به گزارش ایسنا، «ترسو» رمانی طنزآلود درحوزه داستان انقلاب است که به ماجراهای یک نوجوان در تظاهرات و ماجراهای انقلابی میپردازد؛ او به واسطه ترسش حوادث بامزه و عجیبی را از سر میگذراند.
به تازگی نیز دو رمان افتخار با نامهای «تپش» و «بنفشهها با هم میخندند» در انتشارت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهی بازار شدهاند.
رمان «تپش» این نویسنده به موضوع دفاع مقدس اختصاص دارد.
او درباره این رمان میگوید: در این رمان تلاش شده تا با پرهیز از پرداختن به مباحث هولناک جنگ و با اتکا به مباحث پشت جبهه، رمانی خواندنی نوشته شود. شخصیت محوری این رمان نوجوانی به نام میلاد است که در دوره موشکباران همراه با مادربزرگش به تهران مهاجرت میکند، اما در آنجا هم مادربزرگش را که تنها حامیاش بوده، از دست میدهد.
به گفته نویسنده، این رمان با پرهیز از حرکت در مسیری خطی به شیرینیها در کنار تلخیهای ایام میپردازد و مناسب با سن و سال مخاطب آن یعنی نوجوانان طراحی و نوشته شده است.
رمان «بنفشهها هم میخندند» نوشته رفیع افتخار نیز به موضوع دوستی دو دانشآموز میپردازد که یکی از آنها از معلولیت رنج میبرد. این اثر در قالب طرح رمان نوجوان امروز منتشر شده است.
در خلاصه داستان این رمان آمده است: طاها طی حادثهای توان راه رفتن را از دست میدهد، او که چشم و چراغ دبیرستان است دوره جدیدی از زندگی را آغاز میکند و نیاز به کمک دارد. در این میان امیر تلاش میکند تا دوستی را در حق او تمام کند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «طاها تکه تکه و پر از کابوس میخوابید. سر چرخاند و به ساعت رومیزی نگاه کرد. عقربه بزرگ خروس قرمزرنگی بود، عقربه کوچک مرغ زردی. به قفس مرغها نگاه کرد. مرغ عشقها انگار به هم شب به خیر گفته بودند، کز کرده بودند کنار هم و خوابیده بودند. لبخندی زد و انگشتش را به میلههای قفس نزدیک کرد، ترسید بیدارشان کند، دستش را پس کشید.»