ماهان شبکه ایرانیان

گزارش مهر از دورترین روستای گردشگری سمنان؛

سایه محرومیت برسررضاآباد سنگینی می‌کند/جریان زندگی در دروازه کویر

شاهرود - روستای رضاآباد شاهرود باوجود جاذبه‌های گردشگری فراوان با مشکلات عدیده‌ای ازجمله فقدان دبیرستان، جاده آسفالت مناسب، بیکاری و مشکلات دامداری و کشاورزی روبرو است.

سایه محرومیت برسررضاآباد سنگینی می‌کند/جریان زندگی در دروازه کویر

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - محمد حسین عابدی: برای رفتن به رضاآباد در 240 کیلومتری شاهرود باید رنج سفری طولانی را به جان خرید مسافتی 120 کیلومتری تا بیارجمند و سپس جاده‌ای کویری تا ورودی دشت کویر، آنجا که رمل‌ها در افق بر میل خورشید و نخ ابر به آسمان بافته می‌شوند تا مناظری بدیع را پدید آوردند.

راه دسترسی رضاآباد شاهرود مشتی نمونه خروار مشکلاتش است آن‌قدر پوشش آسفالت راه دسترسی این روستا نامناسب است که کمتر خودرویی بدون آسیب از این روستا بازمی‌گردد انگار اعتبارات راه‌های روستایی به چاله‌های جاده رضاآباد نمی‌رسد هرچند کمی نزدیک‌تر به روستا چند لودر و بیل مکانیکی در حال تسطیح جاده هستند اما آن‌طور که از این راه برمی‌آید چند سالی تا تکمیلش وقت نیاز است.

آخرین پیچ جاده به سمت روستا که طی می‌شود کم‌کم خانه‌ها دیده می‌شوند روستایی با 60 خانوار، بسیار کوچک، کویری با طاق ضربی‌های ویژه معماری روستاهای این منطقه ... دو خیابان اصلی، هشت کوچه باریک، یک سوپر مارست، یک آب‌شیرین‌کن، چند بومگردی، یک سیل‌بند آبخوان‌داری، یک مسجد، یک‌خانه بهداشت و مدرسه ابتدایی و چند واحد نگهداری شتر و بز تمام آن چیزی است که رضاآباد در خود دارد.

رضاآباد زیبایی کویر و جریان زندگی

روستایی که رو سویش آبراهه‌ای که به کال شور می‌ریزد و از طرف دیگر به دریایی از رمل و ماسه که آغازی برای دشت کویر هستند آن‌سویش استان یزد، آن‌سوی دیگرش استان خراسان رضوی ... اینجا درست در دهانه ورودی دشت کویر محسوب می‌شود ... رضاآباد دروازه کویر است.

خانه‌هایش را می‌توان شمرد مردمش را هم همین‌طور پنج سال اخیر کمی پیشرفت کرده سابقاً اینجا حتی یک سوپر مارکت هم نبود و یک وانت سواری به‌طور هفتگی مایحتاج روستا را با خود می‌آورد و بقیه نیازها از روستا تأمین می‌شد اما امروز بومگردی و گردشگری توانسته تحول خوبی را در اینجا به وجود بیاورد هرچند مشکلات هنوز پابرجا هستند.

پیوند میان رمل‌های ماسه‌ای، آسمان شب‌های کویر، بومگردی و طبیعت ملغمه‌ای از زیبایی‌ها را در رضاآباد آفریده است رضاآباد آن‌قدر زیبا است که در پایان هر هفته میزبان 350 تا 400 گردشگر باشد پیوند میان رمل‌های ماسه‌ای، آسمان شب‌های کویر، بومگردی و طبیعت ملغمه‌ای از زیبایی‌ها را آفریده و البته مردمی مهمان‌نواز و خونگرم که علاقه وافرشان به این روستا باعث شده تا کمترین مهاجرت به شهر را در بین روستاهای خار توران بیارجمند شاهرود داشته باشند اینجا همچنین کمترین ورودی پرونده قضایی را دارد.

توسعه گردشگری همراه با ایجاد بومگردی متعدد اینجا توانسته رشد خوبی را بیاورد همان‌طور که رضا پارسا دهیار سابق این روستا و همچنین مسئول یکی از همین بومگردی ها می‌گوید: چهار سال پیش نخستین بار در خانه مادربزرگم طرح بومگردی را اجرا کردیم، آن زمان میزبان مسافران می‌شدیم اما هنوز امکاناتی را فراهم نکرده بودیم کم‌کم بومگردی را گسترش داده و دو سال است که به‌طور حرفه‌ای به این کار روی آورده‌ایم تا جایی که امروز آفرود، موتور چهارچرخ، شترسواری، غذاهای محلی، لباس محلی، صنایع‌دستی، سیاه‌چادر و ده‌ها مورد رفاهی دیگر را نیز برای گردشگران فراهم کرده‌ایم اینجا همسنگ مصر یزد است.

پارسا می‌گوید: هزینه‌های زیادی کردم اما خوشحال هستم که برای چهار نفر مستقیم شغل ایجاد کرده‌ام همچنین دو نفر خدمه نیز در این بومگردی حاضر هستند اما به‌هرحال مجوزهای بومگردی نیازمند تمدید هستند و ما انتظار داریم مسئولان ما را حمایت کنند.

بومگردی موردتوجه مردم رضاآباد

بومگردی در سال‌های اخیر موردتوجه ویژه رضاآبادی‌ها قرارگرفته تا جایی که یکی از اهالی همین روستا می‌گوید: من به دلیل بیکاری از روستا مهاجرت کرده بودم اما با گسترش بومگردی و گردشگری در روستایمان به رضاآباد بازگشته‌ام و امروز در حال سرمایه‌گذاری بر روی گردشگری هستم.

بومگردی در رضاآباد موردتوجه ویژه قرارگرفته است مقوله‌ای که می‌تواند به توسعه روستایی کمک کند اما این بومگردی مشکلاتی نیز به دنبال دارد که البته رفع آن‌ها نیازمند تعامل و هم‌اندیشی ویژه‌ای استعلی هروی می‌گوید: دامداری بسیار سخت است مردم دارای مشکلات عدیده‌ای هستند که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها نبود بازار برای فروش محصولاتشان است امروز رضاآباد مرکز تولید شیر و دوغ و محصولات لبنی خار توران می‌تواند باشد از سوی دیگر صنایع‌دستی مانند گلیم و جاجیم و نخ بافت‌هایی ازاین‌دست در این روستا گسترش دارند اما وقتی بازار فروش محصولات نباشد چه می‌توان کرد.

وی ما را به قدم زدن در روستا می‌خواند و هم‌زمان می‌افزاید: راهکار اصلی گردشگری است که می‌تواند به تأمین بازار هم منجر شود اما گردشگری نیازمند همراهی بیشتر مسئولان است ما سخت‌گیری‌های مرتبط با بومگردی ها را درک می‌کنیم اما از آن‌سو نیز انتظار حمایت داریم یک بومگردی وقتی با این شرایط اقتصادی منطقه 40 میلیون تومان هزینه می‌کند انتظار دارد برای ایجاد اشتغال حمایت نیز شود.

بومگردی در سال‌های اخیر در رضاآباد موردتوجه ویژه قرارگرفته است مقوله‌ای که می‌تواند به توسعه روستایی کمک کند اما این بومگردی مشکلاتی را نیز به دنبال دارد که البته رفع آن‌ها نیازمند تعامل و هم‌اندیشی ویژه‌ای است یکی از این مسائل حضور گردشگران با پوشش‌های نامتعارف است.

مسافران به سنت‌ها و فرهنگ منطقه میزبان احترام بگذارند​

روحانی روستای رضاآباد نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، ضمن تائید این موضوع می‌گوید: گردشگری خوب است اما مسافران باید به سنت‌ها و فرهنگ منطقه میزبانشان نیز احترام بگذارند و با هر نوع پوششی در انظار حضور نیابند.

حجت‌الاسلام مهدی هروی از اهالی روستای رضاآباد می‌گوید: برخی بانوان از پایتخت و سایر شهرها وقتی در رضاآباد حضور می‌یابند به دلیل حضور در رمل‌های ماسه‌ای بعضاً دارای پوشش‌هایی هستند که جوانان ما را معذب می‌کنند این روستا پنج سال است که از بن‌بست خارج‌شده و رنگ گردشگر به خود می‌بیند لذا هنوز برای مردم این امر نهادینه نشده که یک بانوی تهرانی با پوششی نامتعارف در معابر روستا حضورداشته باشد.

