ماهان شبکه ایرانیان

یک بیماری نفسانی!

حضرت پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) می فرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می رویانند همان گونه که آب سبزه را می رویاند

یک بیماری نفسانی!


حضرت پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) می فرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می رویانند همان گونه که آب سبزه را می رویاند.(المحجهْ البیضاء، ج 6، ص 112)

طبق آیات قرآن در زندگی دنیایی برای انسان چیزی جز خسران وجود ندارد چرا که زندگی دنیا پست ترین مرتبه ی زندگی یک انسان است و فقط افرادی که نیت خوب و عمل صالح داشته باشند و دیگران را هم به این مقوله امر کنند به نوعی از این خسران در امانند. از مهمترین پرتگاههایی که انسان را وارد وادی خسران و تباهی می کند حب ریاست است. همانطور که حضرت علی علیه اسلام می فرماید: ریاست [مایه] نابودی است. (غررالحکم؛ 223)
کسی که دنبال تفاخر و اعتباریات دنیوی می رود و ریاست خواهی و منصب گرایی دارد، باید بداند که آثار زیانباری را برای زندگی خود در دنیا و آخرت رقم می زند. از آثاری که در اسلام برای ریاست طلبی و منصب و مقام خواهی بیان شده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ از بین بردن ایمان:
یکی از آسیب ها و زیان هایی که برای ریاست طلبی اعتباری در روایات بیان شده، خطر نسبت به ایمان و دین انسان است. انسان مومن همواره باید کاری کند که دین و ایمان وی حفظ شده و از دست نرود. اما عواملی موجب می شود که ایمان انسان از دست برود. از جمله این عوامل، ریاست خواهی و حب جاه و مقام است. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: مال دوستی و جاه طلبی، به دین مومن زودتر خسارت می زند تا حمله دو گرگ درنده به گله ای بی شبان؛ که یکی از جلوی گله حمله آورد و دیگری از پشت آن. (الکافی، ج 2، ص 315، حدیث 3)
کسی که دنبال تفاخر و اعتباریات دنیوی می رود و ریاست خواهی و منصب گرایی دارد، باید بداند که آثار زیانباری را برای زندگی خود در دنیا و آخرت رقم می زند
2ـ عصیان:
عواملی موجب عصیان انسان نسبت به خداوند منان می شود، از جمله این عوامل، دوستی و محبت نسبت به مقام و ریاست است. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) از ریاست دوستی برحذر می داشت و می فرمود نخستین بار خداوند متعال به سبب شش خصلت در افراد عصیان و نافرمانی شد: دنیا دوستی، ریاست طلبی، شکم پرستی، زن بارگی، علاقه مفرط به خواب و آسایش طلبی.(الخصال، صدوق، ص 330، حدیث 27)
3ـ نفاق:
از دیگر آثار ریاست دوستی ایجاد نفاق در قلب آدمی است. حضرت پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) می فرماید: علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می رویانند همان گونه که آب سبزه را می رویاند. (المحجهْ البیضاء، ج 6، ص 112)
4ـ تفاخر:
یکی از مهم ترین آفاتی که ریاست حق را نیز دچار بحران می کند تفاخر است. اینکه کسی به حق در جایی نشسته است ولی باید خیلی مواظب باشد که این ریاست او را از هستی ساقط نکند؛ زیرا برای هر کاری به ویژه کارهای مهمی چون نقش های مثبت و ارزشی اجتماعی آفات بسیاری است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: آفت ریاست، فخر فروشی است. (غرر الحکم، 3950)
عاقبت ریاست طلبی
مغیره بن شعبه از نقشه کش ها و زیرکهای عرب است وی مدتی حاکم کوفه بود، معاویه ابن ابی سفیان او را از کار برکنار کرد اما مغیره به سبب طمعی که به حکومت کوفه داشت از این موضوع به شدت ناراحت شد. از این رو برای اینکه دو مرتبه به حکومت کوفه برگردد نقشه ای کشید؛ به این صورت که به شام آمد و با یزید بن معاویه ملاقات نمود و به او گفت: نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را به عنوان جانشین خودش به مردم معرفی نمی کند؟ یزید گفت : پدرم فکر می کند که این قضیه عملی نیست. مغیره جواب داد: نه عملی است ! شما از کجا بیم دارید؟ فکر می کنید مردم کدام سامان عمل نخواهند کرد؟ هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و از آنها نگرانی نیست. اما مردم مدینه اگر فلان کس را به آنجا بفرستید او این وظیفه را انجام می دهد و بنابراین آنجا هم مشکلی نیست. از همه جا مهمتر و خطرناک تر عراق (کوفه) است این هم به عهده من که انجام بدهم. یزید پیش معاویه می رود و می گوید: مغیره چنین حرفی گفته است .
