ماهان شبکه ایرانیان

رشوه ممنوع!

در جامعه منتظر، رشوه ممنوع است. کم فروشی، غش در معامله، اختلاس و کلاهبرداری، زد و بند اقتصادی، احتکار، گران فروشی و هر آنچه که منجر به تضییع حقوق مردم گردد، ممنوع است

رشوه ممنوع!


در جامعه منتظر، رشوه ممنوع است. کم فروشی، غش در معامله، اختلاس و کلاهبرداری، زد و بند اقتصادی، احتکار، گران فروشی و هر آنچه که منجر به تضییع حقوق مردم گردد، ممنوع است. جامعه ای که مبتلا به فساد اقتصادی باشد، نمی تواند ادعای آمادگی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه را داشته باشد.
در محضر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله علیه نشسته بودیم که داستانی را برای ما نقل کردند:
آیا درست شنیدم؟ ممکن است؟ آیا انتظار، به پایان رسیده است؟ سال ها است در تکاپوی وصالم. ریاضت ها کشیدم. اشک ها ریختم، چله نشینی کردم. مسجد سهله، شاهد مدعای من است. آن قدر که دیگر شهره طلبه ها شده ام. همه از عشق و شورم و شیفتگی وصالم آگاهند.
دلم را روشن می سازد. آری؛ این چهرة دل آرا، همان وجود مقدس یوسف فاطمه علیه السلام است. وه! چه سعادتی! بالاخره به آرزویم رسیدم
حتی به علوم غریبه و جفر هم متوسل شدم؛ ولی نشد. البته این همه، بی نتیجه نبود. حالات خوش معنوی و احساس حضورم در محضر دوست را در همه لحظات زندگی ام حس می کنم و عطر وجودش را همه جا استشمام می نمایم؛ ولی هنوز در عطش درک حضورش می سوزم. ای کاش این بار به آرزویم برسم!
نمی دانم چند روز است به این جا آمده ام. آیا وعده دیدار محقق خواهد شد؟ این بار خودم را آماده تر از همیشه می بینم.
آن گونه که گفتند باید مغازه قفل سازی پیرمرد در همین راستا باشد. انگار همین جا است. عطر آشنایی به مشامم می رسد. این نور خیره کننده که از آن جا ساطع است، دلم را روشن می سازد. آری؛ این چهرة دل آرا، همان وجود مقدس یوسف فاطمه علیه السلام است. وه! چه سعادتی! بالاخره به آرزویم رسیدم.
و لحظه دیدار
قلبم به شدت می تپد، پاهایم می لرزد. من درون مغازه هستم. او حجت خدا و امام ما است.
سلام علیکم
حضرت، به آرامی جوابم را می دهد و با اشاره به سکوت، به سخنان محبت آمیز خود با پیرمرد ادامه می دهد. این مرد، چه کرده که حضرت، با پای خود به دیدارش آمده است؟ یکی چون من سال ها در تکاپوی وصال است و نصیبش نمی شود و یکی چون او سعادت درک محضر حضرت را در محل کسبش می یابد.
صدای پیرزن، رشته افکارم را پاره می کند. چهره اش خسته است، صدایش لرزان، با لباس های فرسوده. با ناامیدی قفلی را به پیرمرد نشان می دهد.
آیا ممکن است این قفل را به مبلغ سه شاهی از من بخرید؟ من به این پول نیاز دارم. از بس در بازار گشته ام، خسته شده ام. کسی حاضر نشده بیش از دو شاهی بابت آن بدهد.
پیرمرد قفل را گرفته و خوب آن را می بیند. قفل، بی عیب و نقص است.
خانم! این قفل هشت شاهی می ارزد. ساختن کلید آن دو شاهی خرج دارد. اگر بدهی، روی هم ده شاهی ارزش دارد.
آقای عزیز! این منظره را دیدی؟! این گونه شوید تا ما به سراغ شما بیاییم، چله نشینی لازم نیست. به جفر متوسل شدن، سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید، تا بتوانم با شما همکاری کنم
نه، اگر همان سه شاهی بخری، دعایت می کنم. من به پول آن نیاز دارم.
اما قفل شما هشت شاهی می ارزد. من مسلمانم و نمی توانم در حق مسلمانی اجحاف کنم. اگر فروشنده ای، آن را به هفت شاهی می خرم. البته گفتم که قیمت آن هشت شاهی است. من یک شاهی برای منفعت خود در نظر گرفته ام.
انگار دنیا را به پیرزن داده اند. با خوشحالی هفت شاهی را می گیرد و در حالی که پیوسته پیرمرد را دعا می کند از مغازه خارج می شود.
حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو به من کرده می فرماید:
«آقای عزیز! این منظره را دیدی؟! این گونه شوید تا ما به سراغ شما بیاییم، چله نشینی لازم نیست. به جفر متوسل شدن، سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید، تا بتوانم با شما همکاری کنم. از همه این شهر، من همین پیرمرد را انتخاب کردم؛ زیرا دیندار است و خدا را می شناسد. این هم امتحانی بود که داد. از اول بازار، این پیرزن اعلام نیاز کرد. چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه می خواستند ارزان بخرند. هیچ کس حاضر نشد حتی سه شاهی بخرد؛ ولی این پیرمرد به هفت شاهی خرید. من هر هفته به سراغ او می آیم و از او دلجویی و احوال پرسی می کنم.»
آری! آنچه باعث تقرب به امام می شود، چله نشینی و ریاضت یا دست به دامن علوم غریبه شدن نیست. برای جلب خشنودی امام لازم است، ابتدا در کسب روزی خود تقوا داشته باشیم و با دقت نظر به آنچه به دست میاوریم، بنگریم تا طبق قوانین اسلام باشد و نیز نسبت به ادای حقوق هم نوعان خود نهایت رعایت اداب اقتصادی و اجتماعی را بنماییم.
انتظار حضرت
یکی از انتظارات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از شیعیان، رعایت حقوق مالی و معاملات شرعی و منصفانه است. اما متاسفانه آنچه در اقتصاد جامعه کنونی شاهد آن هستیم، به جز درصد کمی از بازار اقتصادی که پایبند به قوانین اسلامی می باشند، درصد قابل توجهی از معاملات آغشته به غش، کم فروشی، اختلاس و تضییع حقوق مشتری است.
در روزگار ما سود مادی از روش های غیر مشروع، برای عده ای، غیرقابل چشم پوشی است. دیدگاه مبتنی بر دنیاطلبی چنان بر برخی سلطه پیدا کرده است که حاضرند با فریب دیگران و غش در معاملات و به عبارت امروزی، با کلاه برداری های کوچک و بزرگ که متأسفانه گاهی با توجیهات شرعی هم همراه است، منفعت بیشتری کسب کنند؛ اما اهل تقوا، فریب وسوسه و زرق و برق دنیا را نمی خورند و خود را حفظ می کنند. در واقع، تقوا هم چیزی جز حفظ و دوری از چنین وسوسه ها نیست. چنین افراد با تقوایی ممکن است مورد توجه دنیاطلبان قرار نگیرند؛ اما در هر دوره و روزگاری هستند و حجتی برای انسان های دیگرند.
چند سال قبل در روزهایی که به مناسبت ولادت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف خیابان ها آذین بندی شده بود، یکی از کسبه تهران، که مایل به ذکر نامش نیست، دستگاه نسبتاً گران قیمتی داشت که حاضر به فروش آن نبود؛ چرا که این دستگاه، عیبی فنی داشت که اطلاع مشتری از آن، باعث زیان دو ، سه میلیون تومانی و عدم اطلاع او، باعث سودی به همین مقدار می شد. این امر، باعث تعجب یکی از دوستانش شد که ادعا می کرد کمتر کسی می تواند عیب این دستگاه را تشخیص دهد و به راحتی می توان این دستگاه را به قیمت خوبی فروخت؛ اما فروشنده به جشن و سرور میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرد و به دوستش گفت: «من از امام زمان، خجالت می کشم؛ چگونه ادعا کنم که شیعه او هستم و دست به چنین اعمال خلافی بزنم؟»
شیعه ماندن و پیروی از حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف با کارهای خلاف شرع جمع نمی شود. باید مراقب بود که دل امام زمان را نرنجانیم و از دایره پیروان آن حضرت خارج نشویم. شیعه بودن، آدابی دارد که با منفعت جویی های نامشروع منافات دارد.
نتیجه کلام :
رشوه خواری، کم فروشی، غش در معامله، اختلاس و کلاهبرداری از بازار اسلامی به دور است. اگر اقتصاد جامعه ای آغشته به فساد باشد، هیچگاه نمی تواند ادعای زمینه سازی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را نماید. بلکه در جامعه منتظران ظهور، حقوق مالی مردم تضیییع نمی گردد و شنوئات اجتماعی آنان رعایت می شود.
منابع :
مجله امان شهریور 1386، شماره 6 در محضر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله علیه
درسهایی از قرآن، حجت الاسلام محسن قرائتی، حق الناس، 28/07/90
مجله امان، شهریور 1386، شماره 6، من از آقا خجالت می کشم

 

فرآوری: م. احمدیزاده 


منبع : تبیان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان