زمین داغ و تفتیده بود، از آسمان آتش می بارید، همه جا تا چشم کار می کرد بیابان بود و دریای شن. خورشید سرخ سرخ بود و انگار در ستیز با سواران تشنه به زمین نزدیکتر شده بود. تشنگی اسبها را هم از پای درآورده بود، دیگر رمقی بر تن نداشتند خستگی میدان جنگ اینهمه آزارشان نداده بود که عطش و تشنگی...