایرانی در این اجرا ندیدم. ما با اثری مواجه هستیم که در جای خودش میتواند حداقل استانداردها را داشته باشد اما در کارکرد فوتبالی و جامجهانی فوقالعاده اثر نچسبی است.»
او ادامه میدهد «ما چیزی را در فضای فوتبال تولید کردیم که سالها در تیتراژهای ماه رمضان شنیدهایم. با وجود اینکه همه عوامل این اثر به نوبه خود، قطعا توانمند هستند اما یک موسیقی، یک شعر و یک اجرای معمول دمدستی را شاهد هستیم که به فوتبال ربطی ندارد. این نتیجهی ضعف در فقدان استراتژی معین و مدیریت ضعیف دادهها و داشتهها است.»
او میافزاید «آیا ما حتما باید برای حضور در جامجهانی، سرود رسمی داشته باشیم؟ مثلا اگر قرار نبود جمعیت قابل توجهی به عنوان اجراکننده و پشتیبانیکنندگان اداری و اجرایی همزمان با جام جهانی به روسیه بروند و بلیت حضور در بازیهای ایران را داشته باشند، باز هم به فکر تولید سرود با این ویژگیها میافتادیم؟»
این فعال فرهنگی تاکید میکند «ما باید در این زمینه مهندسی معکوس داشته باشیم. باید ببینیم چه توقع، انتظار و استانداردی داریم و در نهایت تولیدمان با منطق جور درمیآید یا نه؟ ممکن بود باید در این کار از آنچه عنوان "ملی" را یدک میکشد فاصله میگرفتیم، ممکن بود تصمیم میگرفتیم اثری در نوعی موسیقی دیگر تولید کنیم یا شعری را استفاده کنیم که بیش از تفکر، ما را به هیجان وا دارد. اینجا اتفاقا اندیشهورزی ارزش نیست. درضمن باید کاری را تولید کرد که کلیشهای و تکراری نباشد. نحوهی پرداخت به "ایران" کاملا تکراری است و هیجان و شوقی را به مخاطب منتقل نمیکند. این اثری است که نمونه آن را بارها شنیدهایم و همین ویژگی باعث میشود در ذهن ما نقش نبندد. اصلا باید بررسی کرد چرا موسیقیهای تولید شده در دورههای مختلف جامجهانی موفق نبودهاند؟ حالا کار اخیر ما با آنها چه تفاوتی داشته؟ اصلا به این نکته توجهی داشته است؟ هرچند این تکرارهای آزاردهنده ما را به جایی رسانده که همه باید برای لباس پادشاه دست بزنند، در حالی که میدانند پادشاه لباس بر تن ندارد.»
یک خبرنگار حوزه ورزش که در کنار فعالیت رسانهای خود، سهتار نیز مینوازد، بیان میکند «این اثر به درد راهپیمایی 22 بهمن میخورد. این قطعه شکوه دارد اما شور ندارد. در ذهن من بود سرود تیم ملی را به سبک جاز یا راک تولید کنند. شعر این کار خیلی قشنگ و حماسی است و به عنوان یک اثر هنری زیباست، اما به فوتبال ربطی ندارد. اینطور نیست که اگر چند سال دیگر آن را گوش بدهند، بگویند برای جامجهانی ساخته شده است.»
آقایی 31 ساله که دانشآموخته جامعهشناسی است، در اینباره میگوید «تم این اثر شبیه به قطعه "معمای شاه" به خوانندگی سالار عقیلی است. کلیدواژه "ایران من" خیلی از مد افتاده شده است و به طور کلی این قطعه نمیتواند با قشر نوجوان ارتباط بگیرد و در ورزشگاه و استادیوم همهگیر شود. موسیقی کلاسیک، فولک و سنتی هیچگاه نمیتواند با آحاد ملت ارتباط گسترده بگیرد. هر کشوری برای خودش موسیقیهای داخلی دارد اما آن را برای مراسم جهانی استفاده نمیکنند. امکان دارد عدهای این قطعه را دوست داشته باشند اما همهگیر نمیشود. این کار اصلا شاد نیست. "ققنوس شدن" چه ارتباطی با فوتبال دارد؟ این چه حماسهسرایی است که باخت را پیشاپیش قبول دارد!؟ در این اثر، کلیدواژهای که نشان بدهد برای امروز ایران است، وجود ندارد. انگار هیچ پیوند و ارتباطی با شهروند ایران سال 1397 ندارد. اگر قرار باشد صرفا از کلمهها و عبارتهای متکلفانه استفاده کنیم، بهتر بود قبل از فوتبال شاهنامه بخوانیم که شعر فاخرتر، اصیلتر و محکمتری دارد.»
یک خانم 25 ساله اهل فوتبال و طرفدار تیمهای غیر ایرانی، معتقد است «این کارها بزک دوزک تیم است. این کار به افزایش علاقه مردم کمکی نمیکند. از طرفی ما از لحاظ موسیقایی پیشینه زیادی در فوتبال نداریم.»
با این حال یک آقای خبرنگار حوزه فوتبال میگوید «به نظر من این قطعه واقعا خوب بود، هیجان داشت و احساس غرور را القاء میکرد.»
