چون از افق هلال محرم شد آشکار رفت از دل زمین و زمان طاقت و قرار شادی ز چهر عالمیان گشت ناپدید اندوه و غم گرفت ز کف صبر و اختیار پشت فلک خمید ز بار غم حسین علیه السلام اشک شفق دوید به چشمان روزگار نیلی رخ سپهر شد از سیلی ستم وز دود آه گشت فلک را دو دیده تار افسرد از سموم خزان گلشن بتول زانرو سحاب تیره کند گریه هر بهار زین غصه گل بناخن غم پیرهن درید ...