ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

لشکر-فاطمیون

ولش می گفت دوست دارم سوریه را نجات بدهم، بعدش می روم کربلا، بعدش عراق، بعدش می روم افغانستان. یعنی هر چه ظلم است را نابود کنم. حتی به فکر رفتن به فلسطین هم افتاده بود.
خیلی التماس کردم به سپاه که یک لحظه ثانیه ای فیلم بگیرید در خاک گذاشتید فقط چهره اش را ببینیم. بعضی گفتند فیلم را نمی‌دهیم، بعضی گفت نمی‌دانیم دست کیست...
15 روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ می‌زد؛ یعنی از صبح این گپ می‌زد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت می‌کرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
15 روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ می‌زد؛ یعنی از صبح این گپ می‌زد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت می‌کرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جایی‌ش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ می‌زدیم که بیا، می‌گفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ می‌زدیم که بیا، می‌گفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ می‌زدیم که بیا، می‌گفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
لشکر فاطمیون در 22 / 2 / 1392 توسط 22 نفر از شیعیان افغانستان تشکیل شد و نقطه عطفی در تاریخ مقاومت شیعیان افغانستان گردید.
همان خوابی که اینجا دیده بودم دوباره خارج هم دیدم و دیگه نمی توانم ادامه بدهم. من خودم را چون فدایی حضرت زینب کرده‌ام اینجا نمی توانم طاقت بیاورم.
پیشخوان