معاویه مغیره را فرا می خواند. مغیره نزد معاویه آمده و با چرب زبانی و بیان قوی خود او را قانع می سازد که زمینه آماده است و کار کوفه را که از همه جا سخت تر و مشکل تر است خودم انجام می دهم. معاویه برای بار دوم به نام مغیره ابلاغ صادر می کند و او را به حکومت کوفه منصوب می نماید. اما مردم کوفه و مدینه این پیشنهاد را قبول نکردند. معاویه مجبور شد که خود به مدینه برود.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) از ریاست دوستی برحذر می داشت و می فرمود نخستین بار خداوند متعال به سبب شش خصلت در افراد عصیان و نافرمانی شد: دنیا دوستی، ریاست طلبی، شکم پرستی، زن بارگی، علاقه مفرط به خواب و آسایش طلبی. (الخصال، صدوق، ص 330، حدیث 27)
او روسای اهل مدینه یعنی کسانی که مورد احترام مردم بودند، افرادی مانند حضرت امام حسین(علیه السلام )، عبداللّه بن زبیر و عبداللّه بن عمر را خواست. با چرب زبانی کوشید تا به عنوان اینکه مصلحت اسلام فعلا اینطور ایجاب می کند که حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد شما بیایید فعلا بیعت کنید عملا زمام امور در دست شما باشد آنها را قانع کند. ولی آنها قبول نکردند. آنطوری که باید و معاویه می خواست عملی نشد. بعد از آن با نیرنگی در مسجد مدینه می خواست به مردم چنین وانمود کند که آنها حاضر شدند و قبول کردند که آن نیرنگ هم نگرفت . معاویه هنگام مردن سخت نگران وضع پسرش یزید بود و نصایحی به او کرد، گفت تو برای بیعت گرفتن با عبداللّه بن زبیر اینطور رفتار کن ، با عبداللّه بن عمر آنطور برخورد کن ، مخصوصا دستور داد که با امام حسین (علیه السلام ) با رفق و نرمی زیادی رفتار نماید، گفت : او فرزند پیغمبر است جایگاه عظیمی درمیان مسلمین دارد و بنابراین بترس از اینکه با حسین بن علی (علیهما السلام ) با خشونت رفتار کنی ! معاویه کاملا پیش بینی می کرد که اگر یزید با امام حسین (علیه السلام) با خشونت رفتار کند و دست خود را به خون او آغشته کند، دیگر نخواهد توانست خلافت کند و خلافت از خاندان ابو سفیان بیرون خواهد رفت.
معاویه مرد بسیار زیرکی بود، پیش بینی های او مانند پیش بینی های هر سیاستمدار دیگری غالبا خوب از آب در می آید. یعنی خوب می فهمید و خوب می توانست پیش بینی کند. اما برعکس ، یزید اولا خوان بود، و ثانیا مردی بود که از اوّل روزگار را در اشراف زادگی و شاهزادگی گذرانده بود و با آن خو گرفته و بزرگ شده بود، از این رو با لهو و لعب انس فراوانی داشت ، سیاست را واقعا درک نمی کرد، غرور جوانی و ریاست ، ثروت و شهوت داشت کاری کرد که در درجه اوّل به زیان خاندان ابوسفیان تمام شد و این خاندان بیش از همه در این قضیه باخت . چون اینها که هدف معنوی نداشتند و جز به حکومت و سلطنت به چیز دیگری فکر نمی کردند آن را هم از دست دادند. حسین بن علی (علیه السلام) کشته شد، ولی به هدفهای معنوی خودش رسید در حالی که خاندان ابو سفیان به هیچ شکل به هدفهای خودشان نرسیدند.
کلام آخر:
ریاست طلبی رذیله ای است که به نفس انسان ضربه می زند ولی از همه ی آن صدمات بدتر این است که این صقت زشت اخلاقی راه حق و اهل آن را به روی انسان می بندد. وقتی به دوران 250 ساله ی امامان معصوم علیهم السلام می نگریم به خوبی درمی یابیم مهمترین عاملی که آن بزرگواران را خانه نشین کرد همین ریاست طلبی بود. در معانی الاخبار- به نقل از سفیان بن خالد- آمده است: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای سفیان! از ریاست بپرهیز؛ زیرا هر که جویای ریاست شد هلاک گشت. عرض کردم: فدایت شوم! پس همه ما هلاک شدیم؛ زیرا هیچ یک از ما نیست جز آنکه دوست دارد اسمش برده شود و مردم به او روی آورند و از او استفاده کنند. حضرت فرمود: درست متوجه نشدی، بلکه ریاست طلبی به این معناست که کسی را غیر از حجت [خدا] علم کنی و هر چه می گوید تصدیق نمایی و مردم را به عقیده او فراخوانی. (معانی الاخبار، صدوق، ج 1، ص 180)
منابع:
حکایتها و هدایتها/ محمد جواد صاحبی
سایت اندیشه قم

فرآوری: آمنه اسفندیاری


منبع : سایت حوزه
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان