خبرگزاری تسنیم: محمد بابایی گفت: دولت از خیلی اتفاقاتی که در پشت پرده موسیقی میافتد بی اطلاع است. نه اینکه نخواهد کنترل کند، خیلی از چیزها آنقدر در اتاقهای در بسته شکل میگیرد که نمیشود کاری کرد.
هیئت موسی بن جعفر (ع) در شهرری یکی از قدیمیترین هیئات است. هیئتی که مشهورترین و خوش آواترین مداحان ری از جمله عباس وزیری فقید و حاج حسین مهدی نیا، صدایشان طنین انداز است. در روزهای عاشورا و تاسوعا میتوانیم در دسته جات سینهزنی امام حسین (ع) هیئت مذکور، محمد بابایی خواننده را بینیم که در میان دسته دوم جوانان این هیئت معروف و قدیمی مشغول سینه زدن است. با دیدن عشق خالصانه او و پدر محترمش در این هئیت، نمیتوانیم باور کنیم که او پای ثابت خواندن قطعات موسیقی در اغلب برنامههای تلویزیون است. ریشههای مذهبی محمد بابایی زمینهای را فراهم آورد که مستقل از محافظهکاریهای مرسوم و رایج در میان اهالی موسیقی با او به گفتگو در مورد مافیای موسیقی بنشینیم.
*وارد شدن به عرصه موسیقی کار بسیار سختی است برای اینکه شما باید تهیه کننده داشته باشید، شرکت حامی داشته باشید. شما بدون این حمایتها، چگونه وارد فضای موسیقی شدید؟
من از 9 سالگی با نوازندگی و آموزش موسیقی وارد این عرصه شدم و ابتدا نوازنده بودم. کسانی که من را میشناسند، میدانند من سالها آهنگساز برنامههای مختلف تلویزیونی بودم از برنامههای طنز و کودک گرفته مثل فیتیله، رنگین کمان، برنامههای عموپورنگ و در خیلی از برنامههای دیگر نوازندگی میکردم. با بزرگترین مجریان برنامههای تلویزیونی کشور کار کردم و از نوازندگی شروع کردم. نوازندگی، تدریس موسیقی و از سال 87 به بعد اولین تیتراژ رسمی را در تلویزیون خواندم. تیتراژ برنامه دورخیز از شبکه دو و چند کار برای توپ طلایی و ورزش از نگاه دو انجام دادم.
*چه کسی تو را به این مسیر هدایت کرد که توانستید خودت را به عنوان نوازنده و موزیسین و آهنگساز در برنامههای تلویزیونی مطرح کنی؟
خواست خدا و دعای پدر و مادر و کمک دوستانی مثل مرحوم نیما نهاوندیان عزیز که خدا رحمتش کند، مجری ورزش از نگاه دو.
*چگونه با هم آشنا شدید؟
از طریق سید مرتضی حسینی با هم ارتباط گرفتیم و از دوستان سید مرتضی بود و باهم کم کم چند برنامه رفتیم و این ارتباط شکل گرفت و خیلی راضی بود. گفت: دوست دارم یک تیتراژ بسازی و تیتراژ برنامه دورخیز را خواندم. دوستانی که جلد آلبوم تب را دیدند این عرض ارادت مرا دیدهاند. وقتی آلبوم باز شود، عکس نیما داخل این آلبوم است، به خاطر اینکه تشکر کنم و بگویم که محبتش را فراموش نکردم.
*فضای موسیقی، به شدت مافیایی است و در فضای کلی موسیقی هیچ وقت اجازه نمیدهند خوانندهای مستقل فعالیت کند. این جمله چقدر صحت دارد که خشایار اعتمادی میگوید که پنج نفر خاص موسیقی ایران را هدایت میکنند.