وی می‌افزاید: دیگر مشکل گردشگری این است که نفعش برای چندنفری است که بومگردی دارند و روزی 70 هزار تومان از مسافران پول می‌گیرند، تا جایی که در برخی مناسبت‌ها و تعطیلات درآمد ماهانه پنج میلیون تومان دارند اما یک 50 هزارتومانی آن در روستا خرج نمی‌شود اینکه مسافر بیاید در روستا اما پولش را یک نفر بگیرد چه نفعی برای عامه مردم دارد؟

 شرکت تعاونی بوم‌گردی رضا آباد تشکیل شود

علی دیگر ساکن روستای رضاآباد است با دیگر جوانان در حال بازی با تیله‌هایی است که کمی متفاوت با آنچه دیده‌ایم است، چاله‌ای به‌اندازه گردو در زمین حفرشده و تیله‌ها با دقت بر هم اصابت می‌کنند امتیازها جفت‌جفت بالا می‌روند 24، 18، 26، 18، کمی سر درآوردن از آن دشوار است گاهی مهره سفید به دیگری برخورد می‌کند امتیاز 18 می‌شود 20، اما برخی اوقات همان تیله به مهره دیگر برخورد می‌کند و امتیازی تعلق نمی‌گیرد درهرحال علی خسته از بازی می‌گوید: باید سندیکا یا شرکت تعاونی درست شود که هرچند خانوار یک بومگردی را تشکیل دهند تا درآمد آن به روستا برسد از سوی دیگر میراث فرهنگی و بخشداری باید به روستا رسیدگی کنند این در حالی است که حتی دهیار ما نیز بومی نیست و از منطقه بسطام می‌آید این باعث شده هیچ‌وقت در روستا نباشد.

سخن علی دقیقاً در همان روز حضور ما در رضاآباد مصداق پیدا کرد، ساعتی پس از مصاحبه، آب منطقه به دلیل سوختن پمپ قطع شد و این قطعی بیش از 25 ساعت ادامه یافت، حال‌آنکه اصلاً دهیار غیربومی روستای رضاآباد در منطقه حضور نداشت! علی همچنین می‌گوید: مسئولان چه فکری کرده‌اند که یک دهیار اهل پشت بسطام شاهرود با 300 کیلومتر فاصله می‌تواند دلسوز روستا باشد؟ چرا مسئولان به این روستا رسیدگی نمی‌کنند؟

مشکلات رضاآباد اما به گردشگری ختم نمی‌شود، اینجا درس خواندن نیز دشوار است، در انتهای کوچه‌ای سه دختربچه حضور دارند که معلوم است در مقطع دبستان درس می‌خوانند مادر یکی از این کودکان می‌گوید: دبستان در روستا وجود دارد اما از مقطع بالاتر یعنی راهنمایی و دبیرستان بچه‌هایمان باید به زمان‌آباد خارتوران بروند که 35کیلومتر مسیر بسیار بد بین آن‌ها تا مدرسه قرار دارد یعنی کودکان ما روزانه 70 کیلومتر را طی می‌کنند.

ترک تحصیل به خاطر سخت درسی

سخت درسی‌های دانش آموزان رضاآبادی تمامی ندارد علاوه بر نبود مقاطع تحصیلی بالاتر، مشکل دسترسی به مدرسه نیز اینجا بیداد می‌کند خانم پارسا می‌گوید: 14 نفر دانش‌آموز دبیرستانی در رضاآباد حضور دارند که یا باید به بیارجمند رفته و همان‌جا بمانند و هفتگی به رضاآباد برگردند، یا اگر راهنمایی باشند باید صبح‌ها با سرویسی که هزینه‌اش را خودمان می‌دهیم به خارتوران بروند و بازگردند که 35 کیلومتر راه با چاله‌های فراوان و در گرما و سرما کار را سخت کرده است تا جایی که احمد پسر همسایه‌مان همین امسال درس را ترک کرد و از عید دیگر مدرسه نرفت.

سخت درسی‌های دانش آموزان رضاآبادی گویا تمامی ندارد علاوه بر نبود مقاطع تحصیلی بالاتر، مشکل دسترسی به مدرسه نیز اینجا بیداد می‌کند نزدیک‌ترین مدرسه 38 کیلومتر با رضاآباد فاصله دارد و به دلیل مسیر بسیار خراب این 38 کیلومتر 55 تا 65 دقیقه طول می‌کشد مضافاً بر آنکه خودروی سرویس مدرسه آن‌ها به دلیل همین مشکلات جاده از رضاآبادی‌ها هزینه گزافی دریافت می‌کند.

مادر فاطمه یکی از همین دانش آموزان درحالی‌که آبشخور بزها را مملو از آب آشامیدن می‌کند به خبرنگار مهر می‌گوید: 35هزار تومان برای مدرسه رفتن فاطمه و مهدیه، دخترخواهرم می‌دهیم امسال آن را کرده‌اند 75 هزار تومان ... ابتدا منظور او را متوجه نشدم در ذهن گفتم 75 هزار تومان که هزینه‌ای معقول است اما او یادآور شد که هفته‌ای 75 هزار تومان!! آنجا است که می‌توان سختی را با عمق جان درک کرد، اینجا روستایی محروم است ... مردمی با درآمدی ناچیز ... سخت درسی‌ها اینجا بیداد می‌کند در همین چندساعتی که در بین مردم هستیم دو پسر را دیدیم که درست همین دو ماه قبل ترک تحصیل کردند.

بادگیری که جلوی باد را نگرفت

از مادر فاطمه درباره دیگر مشکلات اینجا می‌پرسم، او می‌گوید: راه بسیار خراب است زنان رضاآبادی در ماه‌های آخر بارداری به شهر می‌روند چراکه اگر زمان زایمان فرابرسد با این جاده‌ای که داریم یا کودک می‌میرد یا درراه ممکن است به دنیا بیاید لذا به ریسکش نمی‌ارزد بسیار هستند رضاآبادی‌هایی که در ماه‌های آخر بارداری به شهر می‌روند اما دیگر مشکلات تغییر قیمت علوفه و گوشت، بی‌حجابی برخی گردشگران، عدم اجرای طرح بادگیر و عدم پرداخت حقوق و دستمزدهای ما و ... است.

مادر فاطمه به نکته‌ای جالب اشاره کرد چند متری بالای رمل‌های شنی کیسه‌های متعددی از شن و ماسه که عموماً نیز کیسه برنج‌های وارداتی است بر روی‌هم تل انبارشده است و از آنجاکه دهیار غیربومی در روستا حضور ندارد به سراغ اهالی می‌رویم تا از آن‌ها درباره این کیسه‌ها بپرسیم یکی از آن‌ها می‌گوید: قرار بود یک طرح بادگیر در این روستا ساخته شود روزی از بخشداری آمدند گفتند زنان روستا کیسه‌های برنج را در بالای رمل‌ها پرکرده روی‌هم قرار دهند تا به ازای هر کیسه 1500 تومان دریافت کنند.

محمدعلی می‌گوید: زنان رضاآبادی فردای آن روز به سمت رمل‌ها سرازیر شدند مدتی کیسه‌ها را پر و روی‌هم گذاشتند دوباره بخشداری آمد و گفت بودجه کم شده کیسه‌ای 750 تومان! ... دوباره زنان رضاآبادی برای کمک‌خرجشان رفتند و کیسه‌ها را پر کردند و روی‌هم گذاشتند و دست‌آخر برای بار سوم بخشداری آمد و گفت فعلاً بودجه تمام شد باشد تا بعد ... کیسه‌ها روی‌هم قرار گرفت و به‌مرور در منطقه پخش شد همچنین آفتاب آن‌ها را پوساند و رمل‌ها نیز مانند زباله‌دانی شدند حال بودجه این بادگیر چه شد؟ خدا می‌داند. طرح کجاست؟ آن را نیز خدا می‌داند از همه مهم‌تر دستمزد زنان رضاآبادی چه شد؟ این‌یکی را واقعاً جز خدا کسی نمی‌داند.

بازار محصول نداریم

میرزایی یک تولیدکننده شیر و دوغ شتر در رضاآباد نیز می‌گوید: در کنار مسائل مطروحه درباره رضاآباد باید موبایل و اینترنت را نیز اضافه کرد، خوشبختانه ازنظر بهداشت مشکلات خاصی نداریم اما کشاورزی اینجا وجود ندارد، باید علوفه را تهیه کنیم و با نوسانات قیمت این امر برایمان سخت است وقتی برای تهیه کاه نرمه به ماشین‌های علوفه بر مثلاً از گرگان تماس می‌گیریم به‌محض شنیدن اسم رضاآباد قیمتی را عنوان می‌کنند که دهانمان از تعجب بازمی‌ماند.

وی می‌گوید: سختی تهیه علوفه برای ما با نوسان قیمت گوشت و لبنیات همراه می‌شود و دست‌آخر لبنیاتی که ما به گرانی تولید می‌کنیم بدون بازار می‌ماند امروز چرا یک زن رضاآبادی باید دوغ و شیر شترش را به دست گرفته لابلای گردشگران بچرخد و آن را بفروشد آیا این امکان وجود ندارد که لبنیات به این خوبی و بدون مواد نگه دارنده اینگونه ملتمسانه به فروش برود تا قیمتش را خریدار تعیین کند نه فروشنده که زحمتش را کشیده است؟

وی می افزاید: وقتی شیشه 1.5لیتری شیر شتر در برابر یک گردشگر مثلاً تهرانی قرار می‌گیرد که بانوی رضاآبادی آن را در دست دارد و می‌گوید 20 هزار تومان، آن بانوی تهرانی چه می‌داند که تهیه این شیر چقدر دشوار است؟ دوشیدن شتر چگونه است؟ یک شتر چقدر باید کاه و علوفه یک‌هزار و 650 تومانی بخورد تا یک و نیم لیتر شیر بدهد بعد به حالت تمسخر می‌گویند 15 تومان نمی‌دهی؟ چه چیزی از آن زن می‌ماند وقتی ماشین‌های مدل‌بالا، طلا، لباس‌ها و ... آن زن تهرانی را می‌بیند که البته بر روی محصول تولیدی او نیز قیمت می‌گذارد...

