تابستان پیش از آنکه دختر فرانک Frank (با بازی نیک آفرمن Nick Offerman) به نام سم Sam (با بازی کیرزی کلمنز Kiersey Clemons) خانه را برای تحصیل در دانشگاه ترک کند، ازقضا همان تابستانی میشود که این خانوادهی دو نفره در آن یک آهنگ میسازند. «قلبها بلندبلند میتپند» Hearts Beat Loud تبدیل به آهنگی پدر و دختری میشود که از دل آن یک اثر مستقل محبوب بیرون میآید و به قول فرانک Frank وارد پلیلیستی میشود که “معرکه است!” تقابل بین برنامههای مدرسهی سم Sam با رؤیاهای گروه موسیقی راک پدرش راه را برای تماشای یک اثر مستقل شیرین دربارهی پدری که نمیخواهد بزرگ شود و دختری که کمی بیشازحد سعی میکند بزرگ شود.
در تمام صحنهها «قلبها بلندبلند میتپند» Hearts Beat Loud کلیشهی سریالهای تلویزیونی را که در آنها یک پدر دخترش را طوری تربیت میکند که گویی یک تجاوزگر غریبه است، نادیده میگیرد. سم و فرانک مانند «لیدی برد و ماریون» Lady Bird and Marion به همدیگر نمیپرند، اما مشکل مشابهی دارند: نه والدین و نه فرزند نمیتوانند ترسهایشان پیش از آنکه یکی از آنها خانه را ترک کنند به یکدیگر منتقل کنند؛ و البته آنها همدیگر را بسیار دوست دارند.
با وجود «قلبها بلندبلند میتپند» Hearts Beat Loud و نزدیک شدن روز پدر، فکر کردن به داستان فوقالعادهی دیگری دربارهی پدرها و دخترها دشوار است. بسیاری از فیلمها بر روی سیاستهای کلیشهای بین پدر و دخترها تمرکز کردهاند که در آن یک پدر قهرمان یک فکر بکر در ذهنش جرقه میزند که باید با خانمها رفتار محترمانهتری داشته باشد، چون خودش هم یک دختر دارد. در ادامه تعدادی از فیلمهای موردعلاقهمان را آوردهایم که پر هستند از تربیت والدین، بچهها و بزرگ شدن: پدرانی که خجالتآور هستند (مانند «تونی اردمان» Toni Erdmann)، دخترانی که پیچیده هستند (مانند «شیرجه» A Bigger Splash) و تمام آنچه بین اینهاست:
(Toni Erdmann (2016اینس کوناردی Ines Conradi (با بازی زاندرا هولر Sandra Hüller) مشاور بلندپایهی سازمانی است که تمام روزهایش را در اتاق هیئتمدیرهی جشنوارههای سوسیس میگذراند و یا مشغول صحبتهای کوتاه و گذری در ساعتهای استراحت بعد از کار با مردهایی است که کار او را چندان جدی نمیگیرند. وقتی پدر او وینفرید Winfried (با بازی پیتر سیمونیشک Peter Simonischek) به دیدار او میآید، او همیشه در حال چک کردن گوشی، جواب دادن به ایمیلها و یا در حال رفتن به یک جلسه است. با ورود تونی اردمان Toni Erdmann که همان وینفرید Winfried در لباس مبدل با کلاهگیس و شخصیتی پولدار است، وینفرید سعی میکند به دخترش کمی استراحت بدهد (و یا حداقل او را متوجه کند که چقدر زندگی خشک و بیروحی دارد.)
(Interstellar (2014چهار سال از اکران این فیلم گذشته و هنوز تنها چیزی که از «میانستارهای» Interstellar درک کردهام این است که مورف Murph (با بازی مکنزی فوی Mackenzie Foy و بعدتر جسیکا چستین Jessica Chastain) واقعاً عاشق پدرش است! تمام ماجراجوییهای فضای کوپ Coop (با بازی متیو مککانهی Matthew McConaughey) او را در زمان جلو و عقب میبرد تا وقتیکه در یک کرمچاله گیر میافتد و میتواند با دخترش از طریق علائم ارواحگونه با دخترش ارتباط برقرار کند. او از طریق کد مورس اخترفیزیک پیچیده را به دخترش منتقل میکند و مورف یک نظریهی گرانشی پیشران را تدوین میکند که به انسانها این امکان را میدهد تا به اعماق فضا سفر کنند.
(The Kids Are All Right (2010در این فیلم که دربارهی مادرهاست — مخصوصاً آنت بنینگ Annette Bening و جولیان مور Julianne Moore — مارک روفالو Mark Ruffalo یکی از بهترین بازیهایش را در نقش یک پدر شیرین و دلنشین (و گاهی غرغرو و گاهی خودخواه) به نمایش میگذارد. روفالو Ruffalo نقش پل Paul را بازی میکند، یک اهداکنندهی اسپرم که بهتازگی باخبر شده بچههایش میخواهند او را ملاقات کنند. فضای این ملاقات تقریباً خانوادگی که از طریق پیگیری دختر بزرگتر جونی Joni (با بازی میا واشیکوفسکا Mia Wasikowska) انجام شده است، با تلاشهای مادران برای اینکه جایگاه پل را در این خانواده پیدا بکنند سنگین میشود.
(Hanna (2011سورشا رونان Saoirse Ronan بهترین بازیگر نسل خود، نقش یک آدمکش جوان که توسط پدرش (با بازی اریک بانا Eric Bana) که قبلاً عضو سیآیای CIA بوده است، تعلیم دیده را ایفا میکند. او طبیعت فنلاند را ترک میکند تا به مأموریتی برسد که تمام زندگی خود برای آن تعلیم دیده است: یک بازی موش و گربه با کیت بلانشت Cate Blanchett. هیچچیز لذتبخشتر از این نیست که دو بازیگر توانمند را تماشا کنیم که سعی میکنند از یکدیگر پیشی بگیرند، اما رابطهی پدر و دختری هانا Hanna پیشتر میآید. اریک Erik در جنگلها هانا Hanna را تعلیم داده و او را میآزماید تا تبدیل به یک آدمکش حرفهای شود؛ اما در این میان او هانا را تنها یک ابزار جنگی بار نمیآورد: او برایش دربارهی هنر، حیوانات و موسیقی کتاب میخواند؛ و مانند هر دختر نوجوان دیگری، او میخواهد چیزهای جدید را تجربه کند.
(The Ballad of Jack and Rose (2005پل توماس اندرسن Paul Thomas Anderson «تصنیف جک و رز» The Ballad of Jack and Rose را یکی از ایفای نقشهای موردعلاقهاش از دنیل دی لوییس Daniel Day-Lewis نام برد. این فیلم بهعنوان یک فیلم درام سینمای مستقل شناخته میشود، اما تپشهای احساسی آن قویتر هستند: جک Jack (با بازی دنیل دی لوییس Daniel Day-Lewis) یکی هیپی کلهشق است که با دخترش رز Rose (با بازی کمیلا بل Camilla Belle) در بازماندههای یک اردوگاه زندگی میکند. آنها باغبانی میکنند تلویزیون تماشا نمیکنند و در یک جزیره در خارج از شهر زندگی میکنند. او دخترش را بزرگ کرده تا از او مراقبت کند، اما به طرزی چنان ایزوله و جداشده که باعث میشود او این عشق و علاقه را با چیز دیگری اشتباه بگیرد. او بهشدت عاشق پدرش است و او را بهخوبی میشناسد.
(Leave No Trace (2018مانند جک و رز، ویل Will و تام Thom (با بازی بن فاستر Ben Foster و توماسین مکنزی Thomasin McKenzie) بیرون از شهر زندگی میکنند. آنها کمپ میزنند و خانههای موقت در پارک پورتلند اورگان میسازند. پس از اینکه یک کوهنورد تام Thom را میبیند، پارکبانها آنها را پیداکرده و مجبورشان میکنند به جامعه برگردند.
(Father of the Bride (1991جرج بنکس George Banks (با بازی استیو مارتین Steve Martin) درحالیکه میبیند دخترش برخلاف توصیههای او به میل نامزدش رفتار میکند با خود میگوید: “بسیار خب، فکر میکنم دورهی من دیگر گذشته. او همیشه من را دوست خواهد داشت، البته نه به همان شکل سابق. من دیگر مرد زندگی دختر کوچکم نبودم. من مثل یک کفش کهنه بودم، مانند آنها که وقتی میسازیم خوشحالیم و پس از چند سال کنارشان میگذاریم. حالا من همینطور هستم: آقای کنارگذاشتهشده.” این فیلم استرس و تنش و طنز تلاشهای فردی را نشان میدهد که سعی میکند اجازه ندهد کسی در خانوادهاش بزرگ شود.
این مطلب برگرفته از نوشتهی Hunter Harris در Vulture است.
همچنینین بخوانید:
معرفی فیلم Toni Erdmann: مهمترین رقیب «فروشنده» در اسکار
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
18