در عین حال، آقایی 22 ساله و علاقهمند به فوتبال، نظر خود را اینگونه بیان میکند «به نظر من این اثر برای جام جهانی مناسب نیست. بیشتر به آن میآید برای وقتی خوانده شده باشد که تیم ملی قهرمان شده یا یک کار تاریخی انجام داده باشد.»
یک آقای جوان 18 ساله معتقد است، بهتر بود یک گروه راک این سرود را میساخت و بیان میکند «موسیقی این کار به شدت همان ژانر حماسی را که در اکثر آثار سالار عقیلی دیدهایم، ادامه میدهد، این در حالی است که قرار است با این قطعه شور و هیجان به تیم و طرفدارها تزریق شود. در تمام دنیا برای این کار فارغ از تم سیاسی، مذهبی و... موسیقی پرهیجان و ملی میسازند.»
همچنین خانمی 28 ساله (مترجم اخبار ورزشی) که خودش را طرفدار پر و پا قرص و عاشق فوتبال میداند، در این زمینه اظهار میکند «این سرود مناسبی برای جامجهانی نیست. بهتر بود از یک خواننده پاپ برای این کار استفاده میشد. به نظر من این قطعه حماسی است و کاری که علیرضا عصار به شکل غیررسمی برای جامجهانی تولید کرده، بهتر است. ریتم این قطعه ملایم است و هیجان ندارد. آهنگ جامجهانی باید مخاطب را به وجد بیاورد. آهنگهایی که کشورهای دیگر برای جامجهانی ساختهاند، شاد و برای ورزش هیجانانگیزی مانند فوتبال مناسب هستند.»
آقایی 27 ساله که میگوید از فوتبال، فقط بازیهای ایران را در جامجهانی میبیند، معتقد است «سرود رسمی تیم ملی، یک موسیقی فاخر و بیشتر برای مناسبتهای ارزشی ـ انقلابی مناسب است. این موسیقی تم اسپرت و جامجهانی را ندارد و فاقد اوج است و نمیتوان آن را با تصاویر فوتبالی میکس کرد.»
یک آقای 26 ساله و اهل فوتبال نیز بیان میکند «فضای جام جهانی به موسیقی فاخر نیازی ندارد. کل جهان برای این کار از موسیقی پاپ استفاده میکند. قطعهای که احسان خواجهامیری برای دوره قبلی جامجهانی خوانده بود، شادتر و شعر آن برای فوتبال مناسبتر بود.»
یک خانم 25 ساله که با موسیقی آشنایی دارد هم این اثر را مناسب جامجهانی نمیداند و اظهار میکند «این نوع موسیقی زیباست اما در جایگاه هنری خودش؛ برای فوتبال باید قطعهای ساخت که همه آن را زیر لب زمزمه کنند و مانند خود فوتبال هیجان زیادی داشته باشد.»
آقایی 44 ساله و علاقهمند به فوتبال این اثر را دارای دو بخش میداند و میگوید «بخش اول و مثبت آن این است که یکی از موجهترین خوانندههای ایران این اثر را خوانده و شعر خوبی هم دارد. اما بخش دوم این است که این سرود هیجان ندارد و اثری نیست که مردم آن را با هم در استادیوم بخوانند. برای چنین کارهایی موسیقی پاپ انتخاب شود، بهتر است زیرا خوانندههای پاپ مردمیتر هستند و جوانها به سبب علاقهای که به آنها دارند آن قطعه را بهتر به یاد میسپارند. سرود تیم ملی فوتبال در جامجهانی باید به گونهای باشد که تا چهار سال آینده وقتی نام فوتبال و جامجهانی میآید، مردم آن را بخوانند.»
همچنین آقایی که در کنار نوازندگی گیتار، به فوتبال نیز علاقهمند است اینگونه نظر میدهد «ملودی کار بینهایت تکراری بود که شبیه به آن را در نماهنگهای صدا وسیما صدها مورد شنیدهایم. همراهی ملودی با موسیقی نمیخواند به ویژه اینکه انگار گیتار بیس در آنجا حضور دارد و به نوازنده آن گفتهاند هرچه اتود جدید یاد گرفتهای، بزن. این اثر با تلفیق نامناسبی از ارکستر سازهای کلاسیک به همراه درامز و بیس مدرن و سهتار سنتی به آش کاملی از نخود و لوبیای نپخته تبدیل شد.»
این اظهارات در حالی مطرح میشوند که سالار عقیلی ـ خواننده سرود 11 ستاره ـ چند روز پس از رونمایی از این قطعه، در واکنش به انتقادها بیان کرده بود «از همان روز نخست تولید این اثر سعی کردیم از اِلمانهای فرهنگی، هنری و ادبیات غنی کشورمان ایران در آن استفاده شود و ادبیاتی که در این اثر به کار برده شده، قابل توجه است. شاید عدهای انتظار داشتند ما برای این ترانه از اشعار سخیف استفاده کنیم! ولی شعر ما بیانگر ادبیات و فرهنگ کشور ماست و سعی کردیم از تمامی این نشانهها که فرهنگ کشور و موسیقی فاخر ایرانی را در خود دارد استفاده کنیم.»