صد در صد درست است و من هم تایید میکنم. کسانی هستند که برخی خوانندهها را یک شبه برجسته میکنند. خوانندهای که سالها کار میکرده و شنیده نمیشده- آنچنان شنیده نمیشده – یکدفعه گل میکند. تهیهکنندگان با خواننده مد نظرشان، قراردادهای ده ساله میبندند. تا چند وقت پیش پنج ساله بود، الان دیگر به پنج ساله رضایت نمیدهند؛ میگویند حداقل باید ده ساله باشد و قرارداد پنج درصدی میبندند. مثلا خوانندههایی که اسم آوردنشان شاید درست نباشد که دیدهایم که در سال گذشته یک دفعه برجسته شدند. تهیه کننده با آنها قرارداد ده ساله میبندند و پنج درصد از قرارداد را میگیرند. یعنی خواننده ایکس هر اجرایی میرود چهل میلیون تومان میگیرد و تقریبا هر روز ماه هم، در شهرهای مختلف ایران، اجرا دارد. غافل از اینکه هر چهل میلیونی که میگیرند تهیه کننده دو میلیون تومان به این خواننده میدهد و با او قرارداد ده ساله هم میبندند تا پس از یکی دو سال فعالیت نگویند بیشتر میخواهند، مادام العمر همین پنج درصد است. یعنی این ده سال حق اعتراض هم نداری و بعد از ده سال هم که خواننده دیگر به درد نمیخورد و مثل دستمال کاغذی مچاله میشود و نفر بعدی.
من یکی از مصاحبههای تهیه کننده موسیقی را دیدم. در مصاحبه از او پرسیدند شما کار فرهنگی میکنید؟ گفت: نه من اصلا کار فرهنگی نمیکنم، اصلا کار فرهنگی بلد نیستم. من کار تجاری میکنم و به خواننده به شکل یک کالای تجاری نگاه میکنم، مثل لباس. حساب میکنم اگر او را بیاورم چقدر سود دارد. حساب میکنم گوشی موبایل وارد کنم، چقدر سود دارد یا حمایت از فلان خواننده. به جای اینکه گوشی موبایل وارد کنم، یک خواننده را یک شبه برجسته میکنم، مثلا به بهترین برنامههای تلویزیونی معرفی میکنم. چند وقت پیش این موضوع در رسانهها مطرح شد و خیلیها اعتراض کردند. ولی واقعا چنین چیزی هست و وجود دارد.
*یعنی آن برنامه خاصی که اشاره میکنند و مدنظرشان هست صد میلیون تومان تهیه کننده خاص میگرفته؟ این موضوع صحت دارد؟
من در مورد آن مورد خاص نمیدانم، ولی در خیلی از برنامههای تلویزیونی میبینم، صحت دارد. میگویند خواننده از کجا آورده صد میلیون داده؟ بله من هم میدانم خواننده نیاورده چنین مبلغی بدهد. خواننده وقتی با تهیه کننده قرارداد میبندد، تهیه کننده میگوید که میخواهد از این خواننده حسابی برداشت داشته باشد و کاشت را باید انجام بدهد. مرحله کاشت در موسیقی چگونه است؟ به تمامی سایتهای مختلف، به کانالهای تلگرامی، اینستاگرامی میلیونی پول میدهد، مثلا میگوید تا چند وقت هر آهنگی که از این خواننده میآید باید در صدر باشد، تا صبح نشده باید خیلی پلی خورده باشد، همیشه باید در تاپ تن باشد، در هر کانال اینستاگرامی که میرویم باشد. خواننده را به این شبکههای تلویزیونی مختلف معرفی میکند، به برنامههای تلویزیونی میگوید، من فلان قدر پول میدهم شما این خواننده را دعوت کنید. روی خواننده پانصد میلیون، ششصد میلیون هزینه میکند، خواننده را میآورد بالا و بعد از او برداشت میکند، کنسرتها را راه میاندازد و حالا فصل برداشت کردن است.
*به نظرت دولتها و وزارت فرهنگ چقدر روی امر موسیقی نظارت دارد؟ اصلا دولت روی موسیقی نظارت دارد یا مافیا؟ براساس تجربه خودت بگو.
بیشتر مافیا. من فکر میکنم دولت از خیلی اتفاقاتی که در پشت پرده موسیقی میافتد بی اطلاع است. نه اینکه نخواهد کنترل کند، خیلی از چیزها آنقدر در اتاقهای در بسته شکل میگیرد که نمیشود کاری کرد.
*این اتاقهای در بسته که در وزارت ارشاد که نیست؟
هر جایی ممکن است باشد، دقیقا معلوم نیست، ولی من نوعی، بارها اثرشان را دیدم. من کسی را ندارم و ارتباط خاصی هم ندارم، یک شعر سالم را میبرم بارها این شعر ممیزی میخورد، یک آهنگی را میبرم بارها رد میشود، میگویند ریتمش خیلی تند است بعد میبینم دوستان دیگری که با این شرکتها (تهیهکنندگان خاص) دارند کار میکنند کارهایی را میبرند و مجوز میگیرند که اصطلاحا زهرش خیلی بیشتر است و شعر خیلی مورد دارتر (اصطلاحا)؛ ولی میبیند که سریع مجوز را گرفت. این سوال پیش میآید که چگونه است. مثلا من برای گرفتن مجوز یک آلبوم یک سال میروم و میآیم. منی که تا حالا یک کلیپ ماهوارهای ندادم، اما خوانندهای که سالها با شبکههای مختلف ماهوارهای دارد کار میکند و کلیپ هایش را همه دیدهاند، یک شبه مجوز آلبومش را میگیرد، یک شبه با فلان شرکت قرارداد میبندد و یک شبه هم کنسرت برگزار میکند. این موارد همه جای سوال دارد. مثلا میگوییم فلان خواننده که بسیار خواننده خوبی است و من در خوب بودنش شکی ندارم، بالای پانزده سال است که میخواند. چی شد تا شش ماه پیش کجا بود؟ این همه سال چرا دیده نمیشد. مثلا محمد علیزاده دوست صمیمی من که در آلبوم تب با ایشان کار کردم دو تا آلبوم داده بود، تا قبل از اینکه با شرکت ایران گام قرار داد ببندد، اما یک شبه چرا؟ محمد علیزاده خواننده خوبی است و سال 78 -79 با هم برنامه میرفتیم، ولی سال 90 تازه شنیده شد و آن هم یک شبه.
*یعنی تا نخواهند نمیگذارند که شنیده شوی؟
سعی میکنند آن خوانندههایی که خودشان در دست دارند که شاید به تعداد انگشتهای دو دست نهایتا برسند، روی آنها مانور دهند که آنها اگر بخواهند بقیه هم کنسرت داشته باشند و بقیه هم بتوانند درآمدزایی داشته باشند، به تناسب درآمد آنها هم میآید پایین. در نتیجه المانها و آیتمها و خوانندههای خودشان را با داستانهایی که دارند سعی میکنند در صدر نگه دارند و تا حدودی رشد بقیه دچار تزلزل میشود.
*شما در این فضا چگونه رشد کردید. در همه برنامههای تلویزیونی و کانالها هستید.
البته اینطوری هم نیست. من از سال 87 خواننده رسمی سازمان بودم، با سازمان کار میکردم. با همدیگر داریم کار میکنیم. به نظرم برنامههای تلویزیونی مخاطب آنچنانی برای موسیقی ندارد. چون نمیگذارند آن موسیقیهایی که باید، شنیده بشود.
*خیلیها پشت در موسیقی میمانند مگر اینکه تهیه کننده اجازه بدهد.
دقیقا همین است تا تهیه کننده نخواهد اتفاقی نمیافتد.
*تو آهنگهای دفاع مقدسی زیادی خواندی. چرا؟
کارهایی که خودم به آنها اعتقاد دارم را خواندم. مثلا وقتی میگویند در مورد شهید کاری بساز، من با دل و جان ساختم، برای ارتش هم ساختم. یکی دو تا کار برای سازمان حفاظت اطلاعات ساختم. خیلی از کارها اینگونه و سفارشی است. تیتراژ اردوهای جهادی که شبکه سه پخش میکرد، را خواندم. بیشتر کارهای من مناسبتی بوده.
*می خواهی با بازار مافیایی رقابت کنی یا نه میخواهی سبک و کار خودت را عوض کنی؟
سبک کار خودم را میخواهم عوض کنم و در نهایت هم میخواهم بیشتر شنیده شوم، اما بازار مافیایی شما را بازی نمیدهد، تا موقعی که خودش نخواهد.
