ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

قصاص

در قوطی ماده شوینده بود و من فکر نمی‌کردم این ماده تا این حد آسیب‌رسان باشد. متهم مدعی شد خواهرش در این ماجرا دخالتی نداشته و فقط او را همراهی کرده است. وقتی خواهر ساره مورد بازجویی قرار گرفت، ادعا کرد از تصمیم خواهرش خبر نداشت.
وقتی مینا و سمیرا داد و فریاد کردند، من از ترس دست به قتل زدم. به‌خاطر شغلم بلد بودم سر از تن آن‌ها جدا کنم. بعد هم به اتفاق میلاد فرار کردیم.
او ابتدا فردی را که پشت تیر برق بود نشانه گرفت و زمانی که آن جوان سر خود را از پشت ستون سیمانی خارج کرد ناگهان گلوله‌ای به سرش خورد و او را نقش بر زمین کرد.
آن‌قدر از دستش عصبانی شدم که او را مستحق مرگ می‌دانستم و حالا هم معتقدم باید می‌مرد و اصلا پشیمان نیستم. من از مادر و دختر جواد عذرخواهی می‌کنم، ولی جواد حد را گذرانده بود.
وقتی بیهوش شد ترسیدم و کمربندش را باز کردم و دور گردنش پیچیدم که خفه شد. سپس با خودروی پی کی جسد او را به محل دفن در چند کیلومتری روستای رباط خاکستری بردم و دفن کردم.
البته من همسرم را نکشتم؛ او به سمت من آمد و چاقو را گرفت و وارد بدن خودش کرد و گفت اگر بمیرم راحت‌تر هستم. من بلافاصله به پلیس و اورژانس زنگ زدم، اما فایده‌ای نداشت؛ همسرم فوت کرده بود.
چون نیمه‌شب بود، از ترسم جنازه را در حاشیه شهر از ماشین بیرون انداختم. سپس از باک ماشین بنزین بیرون آوردم و آن را آتش زدم. در ادامه جنازه سوخته را داخل یک گودال دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم کیف پول و انگشتر او را برداشتم و یک روز بعد آن‌ها را بیرون انداختم.
یک شب به خانه‌اش رفتم و گفتم می‌خواهم اینجا بمانم او هم قبول کرد، اما نیمه شب به اتاقش رفتم و او را خفه کردم سپس با چاقو چند ضربه به او زدم.
سپس به بهانه اینکه می‌خواهد بدهی اش را بپردازد از آن‌ها می‌خواست در خانه را باز کنند، اما به محض ورود به خانه اگر زنان یا کودکان تنها بودند آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد.
به همین دلیل درگیری بین ما شروع شد که من هم با چاقو ضربه‌ای به سینه اش زدم، اما قصد کشتن او را نداشتم! فقط می‌خواستم از چنگ آن‌ها فرار کنم! و ...
پیشخوان