ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

تن-فروشی

آنچنان سریع و عجیب خیابانی شدم که مبدا را به یاد می‌آورم اما چگونه...!؟ درک نمی‌کنم. حالا نه ماه است که در این کار هستم. جز چند باری که به اصرار و دریافت پول قابل توجه به مهمانی افراد شاسی‌بلند سوار رفتم، از ترس بروز مشکل و گرسنه و بی‌امکانات ماندن خانواده و پدر مریضم، در همین اتوبان‌ها کار می‌کنم.
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب ده‌ها مسافر ایرانی و خارجی، به آن‌ها نزدیک می‌شد و پس از عقد موقت، با چند نفر از طعمه‌هایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه می‌کرد
شب، همه شهر را یک دست و یک رنگ می‌کند.
تن فروشی از جمله آسیب های اجتماعی است که کم یا زیاد در تمام جوامع وجود دارد و اسم آن که می‌آید، معمولا در ذهن افراد تصویر زنانی شکل می‌گیرد که کنار خیابان ایستاده اند.
صورتش زرد کهربایی است و چشمانش به براقی الماس‌های پنجابی... سریکش (لباس محلی بلوچ) را با همان سوزن دوزی‌های ظریف چکندش (طرح لباس)، آنچنان آراسته که ندانسته، شبیهش می‌کنی به دخترکان «دیفنس سکشن» کراچی... همان جا که خانه‌های اعیانی مجلل و پرآوازه‌اش، هر آدمی را وسوسه دیدنش می‌کند!
حاصل این همه رفت‌وآمد و نامه‌نگاری به اجاره یک خوابگاه مختص مردان محدود شد و زنان کارتن‌خواب هنوز جایی برای اقامت ندارند
دویچه‌وله در گزرشی نوشت: کودکان مهاجر افغانستانی در صربستان به دلیل شرایط سخت و تامین مخارجشان مجبور به تن فروشی شده‌اند.
اینجا مثلا شلتر است، اما داستانی که می‌گذرد، «مثلا» ندارد
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است
پیشخوان