*ارشاد برای تک آهنگ و مجوز تک در مورد خوانندههایی که وابسته به تهیهکنندهای خاص نیستند سختگیری میکند. چرا؟
الان پخش در فضای مجازی همان داستان عدم کنترل است. ارشاد گفته (الان یکی دو سال است) که از این به بعد کسی که میخواهد در فضای مجازی هر قطعهای را پخش کند، نیاز به مجوز دارد. من نوعی میخواهم در فضای مجازی آهنگی را پخش کنم، همین پروسه خودش زمان بر است، یکی دو ماه طول میکشد.
* تقاضا زیاد است؟
تقاضا زیاد است و اینکه هر ترانهای میرود در شورای شعر و مثلا یک بیت آن اصلاحیه میخورد و وقتی میبری درست میکنی میآوری، دو هفته طول میکشد دوباره برود در شورا. هفتهای یک روز هم جلسه شورا برگزار میشود. سه شنبهها برگزار میشود و گاهی هفتهای دو روز. میگویند شورا بیشتر از این تشکیل نمیشود. شورا در یک روز که میآید چند کار میخواهد بررسی کند. تا کارت اصلاح بشود و برود در نوبت، سه چهار هفته طول میکشد. از آن طرف کسانی هستند که همان ظهر کار انجام میدهند عصر میگذارند، در فضای مجازی. جالب اینجاست که بعضیها کارهایی را که پخش میکنند تازه میروند دنبال مجوز میروند. کلیپ میزنند بعد مجوز آن را هم میگیرند حتی از شبکههای مختلف ماهوارهای کار پخش میشود، بعد میگویند ما مجوز گرفتیم ما که خبر نداریم خودشان پخش کردند.
*این داستان همکاری با شبکههای ماهوارهای همچنان یک موضوع پر از اشکال و ایراد است که هیچ کدام از خوانندهها زیر بار رفتن دادن نسخه فول اچ دی نمیروند. این نسخه در خوش بینانهترین حالت نمیتواند در فضای مجازی آپلود شود، حتی اگر بگویی اینها کلیپ را با کیفیت ده هشتاد پیکسل دارند دانلود میکنند با آن کیفیت، فول اچ دی نمیشود و این کلیپها از شبکههای ماهوارهای پخش میشود.
اصلا نمیشود.
*آیا همکاری بسیاری از خوانندگان با شبکههای ماهوارهای تائید میکنی؟
بله صد در صد و این هم برمی گردد به همان دوستان تهیه کنندهای که کار را پخش میکنند و برای اینکه خواننده شان بیشتر شنیده بشود و کنسرتهای خارج از کشور هم داشته باشند. چون خیلیها یک نیم نگاهی به آن طرف آبها دارند. در نتیجه رایزنی میکنند، رایزنیهای پشت پرده که علنی نیست. برای پخش کار هم خیلی از شبکهها برای یک ماه پخش 1500 دلار میگیرند، سه بار در روز پخش میکنند. خود تهیه کنندهها مبلغ را پرداخت میکنند. حتی مبلغ بیشتری را پرداخت میکنند که تعداد پخش بیشتری در روز داشته باشد. چون هیچ مدرک مستندی وجود ندارد، به هیچ چیزی نمیشود، استناد کرد. میگویند که خودشان پخش کردند. اول در سایت خودشان پخش میکنند و میگویند در سایت پخش شده، ارشاد از آنجایی که مجوز کار را داده، نمیداند باید چه کار کند، اینها نکاتی است که باید بررسی شود.
* در این روند بررسی نشدنها عدهای از خوانندهها بدون تهیهکننده قدرتمند، زمین میخورند.
صد در صد و یکسریها بیشتر دیده میشوند یکسریها اصلا دیده نمیشوند و کلا یکسریها آن طور که شاید نمیتوانند حق خودشان را بگیرند.
*چون با محمد علیزاده دوستی داری، به واسطه این رفاقت، خودت نخواستی که وارد این فاز بشوی با تهیه کننده خاصی ببندی یا تهیه کننده خاصی به شما پیشنهاد داده که بیا باهم کار کنیم با اینقدر درصد خاص؟
این جریان ناخودآگاه، مثل سیل میآید و من را میبرد. من هم مجبور شدم به این قضیه تن بدهم، ولی من تا حالا آزاد کار کردم. آزاد کار کردن یک خوبیهایی دارد که حداقل آزاد هستی و مستعمره کسی نیستی. خودت برای خودت کار میکنی، خودت در مورد خودت تصمیم میگیری، ولی آن طوری یک حُسنی دارد. حُسنش این است که خیلی برندترت میکنند، شناخته شده ترت میکنند. برخلاف تصور که فکر میکنی که درآمدت بیشتر میشود، خیر درآمد بیشتر نمیشود. در بعضی از موارد کمتر هم میشود. با تهیه کننده که قرارداد میبندی برنامههایی که خودت میرفتی، آن ارتباطهایی که خودت داشتی، همه قطع میشود و هر برنامهای که میروی میگویند ایشان این مبلغ پایینتر نمیآید و اگر آن برنامه را اوکی کنی، مبلغ خیلی ناچیزی به خود شما میدهد.
*الان برای تلویزیون رفتن پول میدهی یا پول میگیری؟
من هیچ موقع پول ندادم. شده یکسری برنامه رفتم و گفتند که بودجه نداریم و بعدا واریز میکنیم. معمولا پول میگیریم، ولی مبلغی که از برنامههای تلویزیونی میگیرم، مبلغ چشمگیری نیست.
*برنامههای ارگانی چه طور؟
ما تمام تلاشی که میکنیم برای گرفتن برنامههای ارگانی است. در برنامههای تلویزیونی به عنوان یک ویترین شرکت میکنیم. تلویزیونی بودجه چندانی ندارد، نمیتوانیم بگوییم که برای شرکت در برنامه تلویزیونی چند میلیون میخواهیم. چون یک برنامه روتین است و توانایی را ندارد. حتی خود مجری برنامه هم آنقدری پول نمیگیرد. اسم نمیتوانم ببرم. خیلی از مجریها بیست میلیون، 25 الی 30 میگیرند آنهم برای برنامه ماه رمضان که روتین یک ماه دارد. نمیتوانم بگویم که برای هر برنامه تلویزیونی برای اجرای خودم چهل میلیون تومان میخواهم.
*در برنامههای پر مخاطب تری مثل دورهمی یا برنامههای شب سال نو یک خوانندههای خاص و مشخصی دارند؟
من هیچ موقع در آن برنامهها نبودم.
*رابطه هایشان چگونه است، با تهیه کننده خاصی در تلویزیون بستند یا تهیه کنندههای خاص موسیقی از بیرون هدایتشان میکنند به سمت برنامههای خاص تلویزیون.
هردو حالتش وجود دارد. در یکسری از برنامهها خودشان بین هنرمند و تهیه کننده زد و بند میکنند. در یک جاهایی میبینی که خود خواننده ارتباط ندارد، مثلا میدانند کسی که خوانندهها و هنرمندها را به این برنامه دعوت میکند مثلا آقای ایکس است. خود تهیه کننده با آقای ایکس صحبت میکند، میگوید مثلا من چهار خواننده دارم، یا چهار گروه دارم، چهار بند دارم که دارم با آنها کار میکنم، این چهار گروه در چهار شب دعوت کنید و این مقدار هم میدهم و تهیه کننده میگوید که من ده شب، میخواهم ده خواننده بیاورم صد میلیون پنجاه میلیون پرداخت کنم، خب ده شب چند تا هنرمند میآورم و یک میلیارد میگیرم.
*یعنی تهیه کنندههای تلویزیون پول میگیرند و خواننده میآورند؟
خیلی از برنامهها را من دیدم که پول میگیرند، خیلی علنی نیست، ولی دیدم که خیلی از خوانندهها پول میدهند و میروند در برنامههای تلویزیونی. من در برنامه رادیویی رفتم شنیدم که خوانندهها میگویند ما یک سکه میدهیم، کار ما یک بار پخش شود.
*یعنی رسانه ملی در پخش موسیقی تبدیل به یک اتوبان یک طرفهای شده که با توصیف شما تلویزیون خوانندهای را پخش میکند که پول داده باشند.
همیشه اینطور نیست. ولی در خیلی از برنامهها این را دیدم. ولی خیلی از تهیه کنندهها هستند که بسیار سالم و درست دارند کار میکنند و خیلی از آنها دوستان ما هستند.
*برنامههایی که مخاطب بیشتری دارد؟
دقیقا برنامههای خاص با المانهای خاص، شرکتهای خاص، جالب اینجاست، آن خوانندههایی که مرکز موسیقی با آنها کار میکند خوانندههایی که مجوز دار سازمان هستند در آن برنامهها جایی ندارند و میروند سراغ خوانندههایی که به زور تهیه کنندهها وارد بازار کرده.
*تیتراژهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی چگونه خوانده میشوند؟
فیلمهای سینمایی یا سریالها عمدتا فروخته میشود. مثلا تیتراژ سریالی برای شبکه سه دویست الی صد و پنجاه میلیون تومان، فروخته میشود. میگویند چرا در یک تیتراژ سریالی نمیخوانی؟ در خواندن تیتراژ سریالها، یکسری دستهایی است که اجازه نمیدهد هر کسی وارد آن شود، یا باید به آن جریان خاص تن بدهیم، ما که هیچ موقع طرف آن نرفتیم و زورمان هم نرسیده. خیلی از خوانندههای خوب هستند که این کار را نمیتوانند انجام بدهند. خیلی از خوانندههای قدیمی یا خوانندههای خوب و کار درست یک سریال یا یک فیلم نخواندند.
* نسل اول موسیقی پاپ با همین شیوه محو شد.
واقعا فید شدند. خوانندههایی که هنوز خوانندههای طلایی هستند و روی دست آنها نیامده خشایار اعتمادی، حامی، مانی رهنما، قاسم افشار، امیر تاجیک، حمید غلامعلی و ... اینها کسانی هستند که با یک موج خاص حذف شدند، خودشان خیلیها قهر کردند، عدهای از آنها دیدند که این همه زحمت کشیدند آخر آن چیزی که باید برداشت میکردند، نکردند کسانی آمدند که یک شبه صدها برابر آنها بردند و خوردند.
*و نسلهای موسیقی بعدی به دلیل همین مناسبات دارند حذف میشوند. آدمی که پنج سال پیش خواننده ستارهای بود الان نیست و طرفداری هم ندارد. برخی دیگر، در هیچ برنامهای نیستند، هیچ تیتراژی را نمیخوانند، این عوض شدن نسل به نسل خوانندهها خیلی جای سوال دارد چرا این اتفاق میافتد؟
بخش عمدهای از آن بازار است و سلیقه مردم.
*سلیقه مردم یا سلیقه سازندهها (مافیای مسلط موسیقی)؟
سلیقه سازندهها هم صد در صد در آن دخیل است. مثلا آن سلیقهای که پدران ما داشتند ما نداریم و آن سلیقهای که ما داریم مطمئن باشید که فرزندان ما نخواهند داشت. ممکن است خواننده مورد علاقه پدرم اصلا خواننده مورد علاقه من نباشد و خواننده مورد علاقه من به هیچ عنوان خواننده مورد علاقه فرزندم نباشد.
در نتیجه نسل به نسل و یک بخشی از آن این است یعنی خود خواننده و هنرمند باید با گذر زمان خودش را وقف بدهد و یک بخشی از آن هم اتفاقات عجیب و غریب بازار موسیقی کشور ماست که کنترل روی آن نیست. یک شبه یک سبکی را براساس بازار و خواستههای خود تهیه کننده سبک به زور به مخاطب القا میکنند و آن سبک میشود. در صورتیکه میبینید اصلا سبک خوبی نیست. الان گوش مردم دچار مشکل شده، مثلا میگویند این شعر چقدر خوب است درصورتیکه میبینید اشکال دارد از لحاظ علم موسیقی ابتداییترین چیزها در آن رعایت نشده، ولی در بازار محبوب شده.