درد مردم را به مسئولان بگویید

این مرد رضاآبادی می‌گوید: این‌ها دردهای مردم روستایی است که بدون بازار تولیداتشان مانده‌اند مسئولان به‌جای برگزاری سالانه یک جشنواره گردشگری در رضاآباد، کالپوش و ... بیایند بازار فروش محصولاتشان را فراهم کنند، بیایند کارگاه محصولات بزنند، بیایند بازارچه درست کنند، واقعاً آن‌قدر سخت است؟ یا اراده‌ای وجود ندارد؟ نمی‌خواهند روستاها پیشرفت کند؟ یا منافعی دارند که باید تأمین شود؟ اگر منافعی می‌خواهند چرا به خودمان نمی‌گویند تا فکری به حالش کنیم؟ سال‌ها است می‌گویند دانشگاه علوم پزشکی می‌خواهد برچسب عرضه بهداشتی محصولات دامی و عشایری را بدهد، پس کجاست؟ این امر در سمنان و مهدی‌شهر در حال رخ دادن است و این یعنی حمایت؛ وقتی من کد بهداشتی داشته باشم قیمت بالای محصولات لبنی دست‌سازم هم توجیه دارد اما این‌گونه چطور کره گوسفندی را کیلویی60 هزار تومان بفروشم؟ کسی می‌خرد؟ وقتی نمونه مشابه و تقلبی آن در شهر هم 60 هزار تومان است؟

جشنواره شقایق‌ها در میامی شش سال قبل به همت میراث فرهنگی برگزار شد و وقتی مردم با آن آشنا شدند دیگر این جشنواره توسط خودشان برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود مشکلات زیاد هستند اما همان‌طور که رئیس میراث فرهنگی شاهرود نیز می‌گوید باید کم‌کم به فکر رفع این مشکلات بود، حسنی می‌گوید: روستاهای هدف گردشگری مانند قلعه بالا، ابر و رضاآباد در سال‌های اخیر موردتوجه خوبی قرارگرفته‌اند و ما نیز سعی کرده‌ایم تا با برگزاری جشنواره‌های گردشگری در راستای شناساندن جاذبه‌های گردشگری این روستاها اقدام کنیم برای مثال جشنواره شقایق‌ها در میامی شش سال قبل به همت میراث فرهنگی برگزار شد و وقتی مردم با آن آشنا شدند دیگر این جشنواره توسط خودشان برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود این نشان می‌دهد در شناساندن اهمیت گردشگری در روستاها موفق عمل کرده‌ایم اما می‌پذیریم که مشکلاتی نیز وجود دارد که باید باتدبیر و به‌مرور آن‌ها را رفع کرد.

رضاآباد مجموعه‌ای رمل‌های زیبا، طلوع آفتاب، طلوع ماه، ستارگان و صور فلکی، آسمان کویر، مردمی مهمان‌نواز، ریگ‌زارهای روان، جاذبه‌های طبیعی و گردشگری، مشکلات عدیده زندگی در سال‌های خشک کامی و کم‌بارشی و ... است اما زیرپوست رنگارنگ این روستا هنوز زندگی در جریان است زندگی که به گرمای دل‌های کویری مردمش هنوز امید را واژه صرف می‌کند امید به‌روزها خوب امید به فردا ...

رضاآباد را باید با همان جاده خرابش، با رمل‌های بسیار زیبایش با ستارگان شب‌های کویری است با بادگیری که اصلاً ساخته نشد، با سیل‌بندی که برایش 100 میلیون تومان از سوی منابع طبیعی هزینه شد، با دهیار غیربومی‌اش، با دبیرستان نداشته‌اش باروحانی مهربانش، با گردشگران بدحجابش با رمل‌های روانش و بادل‌های گرم مردمانش تنها گذاشت و بازگشت تا شاید بار دیگر که عازم این روستا هستیم، مشکلات کمرنگ‌تر شده باشند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان