آیا روزی فرامیرسد که این معدنچیان قدیمی و بازنشسته مجبور نباشند برای دریافت پول نسخههای دارو، ماهها دوندگی کنند؟
به گزارش به نقل از ایلنا، آیا تغییرات مدیریتی صندوق فولاد و افزایش مراکز درمانی طرف قرارداد میتواند برای بازنشستگان با ریههای دردناک و نفسهای تنگ امیدبخش روزهای بهتری باشد؟ آیا روزی فرامیرسد که این معدنچیان قدیمی و بازنشسته مجبور نباشند برای دریافت پول نسخههای دارو، ماهها دوندگی کنند؟
سالها کار کردن در عمق چند ده متری زمین در معادن زغالسنگ یا ایستادنِ مدام پای کورههای ذوب، مخاطرات بسیار در پی دارد؛ اولین و بدیهیترین عقوبت این دست مشاغل، بروز بیماریهای جسمی و از همه رایجتر آسیب های ریویست.
علی که بازنشسته معدن زغالسنگِ البرز غربیست، یکی از همین بیماران است که درگیری او با ریههای پر از گردِ زغال تمامی ندارد؛ او ماهیانه پانصد هزار تومان و اندی، هزینهی دارو میپردازد که اگر قرار باشد قراردادهای صندوق فولاد با داروخانهها روی روال نباشد، به قول خودش کمیت زندگانی او و امثال او لنگ میماند.
علی یکی دو سال گذشته را سالهای سخت برای بازنشستگان فولاد میداند:
«از یک طرف با بیماری درگیری داشتم؛ از طرف دیگر قراردادها با همه جا کنسل شده بود؛ صندوق فولاد در عمل با هیچ جا قرارداد نداشت و بحث درمان ما فولادیها رفته بود روی هوا؛ مجبور بودیم از جیب هزینه کنیم؛ از طرفی نمیتوانستم قید درمان را بزنم؛ نفس کشیدنم عاریتیست به داروها بستگی دارد؛ خودتان قضاوت کنید؛ مگر این انصاف است که ما معدنچیهای بازنشسته بنشینیم منتظر و بیدارو تا «گیر و گرفت» بالاییها تمام شود؟ مجبور بودیم هزینه دارو را از جیب بپردازیم؛ چارهای نداشتیم....»
علی میگوید: من وضعیتم نسبت به خیلی از همقطارانم خیلی بهتر است؛ برخی شرایطشان حادتر است؛ نیاز به شیمیدرمانی دارند؛ باید هر هفته هزینه بستری بپردازند. او نسخهاش را نشانمان میدهد؛ میگوید این داروها برای یک ماه من است:
سال گذشته، تاخیر در پرداخت مستمریهای بازنشستگان فولاد، این بازنشستگان را بارها به خیابان کشاند؛ این بازنشستگان نه تنها افول خدمات درمانی را تجربه کردند بلکه بارها و بارها مجبور شدند حقوق حداقلی خود را در خیابان مطالبه کنند؛ علی این شرایط را دردآور توصیف میکند:
«تاخیر در پرداخت مستمریها، زندگی بازنشسته را زمین میزند؛ حالا حساب کنید وقتی مستمری به موقع پرداخت نمیشود، از کجا میشود هزینه داروهای ماهیانه را پرداخت؛ باور کنید نسخه چهارصد هزار تومانی، سه یا چهار ماه طول میکشید تا هزینهاش را بپردازند؛ حالا بعد از سال جدید میگویند اوضاع بهتر شده؛ صندوق فولاد با بیمه ملت قرارداد بستهاست، امیدواریم شرایط عوض شود؛ ولی هنوز در عمل مشکلاتی هست؛ همین هفته پیش داروخانه بودم گفتند بروید ده روز دیگر بیایید تا قراردادها تنظیم و اجرایی شود؛ گفتم نمیتوانم ده روز صبر کنم در نهایت گفتند پس از جیب، هزینه دارو را آزاد حساب کنید؛ منِ بازنشسته با این همه ریزگرد زغال در ریهها با این مریضی که درمان پذیر نیست، چقدر باید انتظار بکشم؟ انگار تیم مدیریتیِ درمانِ صندوق فولاد، وضعیتِ «حاد» بازنشستگان را درک نکردهاند.»
علی که ناگهان سرفه امانش را میبرد و نمیگذارد که راحت حرفش را تمام کند، میگوید: انگار آقایان نمیدانند سالها کارکردن در اعماق زمین چه معنایی دارد؛ پشت میزهای راحتشان لم دادهاند و از حال و احوال ما غافلند؛ با «انشالله درست میشود» که امورات بازنشستهی بیمار نمیگذرد؛ دارو و درمان، پول میخواهد؛ با «امید خالی» نمیشود صورت حسابِ داروخانه و بیمارستان را پرداخت....
بحرانی بودن وضعیت صندوق فولاد، کتمانپذیر نیست؛ محمدتقی نوربخش (مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی) با تایید این مساله گفتهاست: از 18 صندوق بازنشستگی کشوری، تنها سازمان تامین اجتماعی است که ضریب پشتیبانی آن 5.46 درصد است. به گفته رئیس سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر ضریب پشتیبانی صندوقهای بازنشستگی کشوری 0.9 درصد و فولاد 0.1 درصد است و به همین دلیل برای پرداخت مستمری اعضای تحت پوشش خود، نیازمند استفاده از منابع عمومی هستند.
صندوق فولاد در حال حاضر 12 هزار نفر بیمه شده و 75 هزار نفر مستمریبگیر دارد و همین نسبت نامتعادل به خوبی نشان میدهد که وضعیت به هیچ وجه «به سامان» نیست و ضریب پشتیانی یا نسبت درآمد به هزینه این صندوق در موقعیت نامناسبی قرار دارد؛ این وضعیت نامناسب در ابتدای سال جاری تغییراتی را در سطوح مدیریتی این صندوق ایجاب کرد.
هفتم فروردین ماه، با حکم علی ربیعی، مدیرعامل صندوق فولاد بعد از حدود 27 ماه تغییر کرد و طی آن محمدجواد عسکری جانشین اکبر نوروزی شد که از دی 94 عهدهدار این صندوق مهم بود. عسکری پیش از این 4 سال و تا قبل از واگذاری شرکت سنگ آهن مرکزی ایران (بافق) مدیرعامل این شرکت سنگ آهنی بود.
آیا این تغییرات می تواند سرمنشا اتفاقات خیر باشد؟
ابوالقاسم ترابیان بازنشسته شرکت ملی فولاد و یکی از فعالان صنفی بازنشستههای فولاد است. او میگوید: هنوز نمیتوان چشم انداز آینده را دقیق و روشن ترسیم کرد؛ اما به نظر میرسد اوضاع تا حدودی بهتر شده؛ قبلا 5-6 ماه طول میکشید تا بدهی درمانی بازنشستگان را بپردازند؛ ولی حالا ظرف 5-6 روز می پردازند.
او معتقد است از وقتی «بیمه ملت» آمده تا حدودی اوضاع بهتر شده؛ میشود گفت حدود 70-80 درصد رضایت نسبی بازنشستهها در بخش درمان تامین شده اما هنوز بازنشستگان ذوب آهن اصفهان انگار مشکلاتشان حل نشده؛ با شرکت «بیمه ایران» قرارداد بستهاند ولی هنوز قراردادها با بیمارستانها و مراکز درمانی به سرانجام نرسیدهاست و آنجا نارضایتیهایی هست.
ترابیان ابراز امیدواری میکند که بهبود در اوضاع، موقت نباشد و مسئولان و بهطور مشخص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تدبیری بیندیشند تا منابع مالی پایدار برای صندوق فولاد تامین شود: ما آنقدر سختی کشیدهایم که همواره ترسان و نگرانیم؛ نمیدانم آیا صندوق فولاد در نهایت عاقبت به خیر می شود یا نه؟
احمد اباذری یکی دیگر از فعالان صنفی بازنشستههای فولاد است. او نیز معتقد است که یکسری اقدامات در بحث درمان انجام دادهاند ازجمله قرارداد بستن با بیمه ملت که هنوز تازه است و امتحانش را پس نداده و بنابراین نمیشود به ضرس قاطع در مورد تاثیرات این قراردادِ جدید قضاوت کرد؛ ولی رویهمرفته میشود گفت اوضاع بهتر شده؛ قبلاً با هیچ بیمارستانی قراردادی نداشتند ولی الان لیستی از بیمارستانهای طرف قرارداد داریم؛ آنطور که خودشان میگویند قرار است همه چیز «خوب» پیش برود.
اباذری به عقبتر برمیگردد به تاسیس صندوق فولاد و فلسفهی تدوین آیین نامهی درمان آن. او معتقد است: آییننامهی درمان صندوق فولاد براساس این دیدگاه تدوین شده که بازنشستگان فولاد کارشان بسیار سخت و زیانآور است؛ پس باید به درمان این بازنشستگان با دقت و درایت رسیدگی شود.