*و ما همین طوری باید منتظر خوانندههایی باشیم که یکدفعه میآیند یا این تزریق را به صورت مویرگی انجام میدهند الان یکی دو تا روی بورس هستند سال بعد.
نمیتوانم مثلا اسمی بیاورم، چون بعدا دچار مشکل میشوم، در صورتیکه همه میدانیم اینگونه است. خوانندهای که یکسال پیش یک شبه برند شده است الان فید شده، خوانندهای که چند ماه پیش بمب شده بود، الان کم کم فید میشود و دیگر اسمی از او شنیده نمیشود.
* چون گفتی قرارداد ده ساله است، اما خوانندههایی نظیر حامد همایون و بهنام بانی اوج درخششان بیشتر از یک سال نیست.
تهیه کننده هم نمیداند که تاریخ مصرف این خواننده چقدر است، یک خواننده ممکن است یکسال جواب بدهد، ممکن است تا پنج شش سال جواب بدهد. الان محمد علیزاده جواب میدهد، وقتی دارد جواب میدهد که کنسرت برگزار میکند، تورهای خارج از کشور برگزار میکند. تهیه کننده میگوید زحمت کشیده ایم، باید برداشت داشته باشیم، در نتیجه آنها قرارداد دراز مدت میبندند. اصلا محکم کاری میکنند ممکن است خواننده شش ماه الی یکسال جواب بدهد و ممکن هم است تا ده سال هم جواب بدهد.
* راهکار ورود شکستن جریان مافیایی چیست؟ چگونه میشود این مافیا را شکست یا نظارت دولتی میتواند تاثیر داشته باشد؟
صد در صد، فکر نکنم کسی هنوز جواب دقیقی بتواند به آن بدهد. این چیزی است ما میدانیم و ما متوجه شدیم، مطمئنا یک بخش عمدهای از آن هم از درک من نوعی خارج است، چون هنوز واردش نشدم و خیلی از این داستانها و اتفاقات خبر ندارم. مثلا خبر دارم به کدام سایتها چه مبالغی را پرداخت میکنند، به کانالهای اینستاگرامی مثلا میگویند این کار که امشب آمد باید در تمام صفحههای تلگرامی و اینستاگرامی پخش شود، حالا به یکی دویست تومان به یکی پانصد تومان میدهند هر پیجی قیمت خاص خودش را دارد، به کانالهای تلگرامی چه مبلغی پرداخت میکنند، به شبکههای خارجی چه مبلغی را پرداخت میکنند. خیلی چیزها را میدانیم و خیلی چیزها را ما نمیدانیم که تخصص خودشان است.
*کسی در وزارت ارشاد از این موارد خبر دارد؟
صد در صد چیزی است که همه میدانیم. خود ارشاد که متولی امر است مگر میشود، خبر نداشته باشد.
*میگویند یک جریانی در ارشاد موسیقی را هدایت میکند این حرف چقدر صحت دارد. یعنی با همین آدمهای بیرونی هم ارتباط دارند و با همان تهیه کنندههای خاص کار میکنند. به آنها چراغ سبزهای خوب را نشان میدهند و میگویند از دهه 70 این مدیریت در ارشاد بوده. خودت این داستان را تجربه کردی؟
به نظر میآید که شیطنتهایی دارد انجام میشود حالا در چه سطحی و چه کسانی هستند من هم بی خبر هستم، ولی چیزی است که نمیشود منکر آن شد مطمئن هستم، مدیران ارشد بی خبر هستند، ولی زیر دستی ها....
شما ببینید یک کارمند جزء مثلا مبالغی را دریافت میکند تا مجوز شعرهایی که از لحاظ ممیزی دچار مشکل هستند را ردیف میکند، از آن طرف شعرهایی که هیچ مشکلی ندارد بارها قلع و قمع میشوند و به آن مدام اصلاحیه میخورد، زیبایی کار کشته میشه و چیزهایی است که ما دیدیم.
*می گویند محمد علیزاده یک سبکی را آورده و برای چند نفری هم مثل شما آهنگ میسازد که نوعی تکثیر کننده سبک خود جناب علیزاده است. یعنی غیر مستقیم علیزادههای مشابه در حال تکثیر هستند. البته این سئوال به معنای بد بودن سبک جناب علیزاده نیست. شما هم بعضا به سبک جناب علیزاده میخوانید.
