ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حشدالشعبی

با فروکش کردن موج التهاب‌آفرینی اپوزیسیون برخی از لیدرهای آشوب به فروش تیشرت، لیوان، چمدان و حتی عطر روی آورده‌اند!
در این نشست که رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها نیز حضور پیدا کرد، گسترش همکاری‌ علمی و فرهنگی دو کشور و گسترش پذیرش دانشجو از کشور عراق با رعایت استانداردهای کیفی مورد تاکید قرار گرفت؛ همچنین تقاضای ادامه تحصیل برادران حشدالشعبی در دانشگاه تهران مطرح شد.
در این نشست که رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها نیز حضور پیدا کرد، گسترش همکاری‌ علمی و فرهنگی دو کشور و گسترش پذیرش دانشجو از کشور عراق با رعایت استانداردهای کیفی مورد تاکید قرار گرفت؛ همچنین تقاضای ادامه تحصیل برادران حشدالشعبی در دانشگاه تهران مطرح شد.
آمد و آیه‌ای را هم خواند، چون حافظ کل قرآن هم بود. آیه‌ای را خواند و گفت، «وقتی می‌خواهی حدود خدا را جاری کنی، از هیچ چیزی نباید بترسی.» یعنی در عین رقیق القلبی خیلی شجاع بود.
در سادات بودن من نقشی نداشتم. اما برای حاجی شدن زحمت کشیدم و امر خدا را اطاعت کردم. می‌خواهم یادآوری بشود که من این تکلیف را انجام دادم. باید بروم دنبال بقیه سفارش های خدا.
دختر شما گوشه‌ای در مسجد نشسته بود و با خانم من صحبت کرد و مشکلش را گفت. خانم من هم آمد و به من گفت و ما هم آوردیمش و دودستی تقدیم شما کردیم. خودش هم گفته که می‌خواهم بروم خانه پیش پدرم، ولی می‌ترسم!
حاج حمید تقوی‌فر، همیشه می‌گفت: من از هیچ‌کس جز خدا نمی‌ترسم. چیزی ندارم که بخواهم بترسم. همیشه براساس خواست خدا عمل کرده‌ام.
حاج حمید سه برگه مخصوص برای من نوشته بود که من سه تایی را کنار هم گذاشتم و از بالای آن عکس انداختم. چون نوشته بود محرمانه، فقط همسرم بخواند.
می‌گفتم با من حرف نزن. می‌خواهم بخوابم. باز یک سئوال دیگر می‌پرسید. می‌گفتم تو را به خدا با من حرف نزن. می‌پرسید چرا؟ می‌گفتم جوابت را که بدهم، مغزم هوشیار می‌شود و دیگر خوابم نمی‌برد. می‌گفت چه بهتر.
یک هلیکوپتر آمد بالای هتل ما و یک امریکائی آمد پائین. یکی از خانم‌ها رفته بود روی پشت‌بام لباس پهن کند که جیغ زد و آمد پائین و گفت یک هلیکوپتر بالای پشت بام هتل هست و یک نفر دارد می‌آید پایین!
پیشخوان