چه بر سر مشوقهای درمانی آمد؟
اباذری، کیفیت خوبِ درمان فولادیها را دارای جنبه «مشوق» برای ورود به این عرصه سخت توصیف میکند و میگوید: در گذشته واقعا آنقدر سطح درمان خوب و باکیفیت بود که برای تازهواردان حالت مشوق داشت. در معادن زغالسنگ یا در ذوب آهن، اکثر کارگران بعد چند سال، ناراحتی ریوی پیدا میکنند و هزارجور مریضی صعبالعلاج میگیرند؛ پیشترها همین امکانات درمانی، حداقل امتیازی بود که به بیمهشدگان فولاد داده میشد تا بتوانند مصائب شغلی را تاب بیاورند. اگر اینها نباشد چه کسی حاضر میشود برود در لایههای بیست و پنج سانتیمتری معدن که «گربه» نمیتواند آنجا راه برود، کار کند یا ساعتها در هوای آلوده به گرد زغال نفس بکشد؟
این بازنشسته صندوق فولاد معتقد است نباید جوری با درمان بازنشستگان رفتار کنند که انگار از زیر بار تعهدات شانه خالی کردهاند و آیین نامه را به رسمیت نمیشناسند.
توقع او، ارائه خدمات درمانیِ «یکدست» و با کیفیت به بازنشستگان است؛ میگوید برای نمونه، بازنشستگان فولاد مبارکه از نظر درمانی وضعیت مناسبی دارند؛ اما بازنشستههای معدنی هم باید سطح درمانشان ارتقاء پیدا کند تا مشکلات سالهای اخیر کاملاً مرتفع شود. یک بازنشسته فولاد بیش از حقوق به درمان امید دارد.
اباذری میگوید: باید وضعیت به گونهای بهبود پیدا کند که بازنشسته، هزینه درمان را از جیب نپردازد؛ حتی اگر قرار باشد هزینه درمان را فقط با ده روز تاخیر بپردازند بازهم برای بازنشستهی مستمریبگیر یک مکافات است.
اینها درد دلهای بازنشستههای فولاد است؛ این دغدغهها را با روابط عمومی صندوق فولاد در میان میگذاریم، مدیر روابط عمومی این صندوق میگوید دوران نگرانیها به سرآمده و اتفاقات، در مسیر مثبت قرار دارد. او از تغییرات عمده و بهبود نسبی اوضاع خبر میدهد و میگوید: در سال جاری وضع درمان خیلی بهتر شده و این روند همچنان ادامه خواهد داشت.
به گفتهی این مقام مسئول، زمان پرداخت نسخ از دو ماه به ده روز کاهش یافتهاست و این خود اتفاق بسیار خوشایندیست؛ او اطمینان میدهد که تغییرات مثبت، در عمل نتایج بسیار خوبی برای بازنشستگان خواهد داشت و درنهایت ما را به بخشنامه جدید صندوق فولاد در ارتباط با درمان ارجاع میدهد:
در بخشنامهای با عنوانِ «افزایش کیفیت خدمات درمانی بازنشستگان از ابتدای اردیبهشت» آمدهاست:
به استحضار میرساند حسب دستور مقام عالی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مدیرعامل محترم صندوق مبنی بر افزایش کیفیت خدمات درمانی جهت ارتقاء سطح رضایت بارنشستگان محترم تحت پوشش، شرکت شسبد از ابتدای اردیبهشت ماه سال جاری ضمن رعایت کلیه مفاد آئین نامه درمانی فولاد اقدام به جذب خدمات درمانی مضاعف از بیمارستانهای درجه یک و سایر مراکز درمانی طراز اول در سطح استانهای تحت پوشش نموده است.
لذا به کلیه بازنشستگان محترم این اطمینان خاطر را میدهد که علاوه بر رعایت تمامی مفاد آییننامه فولاد و ادامه کار درمانی از طریق شرکت شسبد، از این پس خدمات درمانی در بالاترین سطح استانداردهای پزشکی به کلیه بازنشستگان سراسر کشور ارائه میگردد و جای هیچگونه نگرانی برای این عزیزان وجود ندارد.
در لیست مقایسهای که صندوق رفاه ارائه میدهد، نسبت مراکز درمانی طرف قرارداد در سال 97 به نسبت سال قبل، چند برابر شدهاست؛ حداقل دوبرابر؛ در برخی از استانها نسبت افزایش بیش از ده برابر است؛ برای نمونه تعداد بیمارستانهای طرف قرارداد صندوق فولاد در استان البرز در سال 96، دو بوده که در سال جاری به 50 رسیده یا در تهران از 38 مرکز به 224 مرکز افزایش یافتهاست.
اما مساله اصلی این است که همهی این تغییرات و تحولات، تا چه حد میتواند برای بازنشستگان با ریههای دردناک و نفسهای تنگ امیدبخش روزهای بهتری باشد؟ آیا روزی فرا میرسد که علی، بازنشستهی معدن البرز غربی مجبور نباشد برای گرفتن هزینهی نسخه داروییاش، ماهی چند بار از مازندران به تهران بیاید و برگردد؟