وقتی خوانندهای برای کسی کار میسازد، ناخودآگاه سبک و سلیقه او بوده و شبیه میشود. مثلا محسن یگانه برای من کار ساخته. من که کارش را خواندم، وقتی گوش میدهند میگویند که معلوم است آهنگ محسن یگانه است، چون خودش آهنگ را به عنوان الگو میخواند بعد ما سعی میکنیم شبیه سازی کنیم. محمد علیزاده برای کمتر خوانندهای کار کرده، یکی با من و میثم ابراهیمی بوده و با حمید عسگری. محمد رفاقتی کار میکند. فقط با دوستانی کار میکند که خودمانی و با آنها رفاقت داشته باشد و دوستشان داشته باشد. در غیر صورت من شنیدم پیشنهاد میلیونی دادند که یک شعر و ملودی از او بگیرند و قبول نکرده. در نتیجه خیلی هم کم کار است و فقط برای خودش کار میکند.
*آینده موسیقی را چگونه میبینی؟
به نظر من خیلی بچههای مستعدی داریم، بچههای کار بلد، ولی تا زمانی که مدیریت نشود و هدایت نشود و هر کسی هر کاری که دوست داشت انجام بدهد، خیلی آینده روشنی نمیبینم. ولی با مدیریت میشود درستش کرد، آرزو میکنم که آدمهایی که لایق هستند و سالها زحمت کشیدند، به قول قدیمیها دود چراغ خوردند در موسیقی زحمت کشیدند و علم آن را دارند و حرفی برای گفتن دارند، بتوانند دوباره فعالیت کنند.
*شما در یک خانواده به شدت مذهبی رشد کرده ای، هنوز هم علاقههای مذهبی خودت را حفظ کردی. من میدانم که در هیئات و دستجات امام حسین (ع) به صورت ثابت حضور داری، چگونه با این مسئله کنار میآیی، موسیقی را با اعتقادات بچه هیئتی بودن خودت در تعارض نمیبینی؟
باید موسیقی درست باشد. خیلی از خواننده از خواندن کارهای مناسبتی فراری هستند، مثلا من کارهای فراوانی در مورد امام زمان (عج) یا در مورد امام رضا (ع) خواندم. کار مناسبتی را با نهایت اعتقاد میخوانم و دوست دارم و مطمئن هستم که از برکت وجود پدر و مادر اتفاقات خوب برای آدم میافتد، از دعای خیر آنها. من مطمئن هستم به خاطر دعای مادرم هم شده آینده خوبی خواهم داشت، آینده بسیار خوبی. چون مادرم شب و روز آب میخورم، راه میروم دعا میکند، من را میبیند دعا میکند، من را در آغوش میگیرد دعا میکند و میگوید که آرزویم این است که کارهایت را از همه جا بشنوم، زحمتهایی را که میدانم این هم سال کشیدی، مطمئن باش نتیجه میدهد و مطمئن هستم که به خاطر دعای مادرم.
*پس با فضای مذهبی که داشتی هیچ وقت خودت را در تعارض ندیدی؟
به هیچ وجه، کار عاشقانه اگر خواندم سعی کردم با ارزشهایمان تعارضی نداشته باشد. یکی از اتفاقات بدی که در موسیقی ما دارد میافتد عدم کنترل درست است. موسیقیهایی که میشنویم با ارزشهایی که وجود داشت زمین تا آسمان اختلاف دارد و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند و جالب این است که همان آهنگی که آدم واقعا خجالت میکشد مثلا یک پدر جلوی دخترش گوش بدهد، همان آهنگ در بازار موسیقی دست به دست دارد میچرخد. در موبایلها و در شبکههای مجازی میچرخد و یکدفعه میشود آهنگ برجسته ماه، برجسته سال. اینها اتفاقات ناخوشایندی است که به خاطر عدم کنترل رخ میدهد و از آن طرف آهنگهایی که پتانسیل بیشتری دارد و آهنگهای ارزشی که با مذهب تناقض ندارد، شنیده نمیشود.