ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حرم-حضرت-زینب

بعد از آن دیگر بیتاب بودم، شب و روز نداشتم، می گفتم مهدی من را بی‌خبر نمی گذاشت، هر روز اگر زنگ نمی زد، هفته ای دو بار زنگ می زد. می دانست ما خیلی نگرانش هستیم.
بعد از آن دیگر بیتاب بودم، شب و روز نداشتم، می گفتم مهدی من را بی‌خبر نمی گذاشت، هر روز اگر زنگ نمی زد، هفته ای دو بار زنگ می زد. می دانست ما خیلی نگرانش هستیم.
وقتی متوجه شد موقعیت‌شان لو رفته نیروها را عقب کشید. خودش آخرین نفر بود. موقع عقب‌نشینی تیر خورد و افتاد. بعد از مدتی اعلام کردند یک از نیروهای رزمی جا مانده.
اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختی‌هایی روبرو شد، رسیدگی‌ها هم کمتر شد.
اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختی‌هایی روبرو شد، رسیدگی‌ها هم کمتر شد.
رسمی سپاه نبودند اما چون با دستور آمده بودیم، پذیرش ایشان هماهنگ شده بود تا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان بروند. چون در منطقه جنگی بودند، معطلی نداشتیم و همه کارها انجام شد...
حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر –ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می‌کند.
این حرم با بقیۀ حرم‌ها فرق اساسی دارد. این حرم، زیارتش هم روضه است. همین دیدن ضریحش گریز است به واقعه. حتی در خود کربلا هم اینقدر روضه‌خوانیِ در و دیوار عیان نبود.
این حرم با بقیۀ حرم‌ها فرق اساسی دارد. این حرم، زیارتش هم روضه است. همین دیدن ضریحش گریز است به واقعه. حتی در خود کربلا هم اینقدر روضه‌خوانیِ در و دیوار عیان نبود.
ایام ولادت حضرت زینب(س) گذشت. نیمه‌های شب بود که از خواب پریدم. مثل شب‌هایی که از صدای موشک‌های اسرائیل بیدار می‌شدم ، دلشوره عجیبی داشتم. سری به اینستاگرامم زدم و در کمال ناباوری تصویر سردار را دیدم.
پیشخوان